قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

داستانى عبرت آموز

مشهور است که جوانى به خاطر شرارت و قتل و دزدى به وسیله قاضى شهر محکوم به اعدام شد .هنگام اجراى حکم از او خواستند اگر وصیتى دارد بنویسد یا بگوید در جواب گفت : تنها وصیتم این است که مادرم را در کنار چوبه دار حاضر کنید تا در این آخرین لحظات حیات او را ببینم .ماموران به خانه مادرش مراجعه کردند و او را براى دیدار فرزند اعدامى اش کنار چوبه دار آوردند ، فرزند به مادر گفت : در این آخرین لحظات حیات بسیار بسیار مایلم زبانت را در دهان من بگذارى ، و مرا رهین منت خودسازى ، مادر هنگامى که زبان به دهان فرزند گذاشت ، فرزند با تمام توان خود با دندان هایش زبان مادر را گاز گرفت به طورى که زبان دچار زخم عمیق شد و دهان مادر پر از خون گشت ، وقتى به جوان به خاطر این عمل ناروایش اعتراض کردند ، گفت : این چوبه دار محصول تشویق مادرم در ایام کودکى ام به تخم مرغ دزدى بود که نهایتاً به شتر دزدى و شرارت و قتل انجامید .حضرت امیرالمومنین على (علیه السلام) در جمله اى حکیمانه خطاب به انسان مى گوید :« فِکْرُکَ یَهْدِیْکَ الَى الرَّشَادِ ».اندیشه هاى خردمندانه ات و افکار اساسى و عاقلانه ات تو را به راه هدایت و مصلحت واقعى راهنمائى مى کند .چه سرمایه اى در این جهان براى یک پدر و مادر بالاتر و برتر از فرزند است ؟آیا پدر و مادر وظیفه و مسوولیت خطیرشان نسبت به فرزند اقتضا نمى کند که در راه تربیت و رشد و تکامل صحیح او فکر و اندیشه خود را به کار بگیرند تا در باره او تصمیمات حکیمانه و روش هاى استوار انتخاب نمایند ؟تعقل صحیح و اندیشه حکیمانه هنگامى که در روش و منش پدر و مادر به صورت عمل ظهور کند و نتیجه آن به فرزند انتقال یابد ، البته فرزند تبدیل به منبع و خیر و ادب و تربیت مى شود و براى جامعه در آینده از عمرش ، بسیار مفید خواهد شد .

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه