قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چگونه محبوب خدا شویم - جلسۀ دوم

بسم الله الرحمن الرحیم
  الحمد لله رب العالمین وصلّی الله علی جمیع الأنبیاء والمرسلین وصلّ علی محمّد وآله الطاهرین، ولعن علی اعدائهم .
وجود مبارک حضرت حق در سوره ی مبارکه ی بقره ، سوره ی دوم قرآن، پاره ای از قلبها را تشبیه به سنگ فرموده (قست قلوبکم بعد ذلک و هی کالحجاره) دلی که مانند سنگ است چه نشانه هایی دارد؟ چه علائمی دارد؟ چه آثاری دارد؟ شناختن این آثار و نشانه ها برای ما از جهاتی بسیار مفید است . چرا که صاحبان دلهای همچون سنگ به نظر قرآن مجید از چارچوب انسانیت بیرون اند، از فیوضات ویژه ی خدای مهربان محروم اند، قیامت هم تمام درهای نجات به رویشان بسته است. ما اگر آثار و نشانه ها و علائم سنگدلی را بشناسیم یک حسنش برای ما به فرموده ی امام صادق این است که می فهمیم بیمار و دچار بدترین بیماری هم هستیم. اگر علاقه مند به رهایی خودمان از بلاهای دنیا و آخرت باشیم در مقام درمان بیماری بر می آییم، در دنیا که از بیماری نجات پیدا کردیم از فیوضات ربانیه بهره مند می شویم، قیامت هم کلید نجات در اختیار ماست. حتما این مطلب را از قول دومین پیامبر اولواالعزم حق، حضرت ابراهیم شنیده اید، که در قرآن کریم نقل شده، در باره ی روز قیامت فرمود: (یوم لا ینفع مال و لا بنون) روز قیامت روزی است که مال و فرزندان سودی به حال انسان ندارد. اولا قیامت کسی مالک مالی نیست. ما عریان به دنیا آمده ایم، از کل مال دنیا کفنی را همراه ما می کنند، نه خودمان ببریم. که این کفن هم در خاک می پوسد و ما بدون این لباس دنیایی وارد محشر می شویم. پس مالی در آن نیست که درباره اش سخنی گفته شود که سودی به حال ما داشته باشد. پروردگار عالم که نمی آید اگر فرزندان ما گنجینه ی خوبی ها باشند خوبی های آن ها را بردارد، به خاطر این که ما پدر هستیم به ما انتقال دهد، این کار را که خدا نمی کند. زشتی ها و بدی های دیگران را هم که به دوش ما باز نمی کند. (و لا تزر وازرة وزر اخری) این آیه ی خیلی جالبی است. هیچ سنگین باری بار سنگین کسی را به دوش نمی گیرد. نه وجود مقدس او کسی است که از خوبی های دیگران بردارد، کمبود ما را تأمین کند و نه زشتی ها و بار سنگین دیگران را بر دوش ما بگذارد. شاید آیه ی شریفه این را بخواهد بگوید که توضیح داده شد، که روز قیامت نه مالی سودمند خواهد بود چون مالی وجود ندارد، و نه فرزندان سودمند به حال شمایند چون من خدایی نیستم که اگر فرزندانتان منبع خوبی ها باشند، خوبی هایشان را بردارم روی پرونده ی شما بگذارم. چه چیزی قیامت به درد ما می خورد؟ (الامن اتی الله بقلب سلیم) ترکیب آیه خیلی زیباست. (أتی) با (الف و ت) به وسیله ی (ب) جاره، مفعول گرفته. معنی اش این است: مگر کسی که با دست خودش قلب سلیم به بازار محشر بیاورد. یعنی قلب سلیم را نه می شود امانت گرفت، نه می شود قرض گرفت، و نه می شود به کسی التماس کرد که شعاعی از قلب سلیمت را به من بده. مگر با دست خودتان قلب سلیم را بیاورید به محشر. یعنی منتظر نباشید قیامت معجزه برایتان رخ دهد. یا نگاه یکی از اولیا خدا آن جا قلب شما را از چهره ی زشت برگرداند. همچین چیزی اتفاق نخواهد افتاد. شما باید این جا قلب سلیم برای خودتان بسازید، از این جا هم با خودتان به بازار قیامت بیاورید. کسانی که قلبشان به فرموده ی پروردگار (کالحجاره) است، مانند سنگ است، ببینید آثار این قلب سنگ مانند چیست. خب این آثار را از کجا جستجو کنیم؟ از معلم قرآن. معلم قرآن کیست؟ پیغمبر و ائمه. در یک روایت بسیار با ارزش، پرقیمت، وجود مبارک امام حسن عسکری که کمتر از حضرت چیزی شنیدیم، حضرت به آثار سنگدلی یعنی دلی که مانند سنگ است، اشاره فرمودند که منظور پروردگار عالم از دلی که مانند سنگ است چیست؟ امام که عمق قرآن پیشش است و اراده ی پروردگار را از آیات می داند، علامت اولی را که بیان می کنند این است: (لا ترشه برطوبة) رطوبت به معنی فارسی نم است. بران می آید روی پشت بام، از یک جا که راه پیدا می کند و یک مقدار رطوبت به طاق از خودش می زند، آن را می گویند نم. امام عسکری می فرماید از آثار وجود سنگدلان این است که نمی از محبت، نمی از عاطفه، نمی از مهر، نمی از عشق، نمی از دلسوزی، از آن دل ترشح نمی کند. سنگ خشک است. به تعبیر خود حضرت سنگ یابس است. این یک نشانه اش. یک اتفاقی در زندگی ها می افتد، یک حوادثی پیش می آید، یک فعل و انفعالاتی ایجاد می شود، که دلها تکان می خورد. از افق دلها رحمت طلوع می کند. از افق دلها مهرورزی طلوع می کند. از افق دلها سوز طلوع می کند. اما امام می فرماید: دلی که قرآن می فرماید مانند سنگ است، یعنی هیچ حادثه ای، فعل و انفعالی، آن دل را وادار به عکس العمل نمی کند. این دل، دل خطرناکی است. این دل، دل زیانباری است. این دل، دلی است که درش به روی فیوضات ربانیه و ملکوتیه بسته است. یتیم می بیند، اشک یتیم را می بیند، اسیر می بیند، گرفتاری اسیر را می بیند، زندانی بی گناه را می بیند، فقیر می بیند، تهی دست می بیند، زلزله می بیند، سیل می بیند، ورشکسته می بیند، بیمار می بیند، ناله می شنود، هیچ اثری به او ندارد. این همه باران رحمت خدا به صورت فعل و انفعال، حادثه، تاریخ، عبرت، می بارد، ولی از مجموعه بارش باران، این دل یک نم پس نمی دهد. همه را رد می کند. من این مسئله را که خودم هم از کودکی روی منبرها شنیدم، اصلا باور نمی کنم، می گویند که عمر سعد در برخوردی که زینب کبری با او داشت، وقتی داشتند حضرت حسین را سر می بریدند، دختر امیرالمومنین برگشت گفت (أما فیکم مسلم ایقتل ابو عبدالله و انت تنظر علیه) در میان شما یک مسلمان پیدا نمی شود؟ نه که پیدا نمی شود. اگر یک مسلمان پیدا می شد که می دوید با شمر درگیر می شد. یک مسلمان پیدا نمی شد. اما می گویند وقتی زینب کبری با عمر سعد حرف زد (اما تنظر) مگر نمی بینی؟ عمر سعد رویش را برگرداند و گریه کرد. این قطعا دروغ است. امام عسکری می فرماید سنگدل دلش نم پس نمی دهد. اگر نم پس دهد که از آثار نم پس دادنش اشک است. چون باران رحمت پروردگار گاهی به شکل اشک از چشم می زند بیرون. نم پس می دهد یعنی آن آب رحمت الهی را که حالا یا حادثه است یا آیه ی قرآن است یا یک روایت است یا شنیدن مصیبت است یا نعمت است، یا نماز شب است، دل این باران به صورت اشک از خودش می دهد بیرون. ولی اگر دل سنگ خشک باشد، آب ندارد که نم بزند بیرون، عمر سعد دلش چه آبی از رحمت خدا را قبول کرده بود که پرقیمت ترین گریه را انجام داده باشد. چون گریه کردن بر حضرت سید الشهدا دومین گریه است ما سومین دیگر نداریم. در روایات ما مجموعا دو گریه مطرح است. گریه من خوف الله و اشک بر اهل بیت به ویژه وجود مبارک حضرت سید الشهدا. گریه ی برای عبدالله موجب سه نعمت است. رحمت، شفاعت، مغفرت. یک چنین گریه ی پرقیمتی از چشم عمرسعد ظهور کرده؟ عمر سعد جزء گریه کنندگان بر حضرت حسین است؟ یعنی مشمول رحمت، مغفرت و شفاعت است؟ یقینا یک همچین مسئله ای دروغ است، که خداوند متعال عمر سعد را راه دهد بر حسین گریه کند. ما داریم می گوییم (قلوب کالحجاره) یعنی تمام فیوضات ربانیه به سوی این دل تعطیل است . و گریه ی برای عبدالله در رأس فیوضات ربانیه است. این یک نشانه، (لا ترشحوا برطوبة) اما اگر دل رطوبت دها، که این رطوبتش اشک است، چون خدا خواهد که غفار ی کند، میل بنده جانب زاری کند. از نشانه های بسیار مهمی که کتاب خدا برای مومنان با معرفت بیان می کند، (تفیضوا اعینهم من الدمع من ما عرفوا من الحق) می فرماید آن مقداری که از حق شناختند همان باعث می شود که چشمشان فیضان اشک باشد. و اما علامت دوم، این نشانه ی دوم خیلی قابل تأمل است. (و لا تنتقض منها ما یشفع به) امام عسکری می فرماید: دلی که مانند سنگ است از صاحب آن دل چیزی که قابل سود بردن از آن باشد، نخواهد جوشید. افرادی هستند آدم از علمشان، از محبتشان، از رفتارشان از برخوردشان، از کردارشان، از نگاهشان، از خنده شان، گریه شان، از خوابشان، از بیداریشان، از سکوتشان، از حرف زدنشان، استفاده می کند. شیطان را یک نفر بیرون مسجد دید، دید می خواهد بیاید تو، انگار اضطراب دارد. این آدم اهل دلی بود، چشمش باز بود. به شیطان گفت چه شده؟ گفت یک نفر در مسجد دارد نماز می خواند، می خواهم بروم وسوسه اش کنم. از حال نماز دربیاورم او را. پیوندش را با خدا قیچی کنم. می ترسم بروم. گفت از چی می ترسی؟ گفت گوشه ی مسجد یک عالم الهی خواب است، از او می ترسم. گفت مگر نمی گویی خواب است؟ گفت چرا از خوابش هم می ترسم. اگر بیدار بود که من اصلا این جا نمی آمدم. چون خواب است آمدم و مترصدم که وارد مسجد شوم. از عالم ربانی که خواب است می ترسم. یعنی یک عالمی که خواب است خوابش هم برای عابد سودمند است. خوابش هم مانع از حمله ی شیطان است. اگر در شهرهایتان عالم ربانی دارید واقعا قدرش را بدانید. شما اواخر سوره ی مبارکه ی اعراف را بخوانید (ان الذین اتقوا) من سند قرآنی به شما می دهم. (ان الذین اتقوا اذا مسه طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون) قرآن صریحا می گوید شیاطین به بندگان واقعی خدا راه ندارند. این که شیطان می گوید از عالمی که خواب است می ترسم، درست می گوید. اگر عالم ربانی دارید خیلی قدردانی کنید. چون عالم ربانی، عالم واجدالشرائط دافعه ی قوی نسبت به شیطان دارد. یک کسی آمد خدمت حضرت مجتبی، راهش هم دور بود، گلایه کرد از منطقه ی خودشان، عرض کرد یابن رسول الله یک وسوسه گر آمده آن جا، دارد صربه ی دینی به مردم می زند. فرمودند چیزی یادت می دهم که بروی وسوسه ی او را دفع کنی . عالم از خدمت حضرت مجتبی رفت. سال دیگر آمد، خیلی خوشحال بود. گفت یابن رسول الله فلانی با حرفها و شنیدن حرفهای من در رفت. امام فرمودند وقتی او را فراری دادی، ارواح همه ی پیغمبران، جدم، مادرم، پدرم و ارواح همه ی مومنین و مومنات در عالم برزخ تو را دعا کردند. یعنی فراری دادن شیطان اینقدر با ارزش است که امام مجتبی فرمودند باعث دعای همه ی انبیاء امامان، حضرت زهرا و مومنین و مومنات به عالم ربانی است. اما آدم سنگدل سنگ است. امام عسکری می فرماید (لا تنتقض منها ما ینتفع به) از وجودش چیزی که قابل استفاده باشد نمی جوشد. پس چیست؟ یک حیوان. ممکن است بفرمایید که حیوان یک چیزهای با منفعت دارد، شاخش، پوستش، روده اش، سیرابی اش، کلیه اش، جگرش، پشمش، چطور این آدم هیچ چیز سودمندی ندارد؟ خدا می فرماید نه، (بل هم اضل) خیلی از حیوان پرت و پلاتر است. (ای انکم لا حق الله تأدون) به سنگدلان می فرماید امام عسکری: شما کسانی هستید که حقی از حقوق خدا را ادا نمی کنید. رحم ندارید. به خودشان رحم ندارد، به انبیاء خدا رحم ندارد. به پروردگار عالم محبت ندارند. حسابگر نیستند که صد و بیست و چهار هزار پیغمبر چه رنجی را بردند تا حقوق خدا را بیان کردند. دوازده امام چه مشکلاتی را تحمل کردند تا حقوق خدا را بیان کردند. ولی امام عسکری می فرماید: (لا حق الله تأدون) یک حق از حقوق خدا را ادا نمی کنند. یک روزه نمی گیرند، یک حق از نعمت الهی را به جا نمی آورند، هر روز شکم از صبحانه پر می کنند، ظهر هم از غذا پر می کنند، شب از غذا پر می کنند، میوه های رنگارنگ را می خورند، لباسهای رنگارنگ را می پوشند، بهترین خانه را برای خودشان فراهم کردند، این ها همه نعمت ها ی پروردگار است، حق یک نعمت را ادا نمی کنند. اگر بی ادبی به منبر نبود من راجع به این ها یک توضیح می دادم. ولی از آن توضیح کامل می گذرم فقط یک جمله از یک حکیم درباره ی این ها می گویم و یک جمله هم از یک حکیم دیگر. که به نظر می رسد این دو حکیم هم این دو جمله را  مایه اش را از فرمایشات امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه گرفتند. اما حکیم اول، خبیر اول، ایشان فرموده، کار این ها در وجود خودشان با این حیثیتی که خدا فرموده و حضرت عسکری توضیح داده، (لا حق الله تأدون) شما به خاطر سنگدلیتان، هیچ حقی را از خدا ادا نمی کنید. پس چکار می کنند؟ چه می کنند در دوره ی عمرشان؟ این حکیم می گوید این ها روز اول، مگر در رحم مادر، به صورت یک نطفه نبودند، آن ها از آن زمان در فعل و انفعالات تا الان که شدند هفتاد و هشتاد ساله ، با حرکاتشان فقط در این نطفه ی نجس اولیه دمیدند، نطفه را با دمیدن، با خوراندن باد کردند، یک روزی این ها نطفه  ی یک دهم گرمی بودند، حالا همان نطفه ی نجس نود کیلویی هستند. کار دیگری در دوره ی عمرشان نکردند، باد کردن نطفه با خوردن، با مصرف کردن نعمت های پاک خدا، که آن نعمت های پاک تبدیل به بادشدن این نطفه نجس شد. اما حکیم دیگر، او هم یک مطلبی شبیه همین حرف را دارد به یک شکل دیگر، می گوید کار این ها در این صحنه ی با عظمت هستی که هر چیزی دارد بهترین محصول را تولید می کند، مثلا زمین تولید گندم می کند، تولید گل می کند، تولید باغ می کند، تولید خوش رنگترین و خوشمزه ترین میوه را می کند، خورشید تولید انرژی می کند، ماه تولید جزر و مد می کند، در این صحنه ی آفرینش که هر موجودی دارد زیباترین محصولات را تولید می کند می گوید این ها در طول هفتاد، نود سال عمرشان فقط کود مصطراح تولید می کنند. کار دیگری ندارد. یک بار به یتیم خانه ای، بیمارستانی، مسجدی، مجلسی، محل ذکری، محل خدمتی، محل عبادتی، نرفتند. از اول کارشان درآوردن نعمت های پاک، خوردن و تبدیل به کود مصطراح بوده تا وقتی که مردند. که اگر قیامت هم از آن ها بپرسند شما در نود سال عمرتان چه کار کردید، خودشان بلد نباشند جواب بدهند، ملائکه به آن ها می گویند کارتان کود سازی بوده است. (لا حق الله تأدون) (و علی من اموالکم و مواشیها تتصدقون) شما از مالی که خدا به شما داد چیزی در راه خدا صدقه ندادید. نه خمسی، نه زکاتی، نه انفاقی، نه هزینه ای، هیچ، من یادم هست قبل از سی سال پیش در یک شهری یک مسجدی منبر می رفتم، مسجد نویی بود، گوشه مسجد قناس بود. همان شب اول از روی منبر که مسجد را می دیدم، می دیدم واقعا در معماری و مهندسی سنگ تمام گذاشته اند ولی گوشه مسجد برای این ترکیب یک عیب خیلی بزرگ بود. بعد از منبر به مدیران مسجد گفتم شما که اینقدر خرج کردید چرا این قناسی را برطرف نکردید؟ گفتند کل این مسجد چهارصد متر است. علما می دانند چه کسی را می گویم، گفتند یک روزی در این مسجد، سید علی صاحب کتاب با عظمت فقهی ریاض نماز می خواند. گفتند وقتی می خواستیم این مسجد را بسازیم پشت این مسجد چهار صد متری یک خانه ی شش هزار متری بود. یک زن و شوهر در این خانه زندگی می کردند بچه هم نداشتند. پنج متر از یک گوشه ی این حیاط شش هزار متر را که آن زمان می گفتند در شهر ما متری دویست تا تک تومان بود، رفتیم به متری دوهزار تومان حاضر شدیم بخریم، صاحب خانه یک پیرمرد هشتاد ساله بود، گفت من یک سانتی متر زمینم را به میلیون تومان نمی فروشم و مخصوصا خوشم نمی آید جزء مسجد شود. این را آن جا دیدم. چهار ماه پیش رفته بودم دهی، شصت خانه وار بیشتر نداشت، این جور که خودشان می گفتند، یک مسجد هم داشتند وسط ده گفتند آقا شما هر چند شبی که این جا هستید بیایید این جا نماز جماعت بخوانید. گفتم عیبی ندارد. می رفتم نماز جماعت. کل خانمها و آقایان روی هم پانزده نفر نمی شدند. گفتم، یک پیشنهاد به شما بدهم؟ گفتند بله. گفتم بیایید جمع شوید من هم یکی از شما یک منزل هفتاد، هشتاد متری خوب کنار این مسجد برای عالم بسازید من هم دعوت می کنم یک عالمی بیاید، مخارج سالش را من می دهم، شما فقط بیایید پشت سرش نماز بخوانید، احکام یاد بگیرید. گفتند ما حرفی نداریم. از مسجد که آمدیم بیرون یکی از کارگردانهای مسجد گفت آقا این چهار دیوار را می بینید یک شیربانی کهنه رویش است. این حدود هفتاد متر است. ما رفتیم پیش صاحب این هفتاد متر که وصل به این مسجد است. صاحب این هفتاد متر بیش از صد هکتار زمین کشاورزی در دو منطقه دارد که قیمت زمین از متری هزار تومان رسیده به چهل هزار تومان خودش هم در آستانه ی مرگ است. گفتیم این هفتاد متر را بده برای مسجد. گفت نمی دهم. آن روزی که می خواستیم بخریم قیمت این هفتاد متر هفتاد هزار تومان بود. آن روز حاضر شدیم شش میلیون ما دهاتی ها به او بدهیم این هفتاد متر را بدهد برای خدا. گفت تا نفس دارم نمی دهم. این است دل سنگ مانند. (لا حق لا تأدون و لا من اموالکم و مواشیها تتصدقون) از مالتان و مواشیحتان هیچ صدقه ای در راه خدا نمی دهید، جمله ی بعدی امام عسکری فرماید (و لا بالمعروف تتکرمون و تجودون) در دوره ی عمرتان یک کار خیر، از وجودتان نمی بخشید. یک وجب زمین، یک دینار پول، یک حرف خوب، یک نگاه به درد بخور. اما نشانه ی دیگر از سنگدلان، (ولضیف تقرعون) برای یک بار در خانه تان را به روی یک مهمان باز کنید. یک آقایی پیش من آمد به حال گریه گفت سی سال است ازدواج کرده ام مهمان اگر بخواهم دعوت کنم باید خودم باشم، ببرمشان بیرون توی چلوکبابی و کافه. خانمم سی سال است اجازه ی آمدن یک مهمان که خرجش را من می دهم نداده. اینقدر بی رحم است. در خانه پذیرایی نمی کنید. در پایان گفتارشان امام عسکری آخرین نشانه ی سنگدلان را که می گویند می فرمایند ( و لا بشیء من الانسانیه تعاشرون و تعاملون) با ذره ای انسانیت با مردم معاشرت و معامله نمی کنید. همه ی معاشرت و معاملاتتان جنبه ی حیوانی دارد. یا نیش می زنید به مردم، یا ظلم می کنید به مردم، یا اگر باب معاشرت را باز می کنید سود خودتان را درنظر دارید. گرچه به ضرر طرف مقابلتان تمام بشود. کسانی که دچار این علائم و نشانه های سنگدلی هستند از تمام فیوضات خدا در دنیا و آخرت تا در این حیثیت هستند محرومند.
"برحمتک یا ارحم الراحمین"


منبع : روابط عمومی و امور بین الملل مرکز علمی تحقییقاتی دارالمعارف الشیعی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه