قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

فاطمه (سلام الله علیها)و نقل حدیث از پیامبر

موقعیت ممتاز و بسیار خوب حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام این فرصت را به او داد تا معارف اسلامی را بدون واسطه از پدر بزرگوارش در سینه خود جای دهد. آن معارفی که جز او و فرزندانش کسی دیگر به عمق آن نرسیده است.
اگر بخواهیم آنچه را که در سینه خود از فرمایشات پیامبر جای داده بنویسیم، بدون شک هیچ نویسنده ای یارای نوشتن آنها را نخواهد داشت. از فاطمه زهرا علیهاالسلام علی رغم مشکلاتی که در بین داشته، مطالب متنوع و گوناگونی به روایت ازپیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رسیده است که از لابه لای آن احادیث به یادگار مانده مطالبی اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی و تفسیری ( از قبیل احترام به همسر، رعایت همسایگان و مطالب دیگر پیرامون فضائل علی علیه السلام و شیعیان و پیروان آن حضرت و برخی پیشگویی ها و دعاها و زمان استجابت دعا و غیر آن) رسیده است.
آری واقعاً جای تأسف است که از این گوهر ناشناخته بعد از پیامبراکرم هیچ استفاده نکردند! و چه مسائل مهم و چه مشکلاتی که فاطمه علیهاالسلام می توانست برای زنان جامعه اسلامی، برای تمام دوران ها بیان و حل کند و چه درس های زیبا و شیرینی را نسبت به راه و روش زندگی برای زنان بگوید. اما صد حیف که همه آنها ناگفته ماند و تمام آن مطالب شیوا و دلنشین در سینه مجروح و پرغم و غصّه زهرا علیهاالسلام بماند و همراه آن بانوی عالمه محدّثه تا ابد دفن گردید!
فاطمه، مخزن اسرار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم
حارثه بن قدامه از سلمان، از عمّار، از فاطمه علیهاالسلام مطلبی را نقل می کند که نشان دهنده این است که سینه زهرا علیهاالسلام دربردارنده چه علوم و اسراری از پدرش رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم بود که امیرمؤمنان علیه السلام را به عجب و حیرت درآورده بود. روایت است که روزی عمار به سلمان فارسی گفت: آیا چیز عجیبی را از فاطمه علیهاالسلام برایت نقل کنم؟
سلمان گوید، گفتم: آری، نقل کن ای عمار! وی گفت: روزی علی علیه السلام را دیدم که بر فاطمه علیهاالسلام وارد شد. تا چشم حضرت فاطمه به امام علی افتاد، فریاد زد: علی جان! نزدیک شو تا در باره آنچه که گذشته و آنچه که خواهد شد و آنچه که اتفاق می افتد تا روز قیامت، برایت بگویم.
عمار گوید: دیدم که امیرمؤمنان علیه السلام آرام آرام به عقب برگشت و من هم به برگشت علی علیه السلام به عقب برگشتم. آن حضرت آمده تا بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم وارد شد. پیامبراکرم فرمود: یا ابالحسن! پیش بیا. همین که در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نشست، فرمود: تو مرا خبر می دهی یا من تو را خبر دهم؟
عرض کرد: شنیدن از شما بهتر است، ای رسول خدا!
حضرت فرمود: گویا پیش فاطمه رفتی و به تو چنین و چنان گفت و همان دم برگشتی.
علی علیه السلام فرمود: آیا نور فاطمه از نور ما است؟
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: آیا نمی دانی؟
پس علی علیه السلام به سجده افتاده، خدا را شکر نمود.
عمار گوید: پس امیرمؤمنان علیه السلام از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خارج و نزد فاطمه زهرا رفت و من همراهش وارد شدم.
فاطمه علیهاالسلام فرمود: گویا خدمت پدرم رفتی و آنچه را که به تو گفته بودم، به عرضش رساندی.
فرمود: آری، فاطمه جان!
فاطمه علیهاالسلام فرمود: بدان ای اباالحسن! خداوند نور مرا خلق کرد، در حالی که او را تسبیح می گفت و این نور را بر درختی از درختان بهشت سپرد و این درخت بر اثر نور من، نورافشانی می کرد تا این که پدرم ـ «وقت معراج» ـ وارد بهشت شد؛ خداوند همان وقت بر دل پدرم انداخت که میوه ای از آن درخت بچیند و تناول کند. سپس این نور را به مادرم خدیجه سپرد که مرا به دنیا آورد و من از همان نور می باشم...۱
اهتمام فاطمه به احادیث نبوی
شقیق بن سلمه از ابن مسعود نقل کرده که: مردی به حضور فاطمه علیهاالسلام رسید و گفت: ای دختر رسول خدا! آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چیزی نزد شما مانده است که به من عطا کنید؟
حضرت به خدمتکار خود فرمود: آن جریده ـ شاخه نخل ـ را بیاور.
خدمتکار به جست و جو پرداخت ولی آن را پیدا نکرد. فاطمه علیهاالسلام فرمود: وای بر تو، آن جریده نزد من مساوی است با حسن و حسین!
خدمتکار پس از برگشتن بسیار، آن را پیدا کرد و به خدمت فاطمه علیهاالسلام آورد و معلوم شد، موقع جاروب کردن، آن را هم در ظرف خاکروبه انداخته است. در این جریده چنین نوشته بود: حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
«از مؤمنین نیست کسی که همسایه از آزارش در امان نباشد. هر کس ایمان به خدا و روز قیامت دارد، همسایه اش را آزار نمی دهد. هرکس ایمان به خدا و روز قیامت دارد، باید حرف خوب بگوید و گرنه ساکت باشد. خدای متعال اهل خیر و بردبار و عفیف را دوست می دارد و شخص بد زبان و سست و لجوج را دشمن می دارد. حیا از ایمان است و صاحب ایمان در بهشت است و فحش از زشت گفتاری و زشت گفتار هم در آتش است.»۲
چرا از فاطمه علیهاالسلام احادیث اندکی برجای مانده؟
ممکن است چند جهت داشته باشد:
۱. یکی این که ایشان نمی توانسته همانند سایر معصومین علیهم السلام آزادانه به نقل حدیث بپردازد؛ از این رو احادیث نقل شده از ایشان کم می باشد. ولی این احتمال به دو جهت صحیح نیست. زیرا اولاً: راویان مرد از او روایت کرده اند و ثانیاً: مگر راوی فقط به مرد منحصر بوده، مگر زنان حق روایت نداشتند؟
۲. علت دیگر همان ظلم آشکاری است که پس از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به اهل بیت آن حضرت شد و این، بزرگ ترین مانع از نشر و گسترش احادیث اهل بیت علیهم السلام ـ به خصوص فاطمه زهرا علیهاالسلام ـ بود؛ به گونه ای که کسانی هم که از او روایت شنیده بودند، به خاطر ترس و وحشتی که حاکم بود، دست از نقل آنها برداشته و در سینه ها پنهان کردند. ابوهریره در این رابطه می گوید:
تا زمانی که عمر زنده بود، ما جرأت نداشتیم یک حدیث از پیامبر اکرم نقل کنیم.۳
۳. ممکن است علت دیگرش، این بوده باشد که چون بسیاری از این احادیث در فضیلت اهل بیت علیهم السلام به ویژه علی بن ابی طالب علیه السلام بوده، آنها را شنیدند اما از روی دشمنی و کینه با اهل بیت و علی علیهم السلام از ذکر آنها خودداری کردند.
راویان حدیث از فاطمه علیهاالسلام
علاوه بر روایت امام علی، امام حسن، امام حسین، حضرت زینب و ام کلثوم علیهم السلام از حضرت فاطمه علیهاالسلام ، عدّه قابل توجهی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از حضرتش روایت نقل کرده اند؛ از قبیل سلمان فارسی، ابوذر غفاری، جابر بن عبداللّه انصاری، ابن مسعود، یحیی بن جعده، حکم بن ابی نعیم، عمرو بن الشرید، حذیفه بن الیمان، ربعی بن حراش، انس بن مالک، ابوسعید خدری، ابن ابی ملیکه، ابوایوب انصاری، ابوهریره، بشیر بن زید، سهل بن سعد انصاری، شبیب بن ابی رافع، عباس بن عبدالمطلب، عبداللّه بن عباس، عوانه بن الحکم، قاسم بن ابی سعید الخدری، هشام بن محمد، زینب بنت ابی رافع، عایشه، امّ سلمه، اسماء بنت عمیس، سلمی امّ رافع و غیر اینها، که می توان به روایات آنها در کتابهای دلائل الامامه و بشاره المصطفی، امالی شیخ طوسی، کفایه الاثر، مسند فاطمه و صدها کتاب دیگر دست یافت.
گلایه ای از مسند نویسان و احمد بن حنبل
با توجه به عدد قابل توجه راویان از حضرت زهرا علیهاالسلام ، این گلایه را از همه مسند نویسان، بالاخص احمد بن حنبل داریم، چرا که آنها اگرچه از طرفی خدمت کرده اند، اما از سوی دیگر نسبت به دختر پیامبر خدا بی توجهی نشان داده اند!
اما سخنی که با احمد داریم، این است که اگر ما به جلد ششم مسند نگاهی بیفکنیم، خواهیم دید که وی از عایشه در حدود دویست و پنجاه و سه صفحه حدیث نقل کرده ولی از حضرت فاطمه علیهاالسلام حدود یک صفحه و نیم و جمعاً ده حدیث نقل می کند که حدیث اول و دوم و هشتم به یک مضمون بوده، با این تفاوت که یکی مجمل و دیگری با تفصیل بیشتری آورده شده است.
حال سؤال ما این است که آیا عایشه تا موقع رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بیشترنزد آن حضرت بوده یا فاطمه؟ مگر حضرت زهرا علیهاالسلام به قول مورّخان سنّی مذهب، پنج سال قبل از بعثت پیامبر به دنیا نیامده است؟۴ و آیا مگر همسری عایشه با رسول خدا در مدینه صورت نگرفته است؟
با این بیان، اگر ده سال حضور در مدینه را از زندگی فاطمه علیهاالسلام کم کنیم ـ که یقیناً بیشترین احادیث مربوط به همین دوران است ـ حدّاقل هجده۵ سال فاطمه علیهاالسلام در کنار پدر بوده است.
آیا در این هجده سال، سالی یک حدیث هم فاطمه از پدرش، روایت نکرده که حداقل هجده روایت از دوران مکه برای فاطمه علیهاالسلام از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نقل کنید؟
و اگر حضور ده ساله پیامبر را در مدینه حساب کنیم، آیا سن حضور و درک محضر فاطمه علیهاالسلام بیشتر می شود یا عایشه؟
آیا ملاقات پیامبر و سخن گفتن وی با دخترش فاطمه بیشتر بوده یا با زن های خود؟
آیا ملاقات پیامبر با فاطمه بیشتر بوده یا با عایشه که از هر نه شب، یک شب نزد او بوده است؟
اگر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تمام کارهای خود را تعطیل می کرد و همیشه در مدینه حضور مستمر داشت؛ بازهم عایشه نمی توانست این همه حدیث از او نقل کند، در حالی که پیامبراکرم جنگها و غزوات داشته، همچنین سه سفر به خانه خدا داشته و اعتکاف و ده ها مشغله دیگر به عهده پیامبر بوده است. پس از کجا چنین فرصتی پیدا شده بود که عایشه نسبت به دیگر زنان و برخی صحابه و حتّی حضرت فاطمه علیهاالسلام این همه حدیث از حضرت شنیده باشد؟!
از نویسنده مسند احمد باید پرسید: مگر فاطمه علیهاالسلام به خانه شوهر نرفته، مگر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با وی در این خصوص گفت و گو نداشته، مگر آن حضرت به خانه دخترش و بالعکس رفت و آمد نداشته اند؟ آیا به هنگام ملاقات، کاملاً سکوت می کردند و هیچ سخنی ردّ و بدل نمی شد؟ در این نُه سال، فاطمه فقط نُه یا ده روایت از پدرش نقل کرده؟ آیا چنین چیزی معقول است؟ آیا به هنگام میلاد امام حسن و امام حسین و حضرت زینب کبری، پیامبراکرم جهت تبریک به خانه زهرا علیهاالسلام نرفته و چیزی نفرموده که وی آنها را ضبط کند؟ و آیا به هنگام رحلت و در روزهای بیماری پیامبراکرم، حضرت زهرا علیهاالسلام به عیادت او نرفته و از حضرتش مطلبی نقل نکرده است؟ آیا اینها باور کردنی است و از یک عالم حدیث شناس پذیرفتنی است؟!
مسند است یا کتاب فضایل؟
اما سیوطی (متوفّای ۹۱۱ ه .ق.) که مسندی برای حضرت فاطمه نوشته، خواننده در ابتدا فکر می کند که وی دویست و هشتاد و چهار حدیث از احادیثی را که فاطمه علیهاالسلام نقل فرموده، در این کتاب آورده است. اما بعد معلوم می شود که چنین نیست؛ زیرا اوّلاً از نامگذاری کتاب مشخص است که مؤلف بین روایاتی که فاطمه نقل کرده و بین روایاتی که در فضل و مقام فاطمه علیهاالسلام نقل شده، جمع کرده است و لذا نام کتاب خود را «مسند فاطمه الزهرا و ما ورد فی فضلها» نامیده است.
و ثانیاً از دویست و هشتاد و چهار حدیثی که محقق کتاب طبق شماره گذاری نقل کرده، فقط سی و چهار حدیث را فاطمه علیهاالسلام نقل کرده است که دو حدیث از آنها مشترک است؛ یکی با علی علیه السلام و دیگری با علی علیه السلام و ابوهریره. و با این بیان، به نظر می رسد اگر نام کتاب را «احادیث فی فضل فاطمه» می گذاشت؛ بهتر بود. زیرا چیزی که در آن بسیار کم به چشم می خورد، مسند فاطمه است.
و ثالثاً از سی و چهار حدیث یاد شده، دوتای آن، سه بار و هفت تای آن، دوبار تکرار گشته است که با حذف احادیث مکرر، فقط بیست و سه حدیث باقی می ماند. و بقیه احادیث منقوله جز یک حدیث که از جرّاحی محقق کتاب سالم مانده، به نظر آقای فواز احمد زمرلی، محقق کتاب، یا ضعیف هستند و یا مجهول و یا مرفوع و یا مرسل، و بالاخره برای هر کدام یک عیبی تراشیده که در نتیجه به نظر ایشان از فاطمه زهرا هیچ حدیث صحیحی از پدرش نرسیده است. آیا بی انصافی بیش از این قابل تصوّر است؟
گسترش فرهنگ کوثر به وسیله معصومین علیهم السلام
گرچه دشمنان اهل بیت دست به تلاش وسیع و گسترده ای زدند تا جلوی گسترش فرهنگ کوثر را بگیرند، به طوری که متأسفانه در برخی زمینه ها موفق گردیده و در برخی کتابهای حدیثی، اثر خود را گذارده است؛ اما امامان معصوم علیهم السلام با جدّیت تمام، تا حدودی توانستند مانع این کار شوند. از این رو مشاهده می کنیم که مطالب فراوانی از زبان حضرت فاطمه به وسیله هریک از آنها به دست ما رسیده است و آنچه را که دشمن در پی از بین بردن یا تضعیف آنها بود، اهل بیت علیهم السلام احیاء کرده اند و مطالب گوناگونی از قبیل مناقب، فضایل، روش زندگی، سیره فاطمه علیهاالسلام و رابطه اش با رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و ده ها موضوع دیگر را به عنوان میراث اصیل فاطمه علیهاالسلام برای آیندگان به یادگار گذاشته اند، که در کتاب ها و منابع دست اول شیعه، فراوان به چشم می خورد و فاطمه علیهاالسلام را باید از نگاه امامان معصومدید و از اندیشه های والایش بهره برد.
پی نوشت ها:

۱. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸، به نقل از عیون المعجزات.
0. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص ۵۸؛ مسند فاطمه الزهراء، ص ۵۸۵؛ سفینه البحار، ج ۱، ص ۲۲۹ و دلائل الامامه، ص ۱.
1. ۳. الغدیر، ج ۶، ص ۲۹۵.
2. ۴. ذخائرالعقبی، ص ۵۳.
3. ۵. بنا به قول کلبی که فاطمه در سنّ سی و پنج سالگی از دنیا رفته، حدود بیست و پنج سال در مکه در خدمت پدر بوده است. (همان، ص ۵۲.)


منبع : پایگاه مذهبی سبطین
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه