در اوج اختلافات اصفهان و در زمان سید مهدی هاشمی که گروه ها به مجالس و منابر حمله می کردند ، برای منبر به آن شهر دعوت شدم . هیچ یک از دوستان نظر مساعدی دربارۀ این سفر نداشتند ، ولی به هر حال من رفتم .
در بدو ورود ، از چند تن افراد بی طرف خواستم تا اوضاع را کاملا برایم توصیف و تعریف کنند . وقتی به اوضاع و احوال شهر واقف گشتم ، به این نتیجه رسیدم که بهترین راه برای جذب آن جوانان پر شور و حرارت و درگیر کشمکش های سیاسی ، طرح مسایل معنوی در سطح بالاست ؛ زیرا این موضوع همگانی است و کسی نمی تواند با آن ، جبهۀ مخالف بگیرد . فکر بکری بود و خیلی زود ثمر بخشید .
هر روزه جلسات در فضایی آرام و حال و هوایی ملکوتی برگزار شد و به مرور بر تعداد مستمعین افزوده گشت . سال بعد مجالس در مسجد سید اصفهان ، که بزرگترین مسجد شهر است ، برگزار شد . مسجد مملو از جمعیت می شد . پس از مدتها ، با تیمسار سیف اللهی ، که قبلا از مقامات اطلاعات سپاه بود و بعد به فرماندهی نیروی انتظامی ایران رسیده بود ، هم سفر شدیم . او ابراز داشت که آن جلسات در کاهش اغتشاشات سیاسی اصفهان بسیار موثر بوده و عدۀ بی شماری را از گردونۀ دسته بندی های سیاسی خارج ساخته است .
البته اگر گروها و دسته ها الهی و خطشان خط قرآن و مرامشان مرام اهل بیت (ع) باشد ، هیچ گاه با هم اختلافی پیدا نمی کنند مگر اینکه اختلاف سلیقه به وجود آید که آن هم با محوریت قرآن و اهل بیت (ع) لطمه ای به اتحاد مردمی و همبستگی عمومی وارد نمی سازد .
منبع : منتشر شده توسط اسناد انقلاب اسلامي