خانواده یک واحد کوچک اجتماعى است که همانند اجتماع بزرگ نیاز به رهبر و سرپرست دارد. قرآن مجید تصریح کرده که مدیریت خانواده بر عهده مرد است: "الرّجال قوّامون على النّساء؛ مردان سرپرست و عهده دار امور زنان هستند". البته منظور از سرپرستى و مدیریت، استبداد و زورگویى نیست، بلکه منظور، اداره امور و هدایت زندگى و تأمین معیشت است. این موقعیت به خاطر خصوصیات جسمى و روحى مردان است مانند: داشتن بنیه بدنى و نیروى جسمى و غلبه قوه تفکّر مدیریتى بر نیروى عاطفه.
از طرفى تعهد او در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداخت هزینه هاى زندگى و پرداخت مَهر، این حق و در واقع مسئولیت را به او مى دهد که وظیفه سرپرستى بر عهده او باشد. البته ممکن است زنانى، بر شوهران خود امتیاز داشته باشند، ولى قوانین به تک تک افراد نظر ندارد، بلکه نوع انسان و کلى را در نظر مى گیرد.
مدیر بودن مرد به معناى اسیر بودن زن در دست وى نیست تا بتواند به دلخواه خود عمل کند. در تمام مدیریت ها مدیر نباید خود را بى نیاز از شور و مشورت بداند.
فقها بر اساس روایات، حدود اطاعت زن از شوهر را معیّن کرده اند:
امام خمینى(ره) در این باره مى گوید: "در مطلق استمتاعات (بهره مندى هاى جنسى) و خروج زن از منزل باید اطاعت از شوهر باشد". البته مسئله خروج در مواردى استثنا شده که در توضیح المسائل مراجع ذکر شده است. زنى که امور واجب بر خود و حقوق شوهر را رعایت نکند، ناشزه است، ولى ترک اطاعت از شوهر در مواردى که بر زن واجب نیست، باعث نشوز وى نمى شود. بنابراین اگر زن از خدمات خانه و خواسته هاى شوهر که مربوط به کامیابى در امور جنسى نمى شود، مانند جارو کردن، خیاطى، آشپزى یا حتى آب دادن و پهن کردن رختخواب خوددارى کند، نشوز شمرده نمى شود.