خداوند متعال می فرماید: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»[1] جن و انس را نیافریدم جز برای اینكه عبادتم كنند.
«وَ قَضی رَبٌّكَ اَنْ لا تَعْبُدُوا إِلاّ إیّاهُ».[2] حكم پروردگارت بر این قرار یافت كه فقط او را عبادت كنید.
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی كُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ».[3] در هر امّتی رسولی برانگیختم كه خدا را عبادت كنید و از طاغوت دوری جویید.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ در تفسیر آیه اوّل فرمود: آنان را خلق كرد تا امرشان كند كه عبادتش كنند.[4]
و همین طور در تفسیر آیه مزبور فرمود: «خَلَقَهُمْ لِلْعِبَادَهِ». [5] برای عبادت خلقشان كرد.
و امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ در خطبه ذی قار می فرماید: « ... فَإِنَّ اللهَ تَعالی بَعَثَ محمَّداً ـ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَهِ عِبَادِهِ إلی عِبادَتِهِ، وَ مِنْ عُهُودِ عِبَادِهِ إلی عُهُودِهِ، وَ مِنْ طاعَهِ عِبَادِهِ إلی طاعَتِهِ، وَ مِنْ وِلایَهِ عِبادِهِ إلی ولایَتِهِ.»[6] همانا خدای تعالی محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را به حق مبعوث كرد تا بندگانش را از پرستش بندگان به پرستش خود، و از بیعت بندگانش به بیعت خود، و از فرمانبری بندگانش به فرمانبری خود، و از ولایت و دوستی بندگانش به ولایت خود در آورد.
آری عبد بودن یعنی بنده و كوچك بودن، و مولا بودن یعنی آقا و بزرگ بودن. كسی كه مالك باشد آقاست و كسی كه مملوك باشد بنده است. او كه مالكیّت مطلق دارد، تسلّط بر همهی امور، ولایت و حكومت بر همگان، امر و نهی و بزرگی و عظمت برای همه دارد. و بندگان و مملوكها را در مقابل او فروتنی و افتادگی، كوچكی و فرمانبری لازم است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ، إنّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعَ فِی قَلْبٍ مَنْ یُرِیدُ اللهُ تَبَارَكَ وَ تَعالی أن یَهْدِیَهُ. فَإنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطلُبْ أَوَّلاً فِی نَفْسِكَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهُ. وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ. وَ اسْتَفْهِمِ اللهَ یُفْهِمْكَ.
علم آن نیست كه به درس گرفتن و تعلّم حاصل آید. بلكه علم نوری است كه در قلب آن كس كه خدای تعالی هدایت او را اراده كرده است، قرار می یابد. پس اگر چنین علمی را خواستی، در مرحلهی اوّل باید در نفس خود حقیقت عبودیّت و بندگی را بجویی. و به دنبال آن، علم را به وسیلهی به كار گرفتن آن طلب كن و از خدای متعال بخواه كه فهم و هوش عطایت كند.
راوی می گوید: پرسیدم: حقیقت عبودیّت چیست؟ حضرت فرمود:
سه چیز است:
ـ عبد آنچه را خدا برایش داده ملك خود نپندارد. زیرا كه بتدگان و بردگان را ملكی نباشد. همهی اموال را مال خدا دانسته و آنجایش نهد كه خدایش فرمان داده است.
ـ بنده برای خود تدبیری از پیش خود نیندیشد.
ـ تمام مشغولیّت خود را در اوامر و نواهی خدای متعال قرار دهد.
پس اگر بنده خود را مالك عطایا و بخششهای خدای تعالی نداند، مصرف آنها در مواردی كه خدایش دستور داده، برایش آسان آید. و اگر بنده ای تدبیر امورش را به خدای مدبّر واگذارد، مصیبتها و حوادث ناگوار دنیا برایش سهل شود. و اگر اوقات خود را مشغول به اوامر و نواهی خدای متعال كند، دیگر او را وقتی برای جدال با مردم و فخر فروشی به آنها باقی نخواهد ماند.
و اگر خدای تعالی این سه را به بنده ای كرامت كند، دنیا و شیطان و تمامی خلایق در مقابل دیدگانش چیزی به حساب نیایند و دنیا را برای فخر فروشی و زیاده طلبی نخواهد، و مال مردم را برای توانمندی و برتری جویی خود طلب نكند، و دنیای چند روزهی خود را به تنبلی از دست ندهد.
همهی اینها درجهی اوّل از درجات تقوا است. خدای متعال می فرماید:«تِلْكَ الدَّارُ الآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ العاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ»[7]: آن سرای بازپسین را برای آنان قرار دادیم كه ارادهی برتری و فساد در زمین نكنند. و سرانجام خوب از آنِ متّقین است.
پس عبد و آنچه در اختیارش است همه مال مولایش است. و از آن جهت كه حقیقت هر چیزی به مشیّت خداوند متعال تحقّق پیدا كرده و می كند و هیچ چیزی خارج از مشیّت او وجود نتواند گرفت، پس تمام ما سوی الله مخلوق و ممالك او خواهند بود. زیرا همه، وجودشان و بقایشان به مشیت خالق متعال وابسته است. و اطاعت و فرمانبری و دوستی و ولایت كسی غیر از او گناهی بزرگ و كفر به خداوند متعال است و عبادت غیر خدا خواهد بود. و اگر كسی دیگر در عرض خدا قرار داده شود شرك است.
خدای تعالی فرماید:
«وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَهً لِیَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا ـ كَلاَّ سَیَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ یَكُونُونَ عَلَیْهِمْ ضِدًّا».[8]
مشركان غیر از خدای تعالی خدایانی برای خود گرفتند تا موجب عزّتشان باشند. چنین نیست! بزودی آن خدایان، پرستش آنان را انكار كرده و دشمن آنان خواهند شد.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ در تفسیر این آیه فرمود:
آنان كه غیر از خدای تعالی برای خودشان خدایانی قرار داده اند، در روز رستاخیز خدایانشان با آنان به مخالفت برخاسته، از آنان و عبادتشان بیزاری خواهند جست.
سپس امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: پرستش و عبادت، سجده و ركوع نیست؛ بلكه پرستش همان اطاعت است. هر كس مخلوقی را در نافرمانی و معصیت خدای تعالی اطاعت كند، او را پرستش كرده است.[9]
و امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرماید:
شما (شیعیان) آن گروهی هستید كه از عبادت طاغوت سرپیچی كردید. و هر كس ستمگری را اطاعت كند، همانا او را پرستش كرده است.[10]
با توجه به اینكه بندگان و آنچه در اختیار آنها قرار داده شده ملك طلق خداوند متعال است، پس این اعضا و جوارح و تمام ساختمان بدن انسان هم ملك اوست و استفاده از آنها منوط به اذن و رضای اوست و هر تصرّفی در آنها، اگر مطابق حكم و اذن و رضای خدا نباشد، حرام خواهد بود. پس خداوند متعال همگان را مالكیّت و سلطنت بر نفوس و اموالشان داده است، و حدود و ثغور آن را به وسیلهی شرایع آسمانی بیان كرده است. پس هیچكس را بر دیگری سلطنت و حكومت و فرماندهی نیست جز اینكه خدای تعالی داده باشد. خدای تعالی می فرماید:
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِی الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِكَ الْخَیْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ».[11]
بگو: خداوندا! ای دارندهی ملك! می دهی ملك را به كسی كه می خواهی، و می گیری از كسی كه می خواهی. و عزّت می بخشی كسی را كه بخواهی. و ذلیل می كنی كسی را كه خود می خواهی. همهی خیرات در دست تو است. همانا تو به هر چیزی توانا هستی.
و باید متوجّه بود همهی حكومتها و سلطنتها در مسیر حكومت و سلطنت الهی نیست، و حكومت و سلطنتی در طول حكومت و سلطنت خداوند متعال قرار دارد كه در جهت اطاعت و فرمانبری و خضوع و خشوع در مقابل خداوند باشد. و آن، عبارت است از حكومت و سلطنت پیامبران الهی و اوصیای آنها و آنان كه از ناحیه اینها مأذون به سرپرستی امور مردم باشند و از حدود و ثغور آن تجاوز نكنند. و از این میان حضرت محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ ولایت و مالكیتش شامل همهی درجات و مراتب ولایتها و مالكیّتها است، و مالكیّت تمام والیان امر، امیران لشكر، حاكمان بلاد، قضات و علما، و همچنین ولایت موالی بر عبید، همه تحت ولایت و مالكیّت پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرار گرفته اند. امام باقر و امام صادق ـ علیهما السّلام ـ می فرمایند:
إنَّ اللهَ فَوَّضَ إِلی نَبِیِّهِ ـ صلّی الله علیه و آلِهِ ـ أَمْرَ خَلْقِهِ لِیَنْظُرَ كَیْفَ طَاعَتُهُمْ. ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیَهَ:«ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا [12]».[13]
خدای تعالی امور خلق را به پیامبرش تفویض كرد تا ببیند چگونه از او فرمان می برند. سپس حضرت این آیه را تلاوت كرد: هر چه رسول برایتان آورد اخذ كنید. و از هر چه نهی كرد تركش كنید.
و امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرماید:
فَمَا حرَّمَ رَسُولُ اللهِ ـ صلّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ فَهُوَ بِمَنْزِلَهِ مَا حَرَّمَ اللهُ.[14]
هر چه را رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ حرام كند، به منزلهی آن است كه خداوند متعال حرام كرده است.
و همین امر دربارهی امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ كه اوصیای گرامی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ذرّیّهی آن حضرت هستند، جاری است جز اینكه آنان را حقّ تحلیل و تحریم نیست. امام باقر ـ علیه السّلام ـ در تفسیر آیهی«أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ»[15] می فرماید:
هِیَ فِی عَلِیٍّ وَ فِی الأَئمَّهِ. جَعَلَهُمُ اللهُ مَواضِعَ الأَنْبٍیاءِ، غَیْرَ أَنَّهُمْ لایُحٍلّونَ شَیْئاً وَ لایُحَرِّمُونَه.[16]
این آیه دربارهی علی ـ علیه السّلام ـ و امامان معصوم است كه خداوند متعال آنان را در جای پیامبران قرار داده است؛ جز اینكه آنان چیزی را حلال و حرام نمی كنند.[1] . الذاریات/56
[2] . الاسراء/23
[3] . النحل/36
[4] . علل الشرایع/13
[5] . علل الشرایع/14
[6] . الكافی 8/386
[7] . القصص/ 83
[8] . مریم/81 و82
[9] . تفسیر القمّی2/55
[10] . بحارالانوار23/361
[11] . آل عمران/26
[12] . حشر/ 7.
[13] . الكافی 1/266
[14] . بحارالأنوار 17/10
[15] . النساء/59
[16] . تفسیر العیّاشی 1/252
منبع : اندیشه قم