هرکس در همه شوون زندگى اش به اهل بیت (علیهم السلام) مراجعه کند ، به اندازه فهم و گنجایش و ظرفیتش از ولایت و حقیقت آنان که ولایت خدا و حقیقت قرآن است ، بهره مى برد .
افراد کم گنجایش و انسان هاى متوسط و دارندگان سعه وجودى ـ هر کدام به گونه اى ـ با اسوه قرار دادن اهل بیت (علیهم السلام) حقیقت آنان را ادراک مى کنند و به آن مومن مى شوند و به آثارشان اقتدا مى نمایند و بر پایه همان ادراک و ایمان و اقتدا ، به پاداش و جزا مى رسند ولى فرو رفتگان در چاه طبیعت که نمى خواهند از آن به در آیند :
( . . . کَمَن مَثَلُهُ فِى الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِج مِنْهَا . . . ).
. . . مانند کسى است که در تاریکى ها ىِ جهل و گمراهى است و از آن بیرون شدنى نیست . . .
هرگز حقیقت رسالت و ولایت را درنمى یابند و به این خاطر نه اینکه آن بزرگواران را سرمشق و اسوه خود قرار نمى دهند بلکه به آنان کفر مىورزند !
از این جهت قرآن بیان مى دارد که سرّ اینکه گروهى پیامبر را با چشم سر مى نگرند ولى شخصیت و رسالت و نبوتش را درک نمى کنند این است که در مادیت محض و چاه طبیعت و دره هولناک هوا فرو افتاده اند و همان طور که صراط مستقیم را نشناخته اند ، وى و اهل بیتش را نیز نشناخته اند و به عبارت دیگر ، آنان که نمى توانند یا نمى خواهند باطن قرآن را تحمل کنند ; باطن اهل بیت (علیهم السلام) را نیز نمى توانند بشناسند زیرا زندگى آنان و به ویژه قلبشان در پوشش و حجابى است که نمى گذارد حقیقت اهل بیت (علیهم السلام) و پیشوایى و امامتشان را درک کنند .
این پوشش و حجاب همان است که از تداوم و کثرت گناه و فسق و تعصب و لجاجت فراهم مى آید و میان انسان و مشاهده حقیقت حائل مى شود !
( . . . تَرَاهُمْ یَنظُرُونَ اِلَیْکَ وَهُمْ لاَیُبْصِرُونَ ).
. . . و آنان را مى بینى که به سوى تو مى نگرند در حالى که نمى بینند .
اهل نگریستن هستند ولى اهل بصیرت نیستند ، ظاهر را مى بینند ولى از دیدن حقیقت کورند . اینانند که تداوم گناه و تعصب جاهلانه و لجاجت بر چشم باطنشان پرده و حجاب افکنده است :
( . . . اَعْیُنُهُمْ فِى غِطَاء عَن ذِکْرِى . . . ).
. . . همان کسانى که دیده بصیرت شان از یاد من در پرده غفلت بود . . .
پایگاه استاد حسین انصاریان