قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حفظ موسى عليه السلام در حصارى از مهر

راستى چه حقيقيت شگفت آورى است ! حضرت حق موسى عليه السلام را در حصارى از مهر و محبّت مى پوشاند تا او را از نابودى و كشته شدن به دست فرعون و فرعونيان حفظ كند و عاقبت به مقام والاى پيامبرى برساند و به دست او دينش را ابلاغ و سبطيان را از چنگال ظالمانه قبطيان برهاند .
اما داستان حفاظت موسى عليه السلام : فرعون ستمكار ، بنى اسرائيل را از روى كينه و خشم با همه قدرتش در شكنجه و فشار داشت ، او اين سخت گيرى را به بنى اسرائيل به اين خاطر روا داشته بود كه اولاً از شورش و كودتاى آنان جلوگيرى كند و ثانياً از به وجود آمدن فرزندى كه آينده نگران به وى يقين داده بودند او و دودمانش و حكومتش را بر باد مى دهد پيش گيرى نمايد .
اما فرمان داده بود كه نوزادان بنى اسرائيل را نابود كنند و دختران و زنانشان را براى كنيزى و بيگارى زنده نگه دارند !
جاسوسان انسانيّت باخته فرعون و مأموران آخرت فروش حاكم بيدادگر ، مناطق و خانه هاى بنى اسرائيل را به شدت زير كنترل داشتند تا تولد نوزادان را به دستگاه حكومتى خبر دهند و ديگر مأموران براى نابودى نوزادان دست به كار شوند . موسى كه ساعاتى بود به دنيا آمده بود مادر را در نگرانى سختى فرو برد ، مادر مهربان كه با همه وجود به فرزند بى گناهش كه صد در صد در معرض قتل بود عشق مى ورزيد ، در نگرانى و اضطرابى شديد قرار داشت و پنهان داشتن او را به طور موقت كليد حل مشكل نمى دانست ، اين زمانى بود كه وجود مبارك حضرت حق آن تواناى شكست ناپذيرى كه اراده كرده بود موسى را حفظ كند و در آينده به مقام نبوت و رسالت برگزيند و فرعون و فروعنيان را به دست او نابود سازد ، به قلب مادر آنچه را بايد براى حفظ موسى به كار رود الهام مى كند :
اِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى  .
آن زمان كه به مادرت آنچه را كه بايد الهام مى شد ، الهام كرديم . به قلب مادر وحى مى كند كه او را در صندوقى افكن و آن صندوق را به دريا انداز ، دريا از جانب ما وظيفه دارد كه آن را به ساحل اندازد تا نهايتاً دشمن من و دشمن او وى را برگيرد ! !
آرى ؛ كسى كه در نهايت دشمنى با خدا و دشمنى با موسى بود و بر دشمنى اش چنان اصرار داشت كه دنبال كشتن موسى بود ، پرورش و خدمت به موسى برعهده او نهاده شد تا همه جهانيان بدانند :
اولاً : كسى را كه خدا بخواهد حفظ كند در دامان دشمن خطرناك هم حفظ مى كند .
ثانياً : حركت بر ضد اراده خدا به نتيجه نمى رسد .
ثالثاً : وقتى اراده حق بر هلاك دشمن تعلق بگيرد دشمن را با دست خودش به ورطه هلاكت مى كشاند .
موسى در اين گير و دار سخت و طوفان عظيم و راه پر از فراز و نشيب ، لازم است در يك حصار و حصن حفاظتى استوار قرار گيرد تا از تمام خطرات پيش رو محفوظ بماند ، به اين خاطر خدا مهر و محبتى از سوى خود بر او مى افكند به كيفيت و حالتى كه هر كس او را ببيند عاشق و دلباخته او گردد كه نه فقط به كشتن و آزارش راضى نشود بلكه نسبت به او در موقعيتى قرار گيرد كه حاضر نگردد مويى از سرش كم شود ! ! . . . وَاَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّى . ..
. . . و محبوبيّتى از سوى خود بر تو انداختيم . . .
در روايتى از حضرت امام باقر عليه السلام آمده است :
چون موسى به دنيا آمد و مادر مشاهده كرد نوزادش پسر است رنگ از صورتش پريد ، قابله پرسيد : چرا به اين صورت رنگت زرد شد ؟ گفت : مى ترسم سر فرزندم را از بدن جدا كنند ، اما قابله گفت : هرگز چنين خوفى به خود راه مده . « وَكَانَ مُوسَى لاَ يَرَاهُ أحَدٌ إلاّ أحَبَّهُ »  . موسى چنان بود كه هر كس او را مى ديد به وى عشق مى ورزيد .


منبع : برگرفته از کتاب با کاروان نور استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه