قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

برگزاری دعای کمیل در فاو

چندی بعد از عملیات و تصرف فاو ، شهید دستواره ، فرمانده لشکر محمد رسول الله ، از خط مقدم پیغام داد و ما را به جبهه فرا خواند . من به خرمشهر رفتم . از آنجا همراه چند تن از رزمندگان ، تا لب رودخانه رفتیم و پس از آن با قایق موتوری به سوی فاو روانه شدیم .
منطقۀ فاو زیر شدیدترین آتش عراقیها بود و از ترس حملات شیمیایی ، همه لباس مخصوص پوشیده بودند . در آن سفر ، آقای کابلی و حاج محسن طاهری ، مداح معروف ، همراه من بودند . مسجدی در فاو بود که رزمندگان هنگام شب به آنجا می آمدند . شب جمعه بود . در تاریکی و در بحبوحۀ صدای انفجار گلوله ها ، که مسجد را به لرزه درآورده بود ، دعای کمیل را شروع کردیم . مجلس ، بسیار پرشور و حال و ملکوتی شد و بچه ها به شور و هیجان درآمدند . (هفتۀ بعد نوار آن جلسه ، که به وسیلۀ ضبط صوت قوه ای و با کیفیت پایین ضبط شده بود ، از رادیو سراسری پخش گردید . ) فردا صبح با همراهان به طرف سایت حرکت کردیم تا از آنجا به صف مقدم برویم . وقتی به سایت رسیدیم ، با گلوله باران شدید عراقی ها مواجه شدیم .
همه روی زمین دراز کشیدیم . حرارت گلوله هایی را که از بالای سر ما رد می شد ، احساس می کردیم . در آنجا نیز شهادتین را بر زبان جاری کردیم . رزمندگان اسلام مقابله به مثل کردند و آتش عراقیها فروکش کرد و ما جان سالم به در بردیم و راه خود را به سوی خط مقدم ادامه دادیم .
در خط مقدم ، رضا دستواره داخل سنگری بود و عملیات را هدایت می کرد . ما ده روزی در فاو ماندیم و چون نمیشد جلسات عمومی برگزار کنیم ، سنگر به سنگر می رفتیم و با بچه ها دیدار و گفتگو می کردیم .


منبع : منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه