قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حكمت و فلسفه دعا

 «دعای صبح و آه شب كلید گنج مقصود است بدین راه و روش میرو كه با دلدار پیوندی»
یاری گرفتن از موجودات ماورایی برای غلبه بر نیروهای مختلفی كه آدمی را احاطه كرده‌اند، همیشه و همه جا در زندگی بشر مشاهده می‌شود. در این كوران حوادث و بحران‌های زمان، انسان سرگردان با مواجهه این جریانات مختلف، همواره به دنبال التیام و آرامش و ارتباط و انس با منبع غنی ماورایی است.
این كنش و یا حتی واكنش نفس آدمی را هر چه كه بنامیم، حقیقت آن چیزی به جز خواندن خداوند نیست، هر چند خدا در هر دین و مذهبی به گونه ای خاص معرفی شده و با تلقی پیروان سایر ادیان متفاوت می‌باشد. ما این حقیقت را دعا می‌نامیم.
اشتراك همه انسانها در دعا كردن، ما را به عاملی مشترك در درون همه انسانها رهنمون می‌شود. كه ریشه در فطرت آدمیان دارد.[1]فطرت، نوعی خاص از آفرینش است كه مخصوص انسان بوده و هیچ گاه تغییر نمی‌كند[2]، هر چند ممكن است گاهی در تلاطم حوادث و غفلت‌ها دچار ضعف و فتور گردد، اما هرگاه كه این پرده‌ها از برابر دیدگان حقیقت جوی آدمی به كناری روند فطرت انسانی مجال بروز و ظهور می‌یابد. ناهمواری‌ها و مشكلاتی كه آدمی در برون رفتن از آنها هیچ دست آویزی نمی یابد، مهمترین عرصه تجلی این خصوصیت ذاتی انسان است. این نكته در قرآن كریم، در آیات 8 سوره زمر، 65 عنكبوت و 32 لقمان، مورد اشاره و بلكه تصریح قرار گرفته است.[3]خداوند متعال در این آیات كار كرد فطرت انسانی را در مواقع خطر به تصویر می‌كشد، مسافرت دریایی و گرفتاری در میان امواج سهمگین یكی از مواردی است كه امید انسان را از دست یابی به ساحل نجات از بین می‌برد، و دقیقا در همین حالت است كه انسان در درون خود راه نجاتی را می‌یابد و دست به دعا بر میدارد. همین حقیقت در روایتی از امام صادق (علیه السلام) نیز مورد تاكید قرار گرفته است.[4] بنابر این دعا تجلی فطرت خدا خواه و خدا شناس آدمی است. دكتر آلكسیس كارل نویسنده و انسان شناس فرانسوی، در نگاشته كوتاهی كه درباره نیایش دارد، این احساس را احساس عرفانی نامیده و دعا را كشش روح به سوی كانون غیر مادی جهان، پرواز روح به سوی خدا، پرستش عاشقانه نسبت به مبدا حیات می‌خواند.[5]
در قرآن كریم دعا سبب توجه و اعتنای خداوند به انسان معرفی شده است، به گونه ای كه می‌فرماید اگر دعای شما نبود خداوند به شما اعتنا نمی كرد.[6]در روایاتی كه در باب دعا وارد شده است، نكاتی وجود دارد كه در یافتن علت این توجه خاص و نیز در شناخت حكمت نهفته در دعا، ما را یاری می‌كند. همانند این كه: حتی اگر بند كفشتان هم پاره شد آن را از خدا بخواهید[7] و یا این كه از طرف خداوند خطاب به حضرت موسی شده است كه نمك غذایت را هم از من طلب كن.[8] در حالی كه می‌دانیم خداوند متعال تمام عالم را در اختیار انسان قرار داده است.[9]امام باقر ـ علیه السلام ـ نیز در روایتی در ذیل آیه«ان الذین یستكبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین.»(60 غافر) مراد از این عبادت را دعا ذكر كرده‌اند.[10]و لذا به تفسیر ابن فهد حلی، عالم بزرگ شیعی كسانی كه در مقابل دعا استكبار نمایند كافر خوانده شده‌اند.[11] و می‌دانیم كه هدف از خلقت انسان عبودیت دانسته شده است.[12]نتیجه آن كه، دعا مظهر بندگی انسان است، بندگی آن است كه انسان در مقابل پرودگار عالم از خود اراده ای نداشته باشد و تمام عالم را در ید قدرت او ببیند. اگر كسی این جهان بینی را نداشته باشد و برای غیر خدا قدرتی در عرض او به رسمیت بشناسد از دایره توحید خارج شده و داخل عرصه شرك و كفر می‌گردد. و دعا به محضر خداوند به معنی نفی قدرتهای غیر الهی است. و هر چه انسان در توحید به مراتب بالاتری برسد. دعای او نیز بیشتر و خالص تر می‌شود و به همین دلیل در روایت آمده است كه هر كه خدا را بیشتر بشناسد دعایش هم بیشتر خواهد شد.[13] و چنین فردی حتی برای تهیه نمك غذا هم در خود استقلال نمی بیند و این نهایت توحید افعالی است. و برای بیان همین نكته است كه در روایات تاكید شده است كه هنگام دعا از دیگران نا امید باشید و همه امیدتان به خدا باشد.[14] پس مهم ترین حكمت و فلسفه دعا این است كه دعا اعلام بندگی است و اظهار فقر و وابستگی به منبع لایزال الهی و غنای مطلق اوست. نكته دیگری كه در دعا وجود دارد و از جهت دیگر بندگی انسان را به ثبوت می‌رساند، این است كه خداوند خود به این
عمل امر فرموده است و دعا كردن انجام یكی از فرامین الهی است. «ادعونی استجب لكم»[15]، «ادعوا ربكم تضرعا و خفیه»[16]حكمت دیگر دعا رسیدن به اهداف، از طریقی غیر از طریق مرسوم است، توضیح آنكه:
می دانیم كه انسان با تمامی دانایی و توانایی در مقابل بسیاری از نیروهای شناخته و ناشناخته عالم كاری از پیش نمی برد در حالی كه در موارد فراونی نیازمند غلبه بر این نیروهاست، و نیز می‌دانیم همه عالم به اراده الهی اداره می‌شود و او بر هر كاری تواناست، با توجه به این دو نكته آشكار می‌شود كه دعا و طلب از خدا در واقع، به معنی به خدمت گرفتن نیروها و قوای موجود در جهان می‌باشد. یعنی دعا نیز یكی از ابزار و وسایلی است كه خداوند در اختیار انسان قرار داده است تا او را به اهدافش برساند، و شاید به همین دلیل باشد كه در روایت آمده است كه دعا قضای حتمی را نیز بر می‌گرداند.[17] و یا اینكه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) دعا را سلاح مومن برای غلبه بر دشمنان و نیز فراوانی رزق او دانسته‌اند.[18] و به تعبیر امیر المؤمنین(علیه السلام) كلید خزائن الهی در اختیار انسان نهاده شده است.[19]
عالی ترین حكمت موجود در دعا این است كه موجب تقرب به خداست، دعا فرصت مناجات و نجوای بی‌واسطه و انس با پروردگار عالم است كه در حقیقت برترین امتیاز و ویژگی را دعا داراست. امام صادق(علیه السلام) در حدیثی می‌فرمایند: شما با هیچ وسیله ای همانند دعا نمی توانید به خدا نزدیك شوید[20]. ایشان در روایت دیگری فرموده اند نزد خدای عزو جل منزلتی است كه فقط با مسألت و دعا می‌توان به آن مقام رسید.[21]
گویند تمنایی از دوست بكن سعدی جز دوست نخواهم كرد از دوست تمنایی

پی نوشت :
[1] . اشاره است به آیه «فاقم وجهك للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله» (روم 30) در روایات بسیاری از این فطرت به توحید و یا اسلام تعبیر شده است، كه می‌توانید در این مورد رك: كلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، تصحیح: علی اكبر غفاری، دار الكتب الاسلامیه، تهران، 1388 ق، جلد 2، صص 12 و 529.
[2] . درباره معنای فطرت رك: مطهری، مرتضی، فطرت، انتشارات صدرا، تهران، 1380، چاپ 13، ص 11، 29، و نیز جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قرآن، نشر اسراء قم، 1379، چاپ 2، ص 23، 29.
[3] . و اذا مس النسان ضر دعا ربه منیبا الیه(8 زمر).
فاذا ركبو فی الفلك دعوا الله مخلصین له الدین(65 عنكبوت)
و اذا غشیهم موج كالظلل دعوا الله مخلصین له الدین(32 لقمان)
[4] . صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، موسسه المشر الاسلامی، قم ،1418ق.4-5.
[5] . این رساله در منبع ذیل به چاپ رسیده است: شریعتی ، علی، نیایش، انتشارات الهام، تهران، 1370،چاپ4، ص11-35.
[6] . اشاره است به آیه 77 سوره فرقان«قل ما یعبا بكم ربی لولا دعائكم.»
[7] . ری شهری، محمد، میزان الحكمه، دار الحدیث، بیروت، 1419 ق، چ 2، ج 2، ص 872.
[8] . همان.
[9] . لقمان، 20، الم تروا انّ الله سخر لكم ما فی السموات و ما فی الارض ... و نیز سوره جاثیه آیه 13.
[10] . ابن فهد حلی احمد، عده الداعی و نجاح الساعی، تحقیق، احمد موحدی قمی، مكتبه الوجدانی، قم، بی تا، ص 33.
[11] . همان، ص 14.
[12] . بر اساس آیه«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات 56).
[13] . میزان الحكمه، همان، ص 869.
[14] . همان، ص 882، حدیث 5689.
[15] . سوره غافر، آیه 60.
[16] . سوره اعراف، آیه 55.
[17] . میزان الحكمه، همان، ص 870.
[18] . الطبرسی، حسن بن فضل، مكارم الاخلاق، موسسه الاسلامی، قم، 1414، ج 2، ص 8، حدیث 1980.
[19] . نهج البلاغه، نامه 33.
[20] . میزان الحكمه، همان، ص 872، حدیث 5571.
[21] . همان، ص 869، حدیث 5529.


منبع : اندیشه قم
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه