قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

قرب الهى با زندگى طبیعى

باید انسان جاده «لا اله» را طى کند تا به اللّه برسد و این یک گذشت همه جانبه از خود و همه عالَم مى خواهد تا از پس این گذشت، انسان بتواند جمال محبوب را زیارت کند. این گذشت چگونه است؟ چه طور باید گذشت کرد؟ آیا باید نخورد، نخوابید، نپوشید، کار نکرد، به گوشه بیابانى پناه برد؟ اگر کسى این کارها را بکند، حرام انجام داده است :

« وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَداً لاَّ یَاْکُلُونَ الطَّعَامَ ...»8 ؛و آنان را جسدهایى که غذا نخورند قرار ندادیم ، و جاویدان هم نبودند [ که از دنیا نروند . ]از خوردن نهى نمى کنم، باید انسان بخورد، اما به دستور «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً...»9، باید انسان بپوشد، اما در پوشیدن میانه رو باشد «مَلْبَسَهُمُ الاقْتِصاد» باید بین مردم باشد، اما «مَشْیُهُمُ التَّواضُعُ»10 نه با تکبّر و فخرفروشى، نه با خود بزرگ بینى، باید انسان حرف بزند، اما به لسان صدق، باید گوش بدهد، اما «عَلَى العِلْمٍ النّافِعِ لَّهُم»11، باید ازدواج کند، براى این که به حرام نیفتد و براى این که نسل تداوم پیدا کند و براى این که براى پروردگارش نیرو اضافه کند، هیچ کدام از امور طبیعى را کسى حق ندارد به عنوان ریاضت ترک کند.ما ریاضت شرعى به این شکل نداریم و اسلام ریاضت هیچ مکتبى را براى تصفیه نفس قبول ندارد، نه مکتب هاى قبل از خودش را و نه مکتب هاى بعد از خودش را. از پیغمبر پرسید: دلم مى خواهد ریاضت بکشم. فرمود: به جبهه برو، کسى حق کناره گیرى ندارد، اگر بخواهد بلند شود، گوشه خلوتى را پیدا کند و اسمش را بریدن از ماسوى اللّه بگذارد، آن مى شود عبادت منفى که اسلام آن را قبول ندارد. آن جا دیگر مبارزه هم لازم ندارد، نه نامحرمى هست که انسان از دیدن او خوددارى کند، نه مال حرامى هست که با آن مبارزه کند، نه مقامى هست که خود را در آن حفظ کند. در خلوت و تنهایى زمینه رشد و کمال اصلاً وجود ندارد، هیچ پیغمبر و امامى هم خلوت نشین نبود.

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه