قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اعتصابات

با اعلامیه ای که رهبر انقلاب ، ضمن آن سربازان را به فرار دعوت کرد ، ضربۀ مهلکی بر پیکرۀ ارتش وارد شد . اینک نوبت اختلال در دستگاه اداری دولت بود . امام فرمان اعتصاب صادر کردند و فرمودند : « غیر از اداراتی که کار ضروری مردم به دست آنهاست ، بقیۀ ادارات باید تعطیل شود . »
در پی این فرمان ، اعتصابات شروع شد که مهم ترین آن ، اعتصاب کارکنان شرکت نفت بود . هم زمان یک تبعۀ آمریکایی در خوزستان کشته و سبب شد تا همۀ مستشاران خارجی آنجا را ترک گویند و به کشورهای خود باز گردند .
هدف اصلی ، شکست دولت و سرنگونی حکومت بود و مشخص نبود که تا چه زمانی اعتصابات باید ادامه یابد و چه زمانی درخت انقلاب به بار خواهد نشست . از طرفی همۀ اعتصابیون پشتوانۀ مالی و پس انداز کافی برای امرار معاش نداشتند و می بایست به آنها کمک رسانی می شد .
این مشکل در جلسۀ روحانیت مبارز تهران ، که عمده ترین تصمیمات انقلابی در آنجا گرفته می شد ، مطرح و قرار بر این شد که اعلامیه ای صادر و از مردم درخواست کمک شد . علاوه برآن ، سخنرانان و خطبا نیز بر روی منابر این مطلب را اعلام کردند . سیل کمکهای مردمی جاری و در هر مسجدی بعد از منبر ، مبلغ زیادی پول جمع آوری شد .
کار بعدی ، رساندن پول ها به اعتصابیون بود . همۀ مردم ، به جامعۀ روحانیت اعتماد و اطمینان کامل داشتند . من مسئول جمع آوری پول ها شدم و همه جا اعلام شد که کمکهای مردمی را به فلانی بدهید . از سویی دیگر ، نمایندههای اعتصابیون شرکت نفت ، ادارۀ آموزش و پرورش ، ادارۀ دارایی و .. با من مرتبط شدند و لیست اعتصابیون را در اختیار این جانب قرار دادند . در یک زمان هم لیستهای بلند بالای اسامی اعتصابیون در نزد من بود و هم مبالغی هنگفتی از کمکهای نقدی مردمی . این کاری بس خطرناک می نمود ؛ ولی دیگر خطر برای هیچ کس مطرح نبود . من و عده ای دیگر با آغوش باز استقبال کردیم و خطر را با جان خریدیم و طرح کمک رسانی را با قدرت تمام شروع کردیم .
در آن چند ماه ، به طرق مختلف پولهای زیادی در اختیار ما قرار گرفت که همه را بین اعتصابیون تقسیم کردیم . بیشتر پولها در مساجد جمع آوری می شد و به ما می رسید ، گاهی هم افرادی بطور مستقیم مبالغی را به خود ما می دادند که در این بین ، برخی آن را به عنوان بدهی شرعی خود ، خمس ، زکات و ... منظور می کردند . از سوی دیگر بین اعتصابیون از هر قشر و مذهب و دینی وجود داشت . بعد از پیروزی انقلاب برای من شبهه ای پیش آمد که شاید بدان شکلی که عمل کرده ام صحیح نبوده و من فردای قیامت مسئول خواهم بود .
حضرت امام در آن موقع در قم تشریف داشتند . سریع عازم قم شدم و شب را در منزل استاد بزرگوارم ، آیت الله فاضل لنکرانی ، سپری کردم . روز بعد به اتفاق ایشان خدمت حضرت امام رسیدیم . من دغدغۀ خاطرم را به عرض رساندم  و با دلشورۀ تمام در انتظار جواب ، ساکت ماندم . امام با روی باز و لبخندی رضایت بخش فرمودند : « هر پولی که به تو رسیده و به هر کس به عنوان اعتصاب داده ای ، من قبول دارم . » بدین ترتیب من خیلی سبک ، راحت و خوشحال از محضرشان مرخص شدم .
مدتی بعد از پیروزی ، جوانی که نمایندۀ اعتصابیون شرکت نفت بود ، 200 هزار تومان از آن پول ها را پس آورد و گفت : « الان که همه سر کار رفته اند ، دیگر نیازی نیست و کسی این پولها را قبول نمی کند . » این حرکت نیز حاکی از ایمان و درستکاری مردم بود و اگر چنین خصوصیاتی در تک تک افراد جامعۀ اسلامی باشد و هرکس به حق خود قانع و راضی باشد ، دیگر مشکلی باقی نخواهد ماند .
در خلال اعتصابات ، برای جلوگیری از افزایش قیمتها و پیش نیامدن بازار سیاه ، دست با اقدام دیگری زدیم . ما از مردم کمکهای نقدی جمع می کردیم و کالاهای ضروری را ، هرچند با قیمت بالا ، می خریدیم و سپس زیر قیمت بازار بین مردم توزیع می کردیم . این طرح ، دسیسۀ دشمن را که می خواست با پیش آوردن گرانی ، مردم را از انقلاب دلسرد کند ، خنثی می کرد .
مشارکت مردمی در سوخت رسانی به در منازل ، ابتکار جالب دیگری بود . من همراه جوانان ، با شعبۀ نفت محل همکاری می کردم . ما گاری نفت را به در منازل می بردیم . هر کس به فکر این بود که دیگران بدون سوخت نمانند و سرما نخورند . بدین ترتیب با وجود اعتصاب شرکت نفت و محدود بودن ذخایر ، هیچ مشکلی برای مردم پیش نیامد .
در ابتکار جالب دیگری ، مردم تظاهرات کننده ، هنگامی که از مقابل سربازان رد می شدند ، شاخه های گل بر روی لولۀ تفنگ آنها می گذاشتند و بدین وسیله احساسات آنها را بر می انگیختند و هر چه بیشتر به خود نزدیک می کردند .


منبع : منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه