قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حبس در عناوین نشویم

الان در بهشت زهرا رئیس جمهور محبوب عالى قدر داریم، نخست وزیر دانشمند داریم، رئیس دیوان عالى کشور، مثل مرحوم بهشتى داریم، وزیر و وکیل داریم، 72 قدرت دار داریم که وقتى زنده بودند، در راس اهرم هاى قدرتى مملکت بودند، فقیر گمنام هم داریم که وقتى در تهران مُرد یک نفر نبود که جنازه اش را بردارد، کارگران شهردارى آمدند، جنازه را برداشتند و دفن کردند.از رئیس جمهورى که در بهشت زهرا خوابیده تا این کارگر گمنام هر دو پیراهنى که از این جا بردند، یکسان بود، نه او در آن جا رئیس جمهور است و نه این کارگر عنوان کارگرى دارد. هر دو با خدا که روبه رو شدند خدا به هر دو گفت: پرونده عملى تان چیست؟ چه آورده اید؟ کسى نمى پرسد که در آن جا چه کاره آمدى؟ چه کاره آمدى؟ اصلاً بحثش نیست، عناوین را دور بریزیم ؛ یعنى حبس در عناوین نشویم، اسیر در عناوین نشویم، به بغل دستى ات نگو من فرماندهى عالى سپاه هستم، این شرک است ؛ یعنى یک موجودى در عالَم داریم به نام خدا، یکى هم من. تو که هستى؟ اگر تو هم مطرح بودى، دیگر کلمه طیّبه «لا اله الاّ اللّه » غلط بود، ولى «لا اله الاّ اللّه » درست است، چون «لا اله الاّ اللّه » درست است، پس عنوان تو نادرست است، تو ادّعاى بیخودى مى کنى. تو نیستى تا عنوانت باشد، اصلاً خودت هم وجود ندارى. قیام تو به قیّومیّت اوست، حیات تو به حىّ بودن اوست، علم تو به علم اوست، ایمان تو به بودن اوست. اصلاً خودت وجود ندارى چه برسد به عناوینت، تا با آن پُز بدهى و قیافه بگیرى. از «من» گفتنت، حتما بوى شرک مى آید ؛ یعنى یکى خدا یکى هم من، پس هر چه «لا اله الاّ اللّه » مى گویى، دروغ است، کسى «لا اله الاّ اللّه » را راست مى گوید که هیچ شانى جز خدا در عالَم قائل نباشد :

که یکى هست و هیچ نیست جز او
 وحده لا اله الاّ هو3
 

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه