این که در قرآن خداوند به محاسبه و مراقبه سفارش مى کند و مى گوید که به فریاد فریادزن برسید، براى چیست؟ براى این که اگر انسان غافل و خواب بماند یا اگر مواظب نباشد، آن طرفى که نباید در مقابلش به خواب رفت و غفلت کرد و نباید از مواظبتش سرپیچى کرد، به تمام بدبختى ها دچار مى شود و چون همراه انسان است، خودِ او را هم با همه بدبختى ها یکى مى کند. این طور نیست که در قیامت خدا نَفْس گمراه را از وجود انسان دربیاورد، او را در آتش بیندازد و به انسان بگوید که تو خودت برو، چون مسئولیت او با ماست، خیر، بلکه تمام تکالیف مربوط به نَفْس متوجه ماست، ما نباید نَفْس را در حالت امّاره بگذاریم، ما باید او را از منزل امّاره دربیاوریم و داخل منزل لوّامه کنیم، از حالت لوّامه به حالت مُلْهَمه، از حالت ملهمه به حالت عاقله، از عاقله به حالت مطمئنّه، از مطمئنّه به حالت راضیّه و از راضیّه به حالت مرضیّه ببریم، به مرضیّه بودن که رسید، زمان لقاء اللّه است. در آن جا حجاب برطرف مى شود، آن جا جایى است که غیر بنده و غیر معشوق هیچ کس نمى ماند، دیگر سایه هیچ چیزى در زندگى نمى افتد که انسان را دنبال خودش بکشد، آن جا تنها ظلّ و سایه، ظلّ و سایه اللّه است، در آن منزل، جاذبه فقط جاذبه الهى است، در آن منزل است که اگر همه دنیا را یک دفعه به انسان بدهند، تمام دنیا را عاشقانه یک لقمه مى کند و به عشق محبوبش در دهان هر کسى که محبوبش بگوید مى گذارد، خودش هم نمى چشد، با این که گرسنه دنیاست، اما نمى چشد. شخصى که روزه گرفته، افطار چه مى خواهد؟ غذا. یک وقت هست که من ده قرص نان در منزل دارم و مى خواهم افطار کنم، کسى مى آید و مى گوید به من کمک کن، من دو قرص نان به او کمک مى کنم، اما گاهى یک قرص نان بیشتر ندارم که تنها خودم را سیر مى کند و بعدا هم اگر بخواهم نان تهیّه کنم قدرتم نمى رسد که بیش از یک قرص نان تهیّه کنم. این دو فرض با هم فرق دارند.