قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

رابطه نفس با بدن

خداى تبارک و تعالى فرمود :«اِنَّ النَّفْسَ لاَءَمَّارَهُ بِالسُّوءِ اِلاَّ مَا رَحِمَ رَبَّى ...»1.از زمانى که انسان از مادر متولد مى شود تا به دوران شکوفایى عقل و قوه تمییز و تشخیص برسد، فقط با مسائل محسوس عالَم و با ظاهر زندگى مادى سر و کار دارد.در این خطّ سیر، یعنى از هنگام ولادت تا رسیدن به قوه تشخیص و تمییز و شکوفایى عقل، نفس رابطه شدید و اتصال سختى با مسائل دنیایى پیدا مى کند.به عبارت واضح تر باید گفت که نفس با مسائلى که فقط در ارتباط با بدن است، سر و کار پیدا مى کند. مى دانیم بدن هم از هیچ برنامه اى به جز عوامل لذت خوشحال نمى شود، آن چه در طبع بدن هست، فقط لذت خواهى است، البته این لذت خواهى بدن ریشه در همان خواسته هاى نفسى انسان دارد، چون بدن با همه اعضایى که در اختیار دارد، فرمانبر نفس است.بعد از این که انسان به قوّه تمییز مى رسد و خوب و بد را تشخیص مى دهد و عقل در وجود انسان تا حدّى شکوفا شد، پاى تکالیف الهى به میان مى آید.وجود مقدّس حضرت مولا هم بنا نداشتند که انسان را از زمانى که متولد مى شود تا از دنیا بیرون مى رود، رهایش کنند، آزادش بگذارند و بنا هم نداشتند که زندگى انسان به بازى با ظواهر دنیا تمام شود. انسان، انسان است نه حیوان :«اَیَحْسَبُ الاْءِنسانُ اَن یُتْرَکَ سُدى »2.آیا انسان گمان مى کند بیهوده و مهمل [ و بدون تکلیف و مسئولیت ] رها مى شود ؟ !انسان گمان مى کند که او را به طور آزاد رهایش کردم، کارى با او ندارم، تنها کارم این بوده که او را به دنیا بیاورم و روزى هم در لحظه اى او را از دنیا ببرم و از به دنیا آمدن تا خروج از دنیا دیگر کارى با او ندارم؟!اگر این طور گمان کرده، این گمان درستى نیست، چراکه او انسان است. آرى، اگر حیوان بود، عیبى نداشت، متولد مى شد و مى مُرد، بین ولادت و مرگ هم هر کارى مى خواست مى کرد، هر چه مى خواست مى خورد، هر جا مى خواست مى رفت، هر جا مى خواست مى خوابید، به هر شکلى که خودش میلش مى کشید شهوتراتى مى کرد، حیوانات هم همین کارها را مى کنند، کارى هم به آنها ندارم، یک وقت از کنار زمین زارع و دهقانى، حیوانات ردّ مى شوند و دهانشان را هم باز مى کنند، هر چه دلشان مى خواهد مى خورند تا زارع یک مرتبه چشمش بیفتد، نهیبى بزند و کنارشان بزند، اما حال اینکه مال مردم را خورده اند یا زمین مردم را خراب کرده اند، خداوند متعال از آنها حساب بکشد، نه، چرا حساب نمى کشد؟ چون آنها نه خلیفه حق هستند، نه صاحب تمییز و نه صاحب عقل و نه صاحب وجدان و فطرت، بلکه بدنى متحرّک هستند:

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه