با توجه به بعثت صد و بیست و چهار هزار پیامبر ، و اینکه قسمت عمده ى دستورات آنان از طریق کتب معتبره ى اسلامى و بخشى از آیات کتاب حق در دسترس است ، و با عنایت به نزول کتب آسمانى ، بخصوص قرآن که معجزه ى باقیه ى نبوت خاتم انبیاست ، و با نظر به امامت امامان که دستوراتشان در تمام زمینه هاى حیات از طرف کتابهاى حدیث در اختیار همگان است ، و با توجه به فطرت و وجدان و عقل و اراده و اختیارى که به عنوان ودایع الهى ، و سرمایه هاى سودآور دنیا و آخرتى در سرزمین وجود انسان است ، و با ملاحظه ى این معنى که با این همه مایه هاى معنوى حجت خدا در تمام جهات و شئون حیات ، در هر زمانى و مکانى به انسان تمام است ، آیا مى توان گفت : راه اصلاح به روى انسان بسته است یا آدمى قدرت حرکت در راه اصلاح را ندارد ، و یا انسان بر هر عملى که از او سر مى زند و هر نوع اعتقاد و اخلاقى که دارد مجبور است ؟ به طور مسلم پاسخ این مسایل منفى است ، راه اصلاح تا برپا بودن این جهان به روى همه باز ، و هر انسانى قدرت حرکت در راه اصلاح را دارد ، و آدمى به هیچ نوع اعتقاد
و اخلاق و عملى بطور مجبور نیست .
وجود گرفتاران گناه ، آلودگان به معصیت ، اسیران بند هوا که در طول تاریخ از گناه دست برداشتند ، و از معصیت پاک شدند ، و از بند اسارت هوا آزاد گشتند ، دلیل بر این معناست که نه راه اصلاح بسته است و نه آدمى به حالات و افعال مجبور است .
این سلسله مسایل واهى ، مطالب بى دلیل و گفته هاى بى مایه و منطق ، از جانب کسانى در فرهنگ انسان راه یافت که مى خواستند به خیال خود عذرى براى آلوده بودنشان اقامه کنند ، یا راه لذت گرایى را باز گذاشته ، چهار اسبه به دنبال امیال و شهوات بتازند و دیگران را نیز دنبال خود ببرند .
اینان به پوچ بودن گفته هاى خود واقف بودند و هستند و مى دانستند و مى دانند که این گفته ها بدون دلیل ، و دور از مایه هاى علمى و منطقى است ، گرچه این سخنان را از زبان جامعه شناسان یا روانشناسان یا اساتید دانشگاههاى شرق و غرب که در استخدام شهوات آنانند به خورد ملت ها بدهند .
بَلِ الاِْنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ * وَلَوْ اَلْقَى مَعَاذِیرَهُ
بلکه انسان بر وضع ظاهر و باطن خود آگاهى کامل دارد ، هرچند براى خود عذرهایى اقامه کند .
آیا کسانى که با تقلب و حیله ، مکر و خدعه ، پشت هم اندازى و ریا کارى به کارى دست مى زنند ، یا مساله ى پوچ را با رنگ علمى به خورد مردم مى دهند ، یا چهره ى واقعى خود را پنهان مى دارند ، یا با گول زدن توده ى مردم میداندار زندگى آنان مى شوند ، یا ملت ها را به مکتب هاى بى مایه اى که به آن لعاب علم زده شده دعوت مى کنند ، به خود و مسایلى که به عرصه ى حیات بشر ریخته اند ،
آگاهى ندارند ؟
به گفته ى قرآن مجید آگاهى دارند ، ولى اینان قومى هستند که در طول تاریخ آب دریاى حیات را با این امور گل آلود کردند تا بتوانند براى تغذیه ى امیال و شهوات خود ماهى بگیرند .
بى تردید فضاى فرهنگ این دار و دسته ، فضاى گمراهى و تاریکى است ، و حمیت و نخوت و غیرت آنان صد در صد جاهلى است .
اینان که به تمام حقایق هستى و بخصوص به خداوند هستى آفرین کفر ورزیدند ، و به انکار آیات حق برخاستند باید دچار چنین فرهنگى شوند ، و مسایل سخیف و بى پایه اى در مغز آنان پدیدار شود ، آنگاه به عنوان مکتب و آیین به خورد دیگران دهند تا دیگران را هم مانند خود از خدا و حقایق جدا سازند !
اینان هدفى جز فساد در زمین ، و هلاک نسل و کشاورزى ، و آلوده کردن اقوام و ملل به انواع معاصى و گناهان ندارند .
وَاِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الاَْرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْفَسَادَ
سردمداران صهیونیسم در کتاب پروتوکل هاى خود نوشته اند : ما پیروزى داروین و مارکس و نیچه را به وسیله ى آراى ایشان پایه گذارى کردیم ، و اثر مخرب اخلاقى که علوم ایشان در فکر غیر یهودى پدید مى آورد با کمال تاکید براى ما واضح است .
یهودیت جهانى توسط سه تن از دانشمندان خود : مارکس ، فروید و درکایم ، نظریه ى داروین و تئورى تطور را با زننده ترین صورتى که در راه کوبیدن هر
فضیلتى که در جاهلیت اروپایى باقى مانده بود مورد استفاده قرار داد ، و این سه دانشمند مغرض بطور دایم دین را با تحقیر و سرزنش یاد مى کردند ، و چهره ى آن را در نفوس و اذهان مردم زشت و آلوده نشان مى دادند(1) .
اینان همراه با نظریات دانشمندان وابسته به خود ، هیچ یک از جوانب تصور بشر را بدون فساد باقى نگذاشته اند ، زیرا کلیه ى تصورات و علایق انسان را ، از علاقه به خالق گرفته تا علاقه به جهان هستى ، و زندگى و علاقه به ابنا نوع ، همگى را فاسد و تباه ساخته و به یک سلسله از انحرافات تبدیل کرده است .
انحراف اصلى در تصور حقیقت الهى و علاقه ى انسان به خدا ، انحراف در تصور جهان هستى و علاقه ى آن به خدا ، و علاقه ى انسان به جهان و علاقه ى جهان به انسان .
انحراف در تصور حیات و پیوستگى ها و اهداف آن ، انحراف در تصور نفس بشرى و روابط انسان با انسان و فرد با اجتماع و همسر با همسر ، و به طور خلاصه انحراف در کلیه ى شئون حیات .
در سایه ى شوم این انحراف ، شرایط زندگانى واقعى تحت تاثیر اهوا ، خضوع در برابر طاغوت و تسلیم در چنبر شهوات واقع مى شود ، و دامنه ى فساد به طور روزافزون گسترش مى گیرد ، و کار هلاک و دمار وقتى به پایان مى رسد که « خدا » آخرین و بى تاثیرترین معبود در زندگى مردم گردد ، و آلهه و معبودات باطل بر کلیه ى شئون حیات مسلط شوند(2) .
اینان کار را با ژست علمى به خود گرفتن به جایى رساندند که به باور اکثر مردم دنیا دادند که جبر اقتصادى ، جبر اجتماعى و جبر تاریخى همگى در سرنوشت انسان حکومت و تاثیر دارند و به صورت قدر حتمى و قاطعى ، بدون
مداخله ى اراده ى انسان ، زندگانى انسان را تحت سیطره و تسخیر قرار مى دهند .
این جملات واهى و کلمات سخیف ، کار بسیارى از مردم جهان بخصوص اروپا و آمریکا ، و بخصوص نسل جوان بسیارى از جوامع را به جایى رساند که گویى لا ینقطع این فریادها را از گلوى انسان مى شنویم :
« من از قید بندگى و طوق عبودیت رسته ام ، و برنامه ى زندگى خود را به میل و اراده ى خویش طرح و تنظیم مى کنم !
من عقاید و سلوک خود را بر وفق عقل و نظر خود پایه گذارى و ترسیم مى کنم .
من زندگى کنونى و آینده ى خود را با استقلال ذاتى و بدون سرپرستى خدا مى سازم ! »
در نتیجه ى همین ادعا ، خویش را از سنگر حمایت خدا بیرون رانده ، و به دام مکر و حیله ى شیطان درافکنده است .
در نتیجه ى همین ادعاست که اهریمن شر و فتنه فرصت یافته و تسلط و نفوذ خود را در سراسر زمین گسترش داده است .
در نیتجه ى همین ادعا و غرور است که ظلم و بیداد ، اکناف جهان را فرا گرفته و انواع عبودیت ، همگى اقوام بشرى را زیر یوغ ذلت کشیده و گروهى را به عبودیت سرمایه ، و گروهى را به عبودیت دولت ، و گروهى را به عبودیت دیکتاتور ، و گروهى را به عبودیت شهوات خانمانسوز گرفتار ساخته است .
در نتیجه ى همین ادعا و غرور است که فسق و فجور در سراسر جهان گسترش یافته و همگى پسران و دختران را در معرض آلودگى و فساد قرار داده است .
در نتیجه ى همین ادعا و انحراف است که از یک سو جنون و اختلال مشاعر ، تیمارستانهاى کشورهاى متمدن را بر دیوانگان تنگ ساخته ، و از دیگر سو
وسوسه ى مدپرستى و فیلم ها و ستاره هاى سینما و تلویزیون و سایر شهوات ، مردم را از توجه به حقیقت خویش باز داشته ، و سراسر عمرشان را در غفلت و تباهى گذاشته است .
نتیجه ى این زندگى نکبت بار که تمام شئون ظاهر و باطنش غرق آلودگى و انحراف ، و فسق و فجور است این است که بسیارى از مردم جهان را سرخورده کرده ، و ابر سیاه و تاریک یاس و ناامیدى را در فضاى جانشان جاى داده ، و در عین اینکه زیر ضربات تازیانه ى وجدان و فشار فطرت دست و پا مى زنند مى گویند : راه اصلاح به روى انسان بسته است یا اگر هم باز باشد انسان قدرت حرکت در آن را ندارد و در نهایت براى اینکه خود را تا اندازه اى آرام کند مى گوید : انسان نسبت به همه ى امورش محکوم قضا و قدر و جبر است .
ولى این جملات هم محصول حکومت همان فرهنگ شیطانى ، و فضاى جاهلى است ، و چیزى جز نشخوار همین آلودگان و تبهکاران نیست .
فرهنگ پاک اسلام ناب که تبلور قطعى در مذهب شیعه ى دوازده امامى دارد با تکیه بر آیات قرآن و معارف امامان معصوم ، همراه با دلیل و حکمت و منطق و برهان اعلام مى دارد که راه اصلاح هرگز به روى بشر بسته نیست ، و تا روز برپا بودن جهان بسته نخواهد شد ، و حرکت انسان در راه صلاح و سداد ، در امکان تمام افراد انسان ، گرچه به انواع گناهان آلوده باشند هست ، و عقاید و اعمال و اخلاق آدمى به هیچ وجه جبرى و محکوم قضا و قدر نیست .
شایسته است به گوشه اى از معارف الهیه ، و فرامین ملکوتیه که هدایت کننده ى انسان به سوى صلاح و سداد ، پاکى و پاکدامنى و نسخه ى نجات دهنده ى انسان از آلودگى و معاصى است اشاره شود :
امام صادق (علیه السلام) به مردى فرمودند :
اِنَّکَ قَد جُعِلْتَ طَبیبَ نَفْسِکَ ، وَبُیِّنَ لَکَ الدّاءُ ، وَعُرِّفْتَ آیَهَ الصِّحَّهِ ، وَدُلِلْتَ عَلى
الدَّواءِ ، فَانْظُرْ کَیْفَ قِیامُکَ عَلى نَفْسِکَ(1) .
همانا تو را طبیب خودت قرار داده اند ، و درد را برایت بیان کرده اند ، و نشانه ى صحت را به تو شناسانده اند ، و به دارویت راهنمایى کرده اند ، در نتیجه اندیشه کن که چگونه در اصلاح وضع خود به پا مى خیزى .
آرى انسان آگاه به موقعیت و وضع و شان خویش طبیب خود است ، درد او عقاید باطله ، اخلاق شیطانى و اعمال ناهنجار است که مفصلا در قرآن و روایات براى او بیان شده . ایمان مستقیم ، سلامت اخلاق ، آرامش درون ، عمل پاک ، همه و همه نشانه و علامت سلامت است . توبه و استغفار ، تقوا و عفت و مبارزه با گناه داروى تمام دردهاست ، این انسان است که با کمک گیرى از این حقایق باید به اصلاح خود اقدام نماید .
امام باقر (علیه السلام) از پدرانش روایت مى کنند که پیامبر در وصیتش به امیرالمومنین
على بن ابى طالب (علیه السلام) فرمودند :
یا عَلِىُّ ! اَفْضَلُ الْجِهادِ مَنْ اَصْبَحَ لاَ یَهُمُّ بِظُلْمِ اَحَد(2) .
یا على ! برترین جهاد این است که شخص صبح کند در حالى که نیت ستم به احدى را نداشته باشد .
انسان اگر هر روزش را بدین صورت قرار دهد که از خانه خارج شود در حالى که نیتش نسبت به تمام انسانها حتى به دشمنانش خیر باشد ، و قصدى جز خدمت به مردم نداشته باشد ، ادامه ى این حالت ، باطن را غرق نور و ظاهر را آراسته به صلاح و درستى مى نماید .
امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ اِذا رَغِبَ ، وَاِذا رَهِبَ ، وَاِذا اشْتَهى ، وَاِذا غَضِبَ ، وَاِذا رَضِىَ ، حَرَّمَ اللهُ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ(1) .
کسى که به وقت رغبت ، و زمان ترس ، و به هنگام میل ، و در گیر و دار خشم و خشنودى ، وجودش را از افتادن در گناه و معصیت ، و ظلم و ستم حفظ نماید ، خداوند بدنش را به آتش دوزخ حرام مى کند .
امیرالمومنین (علیه السلام) بسیار مى فرمودند :
نَبِّهْ بِالتَّفَکُّرِ قَلْبَکَ ، وَجَافِ عَنِ اللَّیْلِ جَنْبَکَ ، وَاتَّقِ اللهَ رَبَّکَ(2) .
قلب خود را با اندیشه در امور بیدار کن ، شب را به عبادت حق بپرداز و در تمام شئون زندگى پروردگارت را پروا کن .
امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
اَلتَّفَکُّرُ یَدْعُو اِلَى الْبِرِّ وَالْعَمَلِ بِهِ(3) .
اندیشه در همه ى امور ، انسان را به جانب نیکى و عمل به آن مى کشاند .
مردى به حضرت صادق (علیه السلام) عرضه داشت : مرا از مکرمت هاى اخلاقى خبر ده ، حضرت فرمودند :
اَلعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ ، وَصِلَهُ مَنْ قَطَعَکَ ، وَاِعْطاءُ مَنْ حَرَمَکَ ، وَقَوْلُ الْحَقِّ وَلَوْ عَلى نَفْسِکَ(4) .
گذشت و چشم پوشى از کسى که بر تو ستم نموده ، و صله نمودن با کسى که با تو جدایى کرده ، و عطا کردن به کسى که تو را محروم از بخشش خود نموده ، و گفتن حق گرچه به ضرر خودت باشد .
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند :
کسى که عمل زشتى یا شهوت حرامى بر او عرضه شود ، پس به خاطر ترس از خدا اجتناب کند ، خداوند آتش قیامت را بر او حرام نماید و از وحشت اکبر امانش دهد و به وعده اى که در کتابش داده « براى کسى که مقام پروردگارش را بترسد دو بهشت است » وفا نماید .
بدانید هرکس دنیا و آخرت به او عرضه شود پس دنیا را بر آخرت اختیار کند ، خداوند عزّ و جلّ را در قیامت ملاقات کند در حالى که حسنه اى براى نجاتش از عذاب نخواهد داشت ، و هرکس آخرت را بر دنیا اختیار نماید و دنیاى فانى را معبود خود قرار ندهد ، خداوند از او خشنود گردد ، و زشتى هاى عملش را بیامرزد(1) .
راوى مى گوید به حضرت صادق (علیه السلام) گفتم :
قَوْمٌ یَعْمَلُونَ بِالْمَعَاصِى وَیَقُولُونَ : نَرْجُو ، فَلاَ یَزالُونَ کَذَلِکَ حَتّى یَاْتِیَهُمُ الْمَوْتُ ! فَقالَ : هوُلاءِ قَوْمٌ یَتَرَجَّحُونَ فِى الاَْمانِىَّ ، کَذَبُوا ، لَیْسُوا بِراجینَ ، انَّ مَنْ رَجا شَیْئاً ـ
1 ـ عن رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) فی حدیث المناهی ، قال : من عرضت له فاحشه او شهوه فاجتنبها مخافه الله عزّ وجل حرم الله علیه النار ، وآمنه من الفزع الاکبر ، و انجز له ما وعده فی کتابه فی قوله تعالى ( وَلِمَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتان ) الا ومن عرضت له دنیا وآخره فاختار الدنیا على الآخره ، لقی الله عزّ وجل یوم القیامه ولیست له حسنه یتقی بها النار ; ومن اختار الآخره وترک الدنیا ، رضی الله عنه و غفر له مساوی عمله .
امالى صدوق : 429 ، المجلس السادس و الستون ، حدیث 1 ; وسائل الشیعه : 15 / 209 ، باب 9 ، حدیث 20297 .
طَلَبَهُ ، وَمَنْ خَافَ مِنْ شَىْء هَرَبَ مِنْهُ(1) .
گروهى اهل معصیت و گناهند و مى گویند در عین آلودگى امیدواریم ، به همین صورت زندگى مى کنند تا بمیرند ! حضرت فرمودند : اینان مردمى هستند که به جانب آرزوى پوچ چرخیده اند ، دروغ گفتند ، اهل امید نیستند . کسى که به حقیقتى امید دارد آن را مى طلبد ، و از چیزى که بیم دارد از آن فرار مى کند .
امام صادق (علیه السلام) در توضیح آیه ى : ( ولِمَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ (2) ، فرمودند :
مَنْ عَلِمَ اَنَّ اللهَ یَراهُ ، وَیَسْمَعُ ما یَقُولُ ، وَیَعْلَمُ ما یَعْمَلُهُ مِنْ خَیْر اَوْ شَرّ ، فَیَحْجُزُهُ ذلِکَ عَنِ الْقَبیحِ مِنَ الاَعْمالِ ، فَذلِکَ الَّذِى خَافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الهَوى(3) .
کسى که بداند خدا او را مى بیند ، و آنچه مى گوید مى شنود ، و آنچه از خوبى و بدى انجام مى دهد مى داند ، و این توجه او را از زشتى باز دارد ، کسى است که از مقام خدا خائف است و نفس را از هوا باز داشته .
امام صادق (علیه السلام) به عمرو بن سعید فرمودند :
اُوصِیکَ بِتَقْوَى اللهِ وَالْوَرَعِ وَالاِجْتِهادِ ، وَاعْلَمْ اَنَّهُ لاَ یَنْفَعُ اجْتِهادٌ لاَ وَرَعَ فِیهِ(4) .
تو را به پیروى از خدا در همه ى امور ، و پرهیز از گناه ، و کوشش در عبادت و خدمت به خلق سفارش مى کنم ، و بدان کوششى که در آن پرهیز از گناه نباشد سودى ندارد .
امام صادق (علیه السلام) مى فرمودند :
عَلَیْکَ بِتَقْوَى اللهِ وَالْوَرَعِ وَالاِْجْتِهادِ ، وَصِدْقِ الْحَدیثِ ، وَاَداءِ الاَمانَهِ ، وَحُسْنِ الخُلْقِ ، وَحُسْنِ الجِوارِ ، وَکُونُوا دُعاهً اِلى اَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ اَلْسِنَتِکُمْ ، وَکُونُوا زَیْناً وَلاَ تَکُونُوا شَیْناً ، وَعَلَیْکُمْ بِطولِ الرُّکوعِ وَالسُّجودِ ، فَاِنَّ اَحَدَکُمْ اِذَا اَطالَ الرُّکوعَ وَالسُّجودَ هَتَفَ اِبْلیسُ مِنْ خَلْفِهِ وَقالَ : یا وَیْلَهُ ، اَطاعَ وَعَصَیْتُ ، وَسَجَدَ وَاَبَیْتُ(1) .
بر شما باد به پرواى از حق در همه ى امور ، و حفظ خویش از تمام گناهان ، و کوشش در عبادت و خدمت به مردم ، و راستى در گفتار و اداى امانت ، و حسن خلق ، و نیکو همسایه دارى ، و جلب مردم به آیین حق با اعمال و رفتار و اخلاق صحیح . زینت دین باشید ، عامل وهن و سبکى دین نباشید ، رکوع و سجود خود را در نمازها طولانى کنید ، همانا وقتى یکى از شما رکوع و سجودش را طولانى کند ، ابلیس از پشت سر او فریاد مى زند : واى اطاعت کرد و من سرپیچى نمودم ، سجده کرد و من امتناع کردم !
رسول خدا به امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند :
ثَلاثَهٌ مَنْ لَقِىَ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ بِهِنَّ فَهُو مِنْ اَفْضَلِ النَّاسِ : مَن اَتَى اللهَ عَزَّ وَجَلَّ بِمَا افْتَرَضَ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ اَعْبَدِ النَّاسِ ، وَمَنْ وَرِعَ عَنْ مَحارِمِ اللهِ فَهُوَ مِنْ اَوْرَعِ النّاسِ ، وَمَنْ قَنَعَ بِما رَزَقَهُ اللهُ فَهُوَ مِنْ اَغْنَى النّاسِ . ثُمَّ قالَ : یا عَلِىُّ ! ثَلاثٌ مَنْ لَمْ یَکُنَّ فِیهِ لَمْ یَتِمَّ عَمَلُهُ : وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِى اللهِ ، وَخُلْقٌ یُدارى بِهِ النّاسَ ، وَحِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ ـ اِلى اَنْ قَالَ ـ یَا عَلِىُّ ! الاِسْلامُ عُرْیانٌ وَلِباسُهُ الْحَیاءُ ، وَزِینَتُهُ الْعِفافُ ، وَمُرُوَّتُهُ العَمَلُ الصّالِحُ ، وَعِمادُهُ الْوَرَعُ(2) .
سه برنامه است که هرکس خدا را با آنها ملاقات نماید از بهترین مردم است : کسى که عمل به آنچه بر او واجب شده است را به پیشگاه حق ارایه کند ، او برترین بنده است ، و کسى که از تمام حرامها خوددارى کند از پارساترین بندگان است ، و آنکه به روزى داده شده ى خداوند قناعت ورزد ، از بى نیازترین مردم است ; سپس فرمودند : یا على ! سه چیز است که در هر کس نباشد عملش تمام نیست : قدرتى که او را از معاصى خدا مانع گردد ، و اخلاقى که با آن با مردم مدارا نماید ، و حوصله و حلمى که جهل جاهل را با آن برگرداند تا فرمودند : یا على ! اسلام عریان است ، لباسش حیا ، و زینتش عفاف ، و جوانمردى اش عمل صالح ، و ستونش ورع و پارسایى است .
امام باقر (علیه السلام) فرمودند :
اِنَّ اَفْضَلَ العِبَادَهِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ(1) .
همانا برترین عبادت نگاهدارى شکم و شهوت از حرام خداست .
امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
اِنَّما شِیعَهُ جَعْفَر مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَفَرْجُهُ ، وَاشْتَدَّ جِهادُهُ وَعَمِلَ لِخالِقِهِ ، وَرَجا ثَوابَهُ ، وَخَافَ عِقابَهُ ، فَاِذا رَاَیْتَ اُولئِکَ ، فَاُولئِکَ شِیعَهُ جَعْفَر(2) .
همانا پیرو جعفر کسى است که شکم و شهوت را از حرام حفظ کند ، کوشش او در راه خدا شدید باشد ، محض خدا عمل کند ، به پاداش حق امیدوار و از عذابش بترسد ، چون اینان را دیدى ، اینان شیعه ى امام صادق هستند .
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند :
لاَ تَزالُ اُمَّتِى بِخَیْر ما تَحابُّوا وَتَهادَوْا وَاَدُّوا الاَمانَهَ ، وَاجْتَنبُوا الحَرامَ ، وَقَرَوُا الضَّیْفَ ، وَاَقامُوا الصَّلاهَ ، وَآتُوا الزَّکاهَ ، فَاِذَا لَمْ یَفْعَلُوا ذلِکَ ابْتُلُو بِالْقَحْطِ وَالسِّنینَ(1) .
دایم امت من به خیر و نیکى اند تا به یکدیگر محبت ورزند و به یکدیگر هدیه دهند ، و امانت را ادا کنند ، و از حرام بپرهیزند ، و مهمان را پذیرایى نمایند و نماز را برپا دارند و زکات مال را بپردازند . اگر این امور را انجام ندهند به قحطى و خشکسالى مبتلا شوند .
از روایاتى که در سطور قبل ملاحظه کردید استفاده مى شود که راه اصلاح به روى همگان براى همیشه باز است ، و حرکت در این راه نورانى ، براى هرکس که بخواهد ممکن است ، و انسان در عمل و رفتار ، و کردار و اخلاق به چیزى مجبور نیست ، و آزادانه مى تواند با نیتى پاک و تصمیم و عزمى جدى به واقعیاتى که در آن روایات اشاره شده و خلاصه اش به شرح زیر است آراسته گردد ، و این همه نیکى و خیر و زیبایى معنوى را به جاى آن همه زشتى و بدى و هیولاى شیطانى بگذارد ، و با دست خود همراه با یارى و نصرت حق ، سیئات اخلاقى و عملى و باطنى را تبدیل به حسنات باطنى و عملى و اخلاقى نماید ، که هرکس در راه اصلاح قرار بگیرد ، خداوند در تبدیل شدن سیئات به حسنات به او کمک خواهد داد ، و چون حسنات را جایگزین سیئات کند ، تمام سیئات گذشته اش بخشیده خواهد شد .
اِلاَّ مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَاُولئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَات
وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً
مگر آنان که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند ، اینانند که خداوند سیئات آنان را به حسنات تبدیل کرد و خداوند آمرزنده ى مهربان است .
اِلاَّ مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوء فَاِنِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ (2) .
مگر کسانى که ستم کردند ، آنگاه در مقام توبه و جبران برآمدند و بدى را تبدیل به نیکى کردند ، من نسبت به آنها آمرزنده و مهربانم