قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

جشن آزادی امام خمینی (ره)

امام را از تهران به قم آوردند و نزدیک منزلشان ، واقع در محلۀ یخچال قاضی ، پیاده کردند . ساعتی طول نکشید که خبر همه جا پیچید و مردم فوج فوج دور ایشان حلقه زدند .
یک هفته بعد ، حوزۀ علمیۀ قم به مناسبت بازگشت سرافرازانۀ امام در تدارک جشنی برآمد . من در تهران بودم و وسیله ای برای رفتن به قم پیدا نمی شد . از قضا ، ماشین یکی از دوستان را در خیابان دیدم . گفتم : فلانی ، امشب در فیضیه جشن و سرور است و مردم به خاطر بازگشت امام شادی می کنند ، ولی متاسفانه وسیله ای برای رفتن به قم نیست . او که خود فردی انقلابی و عاشق بود ، بی درنگ گفت : بیا تا با هم برویم . وقت تنگ بود و راه طولانی . او چنان با سرعت مسیر را طی کرد که گویی به یک چشم به هم زدن رسیدیم . بعد از زیارت و نماز در حرم حضرت معصومه (س) ، به فیضیه رفتیم و در کنار جایگاهی که قرار بود امام در آنجا بنشینند به انتظار نشستیم . تصویر بزرگی از امام بالای کتابخانۀ مدرسۀ فیضیه بود که هیبت و صلابت از آن می بارید و در دل دشمنان بیم و هراس می افکند .
در آن مجلس باشکوه و در میان تودۀ جمعیت ، مراجع بزرگ و مدرسین حوزه ، همگی حضور داشتند . ساعتی بعد امام تشریف آوردند . ابتدا آقای شیخ علی اصغر مروارید سخنرانی کرد . او در طول نهضت بارها سخنرانی های داغ و پر حرارتی ایراد کرده ، که در تهییج مردم بسیار موثر واقع شده بود . در آن جا نیز با خطابه ای آتشین در انبوه جمعیت شور و شعفی دوچندان آفرید . سپس آیت الله خزعلی منبر رفت . او خطیبی توانا و نترس بود و با صدایی رسا و بی پروا سخن می گفت . وی در ابتدای سخنرانی به جای بیان آیه یا حدیث ، حروف الفبای را از الف تا یا خیلی شمرده بیان کرد . این کار که تازگی داشت ، توجه همه را به خطیب جلب کرد و سکوتی محض بر جمعیت حاکم گشت . آنگاه گفت : « همانطور که روح القدس در حضرت مریم دمید و روح الله مسیح به وجود آمد ، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری هم در حوزۀ علمیۀ قم دمید و روح الله خمینی به وجود آمد . او آمد تا این مملکت مرده را زنده کند ، اجتماع خواب آلوده را از خواب غفلت بیدار کند و افکار پوسیده را حیاتی نو بخشد و شما ای مردم بدانید همانطور که خداوند  روح الله مسیح را از شر دشمنانش نجات داد ، روح الله خمینی را نیز از شر دشمنان در امان نگاه خواهد داشت . »
 آیت الله خزعلی در ادامه گفت : « آیا می دانید برای چه حروف الفبا را خواندم ؟ می خواهم به دولت بگویم که از آغاز قیام ملت بر ضد انجمنهای ایالتی و ولایتی ، تا حادثۀ نیمۀ خرداد و کشتار وحشیانۀ مردم ، همه « الف » انقلاب بود و خیال نکنید که با این ضرب و شتم ها شور انقلابی فروکش کرده ، مردم ترسیده ، عقب نشینی می کنند . نه ، هرگز . این تازه شروع کار بوده و مربوط به بخش « الف » است و از « ب » به بعد آن هنوز مانده است و شما ای حاکمان مستبد بدانید که یا باید آدم شوید یا آن که نابود خواهید گشت . »
پس از سخنرانی ، در حالی که شور و هیجان در مردم افتاده بود ، قطع نامۀ بسیار شدیدی به وسیلۀ آقای علی حجتی کرمانی قرائت گردید . مردم در پایان هر بند ، با فریاد « صحیح است ، صحیح است » آن را تأیید کردند . در آن جلسه اعلام شد که حضرت امام تدریس خود را به زودی شروع خواهند کرد و پس از آن دهان به دهان گشت که قرار است امام قبل از درس سخنرانی مهمی ایراد کنند .
در آن روز نیز جمعیت بسیاری از تهران و اصفهان گرد هم آمدند . سخنرانی امام بیش از یک ساعت طول کشید . در آن سخنرانی امام شاه را مردک خطاب کردند . ایشان با این کلام خود ، شاه را خوار و تحقیر کردند . سپس فرمودند : « پانزده خرداد روی تاریخ را  سیاه کرد . آری شما روی تاریخ را سیاه کردید . » روزنامه ها اعلام کرده بودند که روحانیت سازش کرده است . امام به شدت به روزنامه ها تاختند که « نه هرگز ، علمای اسلام هیچ وقت با شما سازش نمی کنند . من سازش نکرده ام  ، خمینی تا پای جان از دین خدا دفاع می کند و شما بدانید اگر خمینی هم سازش کند ، این مردم با شما سازش نخواهند کرد . »
شایع شده بود که شاه می خواهد دانشگاه اسلامی تأسیس کند . امام مسئله را مطرح کردند و فرمودند : « غلط می کنید که می خواهید دانشگاه اسلامی درست کنید . مگر من می گذارم دانشگاه اسلامی درست کنید .»
مطلب دیگری که امام مطرح کردند ، توصیه و تأکید به طلاب و جوانان بود که مبادا به علمای اسلام و خدای ناکرده به مراجع تقلید پرخاش کنید که مثلا چرا جبهه گیری شدیدی نکرده و یا اعلامیۀ کوبنده ای نداده اند . امام قسم یاد کردند که هر کس به مراجع و علمای اسلام توهین کند ، از ولایت خدا خارج است و این سخن بسیار به جایی بود که به جوانان پرشور انقلابی خط مشی صحیح می داد.
سال بعد نزدیک 15 خرداد ، اعلامیه ای از طرف مراجع صادر شد و آن روز عزای عمومی اعلام گردید . امام اعلامیه را به مشهد فرستادند و آیت الله میلانی و آیت الله قمی آن را امضاء کردند . مراجع قم نیز همه ، به جز آقای شریعتمداری ، آن اعلامیه را امضاء کردند . اعلامیه که به امضای نه نفر رسیده بود ، با سطور کوبنده ای شاه و دربار را به دلیل ارتکاب آن جنایت و کشتار دسته جمعی ، توبیخ و محکوم می کرد .


منبع : منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه