قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ازدواج و تشکیل خانواده

 پدرم واسطه شده بود تا دختر یکی از همکارانش را برای کسی خواستگاری کند . وقتی پدرم قضیه را مطرح می کند ، از او می پرسد آیا خودت پسر نداری ؟! پدرم پاسخ مثبت می دهد و آنها خصوصیات مرا جویا می شوند . ایام تولد حضرت سید الشهداء (ع) بود و من جایی منبر داشتم . آنها آدرس منبر مرا می گیرند . و به پای منبرم می آیند و مرا می پسندند. ازدواج ما در سال 1348 و در شب تولد حضرت زهرا(س) صورت گرفت . در مراسم عقد ما ، آیت الله العظمی سید احمد خوانساری و آیت الله حاج میرزا خلیل کمره ای که حضرت امام در نامه هایش بدو التماس دعا می گفت حضور یافت و باعث افتخار ما شد.
پدر خانم من ، « حاج علی اکبر حاجی پور » مردی درستکار و بسیار مومن است . وی در زمان شاه با حمایت آیت الله کاشانی و آیت الله خوانساری و علامه سمنانی ، خدمات دینی ارزنده ای به جامعۀ اسلامی کرده است . بستگان نقل می کنند که از اول سن تکلیف تا به حال ، نماز شب و هم چنین اذان صبح را ترک نکرده است . حتی موقعی که از طرف دولت برای خرید برنج به مدت دو سال به کشور آرژانتین رفته بود ، در آنجا نیز (که اطرافش همه مسیحی یا کافر بودند ) ، اذان صبحش را ترک نمی کرده و کسی قادر به ممانعت او نبوده است .
 من اکنون دو دختر و دو پسر دارم . یکی از دخترانم دانشجوی فوق لیسانس در رشته الهیات است . وی ازدواج کرده و اکنون دو فرزند دارد . دامادم پزشک و جوانی متدین است . دختر دیگرم نیز در مقطع دکترای علوم تربیتی تحصیل می کند . . هر دو پسرم با انتخاب خود ، دنبال دروس طلبگی رفته اند . اکنون محمد ، معمم است  اواخر دروس سطح را می خواند . امیر هم مشغول خواندن لمعه است .
من اعتقاد دارم اولین وظیفۀ اشخاصی که در لباس روحانیت هستند خوش رفتاری با خانواده و اقوام و آشنایان است . در حقیقت باید طوری عمل کرد که نزدیکان ، شیفتۀ اسلام و دین و معنویت گردند . الحمد لله پسران من به دلخواه خود دنبال طلبگی رفته اند و یکی از زمینه های ایجاد این انگیزه در آن ها جو سالم و صمیمی خانۀ ما و رابطۀ خوب من با آنها و مردم بوده است . من همیشه از خداوند می خواهم چنان باشم که اگر منفعتی برای دینش ندارم ، لااقل ضرری هم نداشته باشم .


منبع : منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه