شخصى به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد که دلم گرفته است، فرمود : براى درمان دل گرفتگى خودت چه فکرى کردى؟ گفت: گلیمى را بردارم و در کوه هاى مدینه تا آخر عمر زندگى کنم و دیگر داخل شهر نیایم و با مردم رابطه اى نداشته باشم.پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: کار تو حرام است، انسان باید در میان مردم باشد، ولى براى خدا در مردم باشد، نه در مردم به خاطر مردم، وضعش از نظر دل با مردم، باید به کلّ تسویه شود، وظیفه الهى اش را عمل کند تا همه عالَم بگویند آفرین.امیرالمومنین علیه السلام مى فرماید: یک نفر را هم در خودت راه نده، تمام عالَم هم بگویند مرده باد، تو در کارت یک مرده بادهایشان را هم جا نده، بلکه در میان خلق تنها مامور خدا باش . این معناى سفر «من الخلق الى الحقّ» است که دیگر انسان ابزار و بازیچه مردم نباشد، انسان در گردونه هوس هاى خودش و مردم نباشد، انسان حمّالِ وزر و وبال مردم نباشد، انسان روزى خور مردم نباشد که براى اضافه کردن پولش متملّق باشد، براى گرفتن مقام، خودش و دینش را با مردم معامله کند. «من الخلق الى الحقّ» از خلق سفر کند به سوى حق که پس از پایان این سفر، اهل معرفت مى شود، حال باید از معرفت بگذرد تا اهل کشف، یعنى «من الحق الى الحق» ؛ از خدا به سوى خدا مى شود.