نوبت پیغمبر شد، او هم متوسّل به ربّ شد، اما به خدا در این جا انسان متحیر مى ماند. پیغمبر گفت: «ربِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وانتَ خَیْرُ الرّاحمین». گفت :
« تَوَفَّنِى مُسْلِماً وَاَلْحِقْنِى بِالصَّالِحِینَ »22.نوبت امیر المومنین شد، دیدید که در دعاى کمیل چه قدر یا ربّ یا ربّ مى گوید. نوبت سیّد الشهداء و امام مجتبى شد. 47 سال حضرت مجتبى، 57 سال ابى عبداللّه براى خاطر یا ربّ یا ربّ گفتن تا غروب تاسوعا زندگى کردند. وقتى که عمر سعد دستور حمله داد، به قمر بنى هاشم فرمود: برو از اینها مهلت بگیر، امشب را تا صبح با ما نجنگند، مى خواهیم مناجات بخوانیم، یا ربّ یا ربّ و اى مالک ما! اى مربّى ما! بگوییم. همه ائمّه همین طور بودند.آفرینش تمام قدرتش به صورت ربوبیّت حضرت الهى در حضرت ربّ متمرکز است. حق، ربّ، نسبت به کل آفرینش، جان آفرینش است، چون حیات آفرینش به حىّ بودن او بسته است. تمام حرکات عالَم نتیجه حىّ بودن حق و جان عالَم است که خداست. تمام قدرت و مسئولیت و اراده و حکم و دستور و فتوا متمرکز در پیغمبر آن امّت است. در نبود پیغمبر متمرکز در وجود امام معصوم است، در نبود امام معصوم در امام عادل متمرکز است.در فلسفه یک بحث مفصّل و مستدل همین بحث است : «النَّفسُ فى وَحدَتِها کُلُّ القُوى»23، در همه آفرینش جانْ خداست، در امت جان پیغمبر است، در نبود او امام است، در نبود او مرجع واجد شرایط است و در کشور ما هم اصل و حقیقت و جان و ریشه نفس است، پس نَفْس در وجود ما کار خدا را در آفرینش، کار نبى را در امّت و کار رهبر را در امّت انجام مى دهد. ما هستیم که همه قوا را باید متمرکز حفظ این نفس کنیم که این کارگردان اگر در وجود ما جانشین خدا شود، چنان که در کلّ عالَم نظم برقرار است، در اعمال و رفتار و اخلاق ما هم نظم برقرار مى شود. اگر نفس ما رنگ خدایى بگیرد، در مملکت وجود ما دیگر خبرى از رذایل نخواهد بود. هر چه ببینیم حَسَنات، خیر و درستى مى بینیم. نَفْس ما در وجود ما کار خدا را مى کند، کار پیغمبر و امام را انجام مى دهد، چیزى که هست فرقش با آنها این است که این محتاج تربیت است و تغذیه تربیتى اش هم باید از جانب آنها باشد تا همرنگ آنها شود ؛ یعنى این نفس را باید با آنها ارتباط داد تا رنگ خدا و نبوت و امامت و مرجعیّت را به خودش بگیرد. وقتى همه وجود ما را به فعالیّت واداشت، همه فعالیّت ما خدایى مى شود، حال تاکنون چنین بوده یا نه؟ هر کسى خودش جواب خودش را بدهد ؛ یعنى نفس در وجود ما نماینده خدا بوده و کار مى کرده یا نماینده شیطان؟ نماینده فرشته بوده یا نماینده دیو؟ نماینده پیغمبر بوده یا نماینده ابوجهل؟ نماینده امام بوده یا نماینده معاویه؟ نماینده مرجع واجد شرایط بوده یا نماینده ضدّ ولایت فقیه؟ اى خدا، امشب دهه اول ماه تو تمام مى شود ؛ یعنى یک عشره از رمضانت گذشت، پا به ما دادى که بیاییم، چشم به ما دادى که نگاهت کنیم، دل به ما دادى که تو را در خودمان جا دهیم، آیا هنوز مدار بسته مانده ایم؟ این ده شب نسخه ما را نوشتى یا هنوز گرفتار انواع امراض هستیم، چه کنیم، ما هم مثل پیغمبران تو به تو متوسل مى شویم .
--------------------------------------------------------------------------------
1 . اعراف (7) : 23.
2 . عصر (103) : 1 ـ 3.
3 . دیوان اشعار ناصر خسرو.
4 . توبه (9) : 111.
5 . بقره (2) : 255.
6 . توبه (9) : 72.
7 . دیوان اشعار حافظ شیرازى
8 . تفسیر القمى: 1/326.
9 . نوح (71) : 26.
10 . نوح (71) : 26.
11 . بقره (2) : 127 ـ 128.
12 . ابراهیم (14) : 37.
13 . ابراهیم، (14) : 37 .
14 . قصص (28) : 24.
15 . طه (20) : 14.
16 . قصص (28) : 24.
17 . یوسف (12) : 101.
18 . یوسف (12) : 101.
19 . نجم (53) : 43.
20 . مریم (19) : 4.
21 . انبیاء (21) : 89 .
22 . یوسف (12) : 101.
23 . بحار الانوار: 58/68.