قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

گوشه‏اى از مهر خدا به انسان

ميلياردها عنصر و فعل و انفعالاتى كه در آن ها صورت مى گيرد تا لقمه غذايى به دست آيد و از هزاران كانال در وجود زن و شوهرى مهربان بگذرد و تبديل به نطفه شود و در تاريكى رحم قرار گيرد و به تدبير حكيمانه حضرت حق به صورت جنينى آراسته و متعادل درآيد ، آنگاه به اراده خدا سالم و سر حال از مسير طبيعى بدن مادر قدم در دنيا گذارد و به آغوش پر مهر مادر كه نظيرش در همه جهان طبيعت وجود ندارد ، آرام گيرد و از شير مادر كه به قدرت حق در سينه و پستان او به وجود آمده ، تغذيه كند و از مهر و محبّت پدر برخوردار شود و تا به حدّ رشد و بلوغ رسد از محافظت هاى عاشقانه آن دو بهره مند گردد و آن دو همه چيز را با جان و دل در اختيارش گذارند و بدون چشم داشت از هر خدمتى در حق او فروگذار ننمايند و تا او را به كمال لازم برسانند از جان خود مايه بگذارند ؛ همه و همه گوشه اى از مهر و محبّت خدا به انسان است .
اين تنها پدر و مادر نيستند كه در خدمت انسانند ، عوامل ديگرى كه همه از آثار مهر خدايى است و شبانه روز در خدمت انسانند ، براى كسى قابل شمردن نيست .  وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّه َ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللّه َ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ  .
و اگر نعمت هاى خدا را شماره كنيد ، هرگز نمى توانيد آن ها را به شمار آوريد ؛ يقيناً خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .
ابر ، باد ، باران ، هوا ، سرما ، گرما ، فصول چهارگانه ، قابليت زمين براى كشت ، حشرات ، پرندگان ، چرندگان ، گردش وضعى و انتقالى كره خاكى ، نباتات ، انواع گل ها ، باغستان ها ، اشجار ، اقيانوس ها ، درياها ، چشمه ها ، كوه ها ، معدن ها ، و . . . همه و همه گوشه اى از مهر حضرت دوست به انسان است تا نانى به كف آرد و به غفلت نخورد .
فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللّه َ . . . .
پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر . . .
شما از ميان همه حيواناتى كه در خدمت انسانند فقط با دقت عقلى به گوسپند و منافع آن ، به گاو و سودهاى آن ، به زنبور عسل و فرآورده هاى آن بنگريد و مطالعه كنيد تا بيابيد كه حضرت حق در حق شما چه مهر بى پايان و محبّت بى اندازه اى را به كار گرفته است تا شما هم از حضرت او درس گرفته ، نسبت به خود براى سعادت دنيا و آخرتتان و نسبت به ديگران مهر و محبّت به كار گيريد و از دشمنى با خود و دشمنى با ديگران بپرهيزيد .  كسيكه اهل دروغ و كبر است و نسبت به خلق خدا كينه و دشمنى نابجا و ناحق دارد ، به فرموده پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله منفورترين مخلوق نزد خداست ؛  « أبْغَضُ خَلِيقَةِ اللّه ِ إلَى اللّه ِ يَوْمَ القِيَامَةِ الكَذّابُونَ وَالمُسْتَكْبِرُونَ وَالَّذينَ يُكثِرُونَ البَغْضَاءَ لإخْوَانِهِمْ فِى صُدُورِهِم . . . »  .
منفورترين خلق خدا نزد خدا در قيامت دروغگويان و متكبران و كسانى هستند كه در درون خود نسبت به برادران ايمانى خويش كينه و نفرت مى افزايند .
بنا نيست كه نوشته هاى خود را به مسائل پيچيده علمى بياراييم زيرا در پى آن هستيم كه بر محور قرآن و اهل بيت قدس سرهما كتاب هايى بنويسيم كه توده مردم حتى كم سوادترين آنان بتواند در جهت تربيت و رشد و خير دنيا و آخرت از آن بهره مند شود ولى گاهى براى توجه به عظمت مطلبى كه محور نوشته و گفتار مى باشد ناچاريم به زوايايى از مسائل علمى اشاره بريم و در اين فصل از نوشتار كه مطلب بر محور آثار و رحمت خدا دور مى زند ، گوشه اى از فعل و انفعالات عناصر و مواد كه مستقيم و غير مستقيم در حيات انسان دخالت دارد و نمايشگر مهر خدايى به اين موجود شريف و پر ارزش است را يادآورى كنيم .
علماى شيمى ، فيزيك و زيست شناسى پس از سال ها تحقيق و آزمايش به نتايجى رسيدند از اين گونه :
1 ـ در جهان هستى با تغييرات مداوم و حساب شده ، تركيبات شيميايى كهنه و از كار افتاده كه در حقيقت عناصر مرده اى بيش نيستند ، به كمك عوامل گوناگونى كه در پشت پرده عمل مى كنند ، دائماً به مواد و تركيبات تازه تبديل شده ، در اختيار موجودات زنده ـ از جمله انسان ـ قرار مى گيرند ، مانند اكسيژنى كه در روز از تنفس برگ درختان و يا تأثير نور و جريان هوا و تغييرات بار الكتريكى هوايى كه ضمن جريان خود با عوامل مختلف در تماس است و هم چنين تشعشعات كيهانى بوجود مى آيد .
به طور دائم كليه عوامل موجود در طبيعت از يك تحريك ملايمى ـ به اين معنا كه نيرويى در پشت سر است كه آن ها را به حركت در مى آورد ـ برخوردار بوده ، به حالت فعال و نيمه فعال درآمده ، عناصر و تركيبات غير فعال يا مرده تبديل به عناصر و تركيبات فعال زنده شده ، آماده براى استفاده موجودات زنده مى گردند .
به عبارت ديگر در دستگاه آفرينش ، نيروى با شعور و فعال و مؤثر و مداومى وجود دارد كه در كمال نظم و دقت و ظرافت و هماهنگى ، دائماً وقفه در وجود را از بين برده ، هر عنصر و موجود زنده و غير زنده را به حركت در آورده ، همواره از سكون و وقفه جلوگيرى نموده ، در جهت هدف خاص بسيار دقيق و منظمى آن ها را به جريان مى اندازد .


2 ـ نتيجه دوم : هم چنان كه آفرينش موجودات زنده در طبيعت به عهده عوامل گوناگون واگذار شده كه با هماهنگى كامل اين وظيفه را انجام مى دهند و موجودات زنده و فعال به وجود مى آورند ، به همان ترتيب نيز براى زنده نمودن عناصر و تركيبات شيميايى مرده در طبيعت علل و عواملى وجود دارند كه آن عوامل عبارتند از : اصطكاك ، ضربت ، تغييرات بار الكتريكى ، تشعشعات نور خورشيد ، بارندگى ها ، تغيير درجه حرارت ، جريان بادها ، آب ها ، تخليه بار الكتريكى ، تشعشعات كيهانى ، تغييرات ميزان قوه مغناطيسى زمين ، تغييرات درجه حرارت ، رطوبت ، تغييرات فشار ، عمل توليد مثل در موجودات زنده ، تخمير ، استحاله هاى گوناگون ، انجام واكنش ها و فعل و انفعالات مداوم شيميايى و . . .
3 ـ نتيجه سوم : دانشمندان مى گويند : وقتى در محيط زيست ، سلولى مشاهده مى شود كه در آن واحد چندين عمل و فعاليت منظم فيزيكى و شيميايى توأم با عكس العمل هاى حياتى مخصوص به خودشان تحقق مى يابند ، بعد هم در واحد بزرگى ـ مثل بدن انسان ـ همين اعمال متنوع انجام مى شود ، يعنى ميلياردها سلول توأم با يك سلسله فعاليت هاى نسجى و عضوى و بالاخره در كل كالبد موجود زنده به يك هدف واحدى در آن واحد منتهى مى گردد ، مشاهده چنين شگفتى ها ـ كه عوامل مختلف و متعدد با وجود اختلاف كامل دروظايف اختصاصى خود به طور مجموع ناخوآگاه همه با هم به دنبال هدف واحدى هستند كه عبارت است از حفظ اعتدال مداوم محيط زيست و امكان ادامه و استمرار حيات و بالاخره تضمين بقاى يك موجود زنده ـ به وضوح مسلم مى دارد كه اين وحدت در جهت حركت و فعاليت و هدف ، نشان دهنده وجود وحدت در مركز صدور اوامر و فرمان ها به شمار مى رود كه در آن واحد صلاحيت و قدرت و توانايى كنترل و نظارت و اداره اين همه پديده هاى بى شمار را در هر ثانيه دارد ! ! !
به عبارت ديگر همه آن ها تابع يك مركزيت با شعور با يك هدف مشخص و معين در جهت معلوم هستند كه نام آن را روح گذارده اند .
باز آن دانشمندان مى گويند كه : جا دارد از همين فرصت مناسب در كشف يك حقيقت بزرگ تر استفاده كنيم و يادآور شويم كه تعدد فعاليت ها و تنوع وظايف در ميلياردها سلول ـ آن هم در كمال نظم و ترتيب ـ عملاً هم وحدت فرمان دهنده را ثابت مى كند و هم وحدت هدف را و نشان مى دهد كه مركز صدور تمام فرمان ها در كالبد مادى انسان ها و حيوانات و نباتات جز يكى بيش نتواند بود .
اين همان توحيدى است كه به صورت لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّه ُ
در قرآن مجيد و به صورت « أشْهَدُ أنْ لاَ إلهَ إلاّ اللّه »
در دعاها و نمازهاى واجب و مستحب و در اشعار حكمت آموز حكيمان به صورت : 
هر گياهى كه از زمين رويد                                                   وحده لا شريك له گويد 
مطرح است .  اين بود گوشه اى از مهر و محبّت خدا به انسان كه به زبان علم بازگو شده و انسان را با درك اين مهر و محبّت غرق در شگفتى و تعجب و حيرت مى كند و به او مى آموزد كه تو هم با اختيار خود از طريق هماهنگى با وحى و نبوت و امامت جلوه مهر و رحمت براى خود و ديگران باش و با كمال يقين بدان و آگاه باش كه از خدا جز مهر و محبّت صادر نشده و نمى شود و همه موجودات آثار مهر و رحمت اويند و شر و بدى و بى مهرى و نامهربانى ، چيزى جز انحراف موجودات از راه مستقيم ويژه خود نيست .
مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّه ِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَفْسِكَ . . .. [ اى انسان ! ] آنچه از نيكى به تو رسد ، از سوى خداست و آنچه از بدى به تو رسد ، از سوى خود توست . . .

 


منبع : برگرفته از کتاب با کاروان نور استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه