قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

برخورد آن مايه الهى با مردى تندخو

مردى از نزديكانش به آن حضرت دشنام داد و ناسزا گفت، حضرت جواب وى را نداد تا به بدگوئيش پاياين داد و رفت. آنگاه اآن منبع فيض به دوستانش رو كرد و فرمود: شنيديد به من چه گفت؟ من دوست دارم مرا همرهى كنيد تا پاسخ مرا به وى بشنويد. عرضه داشتند: با تو مى آئيم. حضرت حركت كرد و در حالى كه قدم بر مى داشت اين آيه را قرئت مى كرد: وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُـحْسِنِينَ. ... و آنانكه خشم را فرو مى خورند، واز مردم گذشت كننده اند; و خداوند نيكوكاران را دوست مى دارد.  براى ما معلوم شد كه حضرت كارى به دشنام دهنده ندارد. چون به در خانه آن مرد رسيديم، حضرت فرمودند: به صاحب خانه بگوئيد على بن الحسين است. صاحب منزل در حاليكه نگران تلافى بود و در اين داستان شكّى نداشت، به در خانه آمد. حضرت به او فرمودند: لحظاتى قبل مطالبى را درباره من گفتى، اگر در من وجود دارد، به خاطر آن از حضرت حق طلب مغفرت مى كنم، اگر در من نيست و تو اشتباه كردى، براى تو عفو و بخشش مى خواهم!! صاحب خانه پيشانى حضرت سجّاد را بوسيد، و عرضه داشت: يابن رسول اللّه آنچه گفتم در تو نبود، اين منم كه بايد مورد عفو حقّ قرار بگيرم


منبع : برگرفته از کتاب دیار عاشقان استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه