مساله اثرگذارى معاشرت ، به ویژه هنگامى که دلبستگى شدید به معاشر پیدا شود و پاى محبت طرفینى در میان آید ، حقیقتى است که اگر اسلام در مقام بیان آن برنمى آمد براى همه روشن و واضح بود و از اینکه اسلام تمام جوانب این واقعیت را توضیح داده و در این زمینه چیزى را فروگذار نکرده است ، دلیل بر عظمت مساله و اهمیت آن در حیات انسان است .انسان از طریق معاشرت ـ چه بخواهد چه نخواهد ـ اثرپذیر است و هرگز قدرت ندارد اثرپذیرى خود و اثرگذارى معاشر را خنثى کند و اگر چنین نبود ، در خیمه حیات ، این همه آثار مثبت و منفى ظهور نمى کرد .از آنجا که طبع انسان ـ چنانکه گفتیم ـ به شدّت اثرپذیر است ، قرآن مجید از نشست و برخاست با ستمکاران و کسانى که نمى خواهند به آداب الهى مودب شوند نهى مى کند و مى فرماید : پس از آن که متذکر حقایق شدید و از آیات خدا آگاهى پیدا کردید و خورشید هدایت حق از افق وجودتان طلوع کرد و شما را به صراط مستقیم راهنمایى نمود با متجاوزانِ از حدود حق معاشرت نکنید ،. . . فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ. . . . پس از یاد آوردن به سرعت بیرون برو و با گروه ستمکاران منشین .اثرپذیرى طبع چنان سریع و شدید است که قرآن در این زمینه مى فرماید : . . . اِذَا سَمِعْتُمْ آیَاتِ اللهِ یُکْفَرُ بِهَا وَیُسْتَهْزَاُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِى حَدِیث غَیْرِهِ اِنَّکُمْ اِذاً مِثْلُهُمْ . . . . . . . چون بشنوید گروهى آیات خدا را مورد انکار و استهزا قرار مى دهند ، با آنان ننشینید تا در سخنى دیگر درآیند ، اگر بنشینید شما هم در به دوش کشیدن بار گناه انکار و استهزا مانند آنان خواهید بود . . .عناصرى که وجود ما را تشکیل داده اند ، عناصر همین جهان موجود است ، چنانکه عناصر آزاد ، اثرگذار و اثرپذیر هستند ، ما هم که ترکیبى از عناصر این جهانیم ، موجوداتى اثرگذار و اثرپذیر هستیم و براى همیشه محکوم این قانون خواهیم بود .ما از همه امورى که در ارتباط با ما هستند اثر مى پذیریم و بر بسیارى از امور هم اثر مى گذاریم .هنگامى که ما در ناحیه جسم اثرگذار و اثرپذیر باشیم یقیناً در ناحیه روح و روان و نفس و جان که از لطافت و رقّت برخوردار است ، اثرگذارى بیشتر و اثرپذیرى شدیدتر خواهیم داشت .شما فقط به نگاه هاى متنوع یک فرد به جانب خود دقت کنید ، مى بینید هر نوع نگاهى اثر خاصى بر روح و روان و قلب دارد .نگاه خشم آلود یک اثر و نگاه عادى اثرى دیگر و نگاه با محبت اثرى شادى آور و نگاه با تعجب اثرى خاص و نگاه سوال برانگیز اثرى ویژه دارد .صداهاى متنوع و روش ها و منش هاى مختلف هم آثار مختلف بر انسان مى گذارد .داستان معاشرت ، چون داستان پیوند دو قلب با یکدیگر است و اتصال دو روح از طریق رابطه محبت آمیز مى باشد ، از نظر اثرگذارى فوق العاده شدید است .کسى که کسى را دوست دارد و به رفاقت و همنشینى با او علاقه مند است چه اینکه طرف او مثبت باشد و چه منفى ، مى خواهد در همه شوون و اطوار به شکل او جلوه کند تا رضایت او را براى پیوند مستحکم تر به دست آورد .
به عبارت دیگر ، انسانى که با انسان دیگر رابطه قلبى و دوستى برقرار مى کند و به خاطر جاذبه و کشش طرف مقابل در سیطره او قرار مى گیرد ، پس از مدتى وجود دوم طرف برابرش مى شود تا جایى که دیگران با دیدن منش و روش او ـ چه در امور ظاهرى و چه در جهات اخلاقى و عملى ـ به یاد دوست و رفیقش مى افتند و مى گویند : انگار این شخص همان شخص است !در این ارتباط و شکل گیرى ، لازم نیست وجود فیزیکى محبوب انسان در میان باشد ، گاهى انسان به اوصاف مثبت و روش پاک انسانى از طریق مطالعه یا شنیدن از دیگران آگاه مى شود و قلبش تجلى گاه محبت او مى گردد و بر اثر این محبت به سوى شکل گرفتن و اثرپذیرى از محبوب مى رود تا جایى که در حد ظرفیت خود ، وجود دوم محبوب مى گردد .