روح انسان به سان آيينه شفافي است كه زود اثر ميپذيرد. عوامل مختلف دروني و بيروني كه بعضي از آنها شناخته شده و پارهاي ديگر ناشناختهاند، ميتواند در انسان تأثير بگذارد. بديهي است كه بدون داشتن پشتوانهاي نيرومند كه بتواند اميال سركش را مهار كند، نميتوان در تربيت موفق بود و آن چيزي جز ايمان به خدا نميتواند باشد. قرآن مجيد كلمه طيبه (ايمان به خدا) را به سان درختي پاك مثال زده كه ريشه آن در زمين استوار و شاخههاي آن (اخلاق فاضله) رو به آسمان است.
فردي كه ايمان به خدا و قيامت دارد و خود را در محضر پروردگار ميبيند، در درون خويش نيروي بازدارندها ي چون تقوا دارد كه او را از انجام كار زشت باز ميدارد و تحت تأثير شرايط محيطي و غيره قرار نميگيرد. از اين رو بايد گفت: مذهب و ايمان، پشتوانه اخلاق است. آن چه يوسف(ع) را از گناه نجات داد، ايمان به خدا بود. هم چنين با ايمان به خدا بايد به سوي اعمال شايسته و كسب فضايل نفساني رفت و از طريق كسب فضايل نفساني و ملكه نفساني شدن آن فضايل در وجود انسان، قلب و دل انسان در مقابل اعمال ناشايست عكس العمل نشان داده و از آنها دوري ميگزيند.
منبع : پاسخگو