قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نعمت مقاومت بدن در برابر ميكروب‏ها

آفريدگار توانا ، خداوند بزرگ و مهربان ، يك سيستم استحفاظى براى دفاع و مقابله با حملات و يورش ميلياردها ميكروب در بدن ما آفريده است . در آفرينش انسان و زندگى روزمره او چيزى كه شگفت انگيز است بيمارى و ناخوشى نيست ، بلكه سلامتى و تندرستى است . هرگاه به وضع حال و تندرستى خود فكر كنيم ، متوجّه مى شويم كه همه روزه ميلياردها ميكروب كه اغلب آنها بسيار هول انگيزند به بدن ما حمله مى آورند ، اما ما بيمار نمى شويم بلكه سالم و تندرستيم !!
چه بسيار ميكروب هاى موذى ، به وسيله خوراكى كه مى خوريم يا هوايى كه تنفّس مى كنيم يا محيطى كه در آن زندگى مى كنيم وارد بدن ما مى شوند ، ولى باز سالم و تندرستيم !!
بعضى ميكروب ها در دهان ، بينى ، گلو و روده ها قرار مى گيرند و به سرعت فوق العاده زاد و ولد مى نمايند ، پس چه گونه در مقابل هجوم و حملات مداوم اين موجودات ذره بينى حفظ و حراست مى شويم .
نكته اى است كه پس از سال ها تحقيق و تفحّص ، دانشمندان به علل آن پى برده اند و به عقيده آن ها اين جريان به واسطه وجود يك دستگاه دفاعى ماهرانه اى است كه ما را از گزند ميكروب ها حفظ و صيانت مى نمايد .
ممكن است غبارى كه به ميكروب آلوده است داخل چشم شود ، ولى اثر ناگوارى نداشته باشد ، در چشم يك رطوبت دائمى قرار دارد كه مولّد اشك است و در اشك چشم ، مادّه اى به نام ليسوزيم هست كه كشنده ميكروب است و اين مادّه به حدّى قوى است كه هرگاه يك قطره اشك را در دو بطرى آب بريزيم مى تواند جرم ميكروب را از بين ببرد .
در بزاق و آب دهان و ترشّحات سلّول هاى بدن ما همين مادّه و بعضى سموم هاى ديگر نيز وجود دارد ، پوست بدن هم قدرت زيادى براى دفع ميكروب دارد .
چنانچه ميكروب اسهال خونى را در قطره آبى بيندازيم و در لوله امتحان قرار دهيم چند ساعت زنده خواهد ماند و هرگاه آن را در كف دست كه پاك و نظيف باشد بگذاريم در ظرف بيست دقيقه از بين مى رود .
ميكروب هايى كه وارد دهان مى شوند ، ابتدا با مادّه پلشت بر آب دهان روبه رو مى گردند ، چنانچه بتوانند داخل معده شوند ، شيره معده در انتظار دفع آنهاست و جز تعداد كمى از آنها آن هم به ندرت ، زنده وارد روده ها نخواهند شد .
ميكروب هايى كه داخل دهليز پر پيچ و خم سوراخ هاى بينى شوند ، به واسطه رطوبت چسبنده اى كه در جدار بينى است ، مانند مگس كه پايش به كاغذ مگس گير مى چسبد به دام مى افتند .
با اين كه جدار بينى تحريك مى گردد و آنها با عطسه يا بر اثر بروز زكام بيرون ريخته مى شوند و اگر فرضا به مجراى تنفس برسند در رطوبت مخاطى آن گير افتاده با تكان سرفه به خارج پرتاب مى گردند و يا تارهاى ذرّه بينى كه در مجراى تنفّس قرار دارند و دائما در ارتعاش و لرزش اند ، آن رطوبت لزج آلوده به ميكروب را به حلق مى رسانند و از آن جا در لوله هاضمه سرازير و دفع مى گردند .
اگر ميكروبى از ميان ساييدگى پوست رد شده وارد بدن گردد ، شايد فكر كنند خطراتى به وجود خواهد آورد ، اما اين طور نخواهد شد .
فرضا ميخ آلوده به ميكروب به پاى ما فرو رود ، هر ميكروبى كه داخل نسج بدن شود ، پس از بيست دقيقه ، دو نيم مى گردد و به دنبال آن هر نيمى به دو قسمت تقسيم مى شود ، اگر به همين ترتيب پيش رود و به دنبال آن هر نيمى به دو قسمت تبديل شود در ظرف هفت ساعت تعداد زاده هاى ميكروب به يك ميليون و روز بعد به ميلياردها خواهد رسيد .
در اين حال وجود ما تحت استيلاى آنها غوطه ور در ميكروب مى شود ؛ اما خوش بختانه پيش از بروز خطر ، يك نيروى دفاعى به كمك مى رسد و محل فرورفتگى ميخ ورم مى كند ، در آن محل ميكروب ها پخش مى شوند و مبارزه و پيكار ميكروب ها با سلّول هاى بدن شروع مى شود و از سلّول ها ، موادّ شيميايى ترشّح و در موضع پخش مى گردد تا به رگ هاى مويى خون مى رسد و به مجرّد رسيدن ، رگ ها منبسط و جدار آنها بازتر مى شود و خونابه يا مادّه پلاسما مخلوط با گلبول هاى سفيد و مواد شيميايى ديگر از رگ ها بيرون مى آيد و مانع نشو و نماى ميكروب ها مى گردد .
گلبول هاى سپيد كه به منزله پاسبان بدن مى باشند ، مانند موجودات ذرّه بينى در آب ، از جمله حيوانات تك سلولى اند و مى توانند در يك آن به سرعت جابه جا گردند ، به واسطه خاصيت آهن ربايى خود به طرف ميكروب ها يورش آورده آن ها را جذب و از ميان مى برند .
طرز پيكار گلبول هاى سپيد خون با ميكروب ها به طورى كه زير ميكروسكوپ مشاهده شده خيلى جالب و تماشايى است .
گلبول سپيد به نزديك ترين ميكروب مى رسد ، در حالى كه براى خود نقطه اتكايى اختيار مى كند ، ميكروب را احاطه كرده ترشّحى از خون بيرون مى دهد و ميكروب را جذب نموده آن را مى بلعد و پس از يك لحظه به طعمه ديگر ، دست اندازى مى كند .
ورم و آماس موضعى هم به اين جريان كمك نموده ، در پيشرفت و تسلّط گلبول ها همكارى مى كند ، در اين حال فيبرينوژن خون ماده پلاسما براى انجماد خون مى سازد كه به سرعت به شكل بافته مشبّكى در مى آيد ، بعد پلاسما و گلبول ها در هم شده ديواره اى تشكيل و در پشت آن مبارزه عليه ميكروب ها شروع مى شود !!
دمل و كورك ، نمونه بارز اين مبارزه و پيكار است كه در برابر ميكروب هاى عفونى سدّ محكمى مى سازند تا ميكروب ها نتوانند به بدن راه يابند .
البته بدن هم به همين كار كه چيره شدن به ميكروب هاست اكتفا نمى كند ، بلكه تجهيزات ديگرى را نيز به كار مى اندازد !
بعضى موادّ شيميايى كه هنگام جنگ و ستيز آزاد گشته وارد خون مى شوند ، در نقطه اى كه محلّ تجمّع گلبول هاى سپيد است اعلام خطر مى كنند ، طى چند دقيقه ميليون ها گلبول وارد خون مى شوند و ميكروب ها را به سمت نسج پوست مى رانند ، در اين موقع ، مغز استخوان براى توليد گلبول هاى قرمز خون و تأمين ذخيره شروع به فعّاليت مى نمايند . بعضى ميكروب ها مادّه اى در خود دارند كه گلبول را دفع و برخى مادّه سمى ترشّح مى نمايند كه آنها را از پاى در مى آورند و گلبول ها در حالى كه مى ميرند و از بين مى روند ، مايع هاى تخميرى كه داراى خاصيت كشنده ميكروب هاست از خود ترشّح مى كنند .
هرگاه گلبول ها خود موفق به دفع ميكروب ها نشوند ، سلّول هاى بزرگ ترى البته ذره بينى كه آنها را ماكروفاژ ، يعنى ميكروب خوار مى نامند به كمك مى رسند ، اينها قادرند ميكروب ها و گلبول هايى را كه در حين كارزار گرفتار شده اند ببلعند !!
بسيار اتفاق مى افتد كه بر اثر داروى آنتى بيوتيك كه پزشك تجويز نموده ، ميكروب هايى به علت بركنار بودن از پيكار زنده به مانند ، در اين حال بدن براى دفع آنها خود را آماده مى سازد و بافت هاى مشبك لنفاوى كه تارهاى مويى مى باشند و زهكشى نسوج بدن را به عهده دارند وارد عمل مى شوند ، گلبول هاى سپيد ، سلّول هاى ميكروب خوار و ذرّات بى فايده ديگر وارد آن تارهاى مويين گشته به طرف غدّه لنفاوى روى مى آورند .
اين غدّه ها چون در سر چهارراه لشگركشى بدن قرار دارند ، مشغول تصفيه شيره غذايى مى گردند و آن ميكروب ها و ذرات موجود و ته نشين شده در شيره غذايى از غدّه اى به لوزه ديگر عبور مى كنند تا به غدّه هاى گردن برسند و از آن جا وارد دستگاه دوران خون مى شوند ، در اين جا شيره غذايى به طور كامل از لوث ميكروب ها صاف و پاك مى گردد .  هرگاه چند ميكروب موفق به ورود در گردش خون شود ، باز در مقابل آنها خط دفاعى ديگر كشيده مى شود ، فورا مغز استخوان ، كبد ، طحال و چند عضو كوچك ديگر كه داراى سلول ميكروب خوارند به همان طريقه اى كه غدّه ها شيره غذايى را پاك و تصفيه مى كنند ، شروع به پاك كردن خون از آن ميهمانان ناخوانده مى كنند .
حال بايد فهميد چه گونه گلبول هاى سفيد و سلّول خوارها بين ميكروب ها كه جزء افراد دشمن اند ، با سلّول ها و ملكول هاى بدن فرق مى گذارند ؟ بدن انسان داراى يك سيستم تشخيص و همسان شناسى است و مى تواند ذرّات نو و تازه كار را نشان گذارد و به مهاجمين نشانه دشمن بدن يا «آنتى كور» بچسباند ، گلبول ها و سلول خورها ميل مفرطى به خوردن مهاجمينى كه داراى برچسب و نشانه آنتى كوراند دارند . در بعضى از بيمارى هاى عفونى ، بهبودى مرض به واسطه ظهور همين آنتى كورهاست كه ميكروب هاى مهاجم را نشانه مى گذارند ، مثلاً اگر شخصى يا طفلى به مرض مخملك مبتلا شده باشد بدنش فاقد آنتى كور خواهد بود ، موقعى كه آنتى كور براى نشانه گذارى مهاجم در بدن ظاهر شود ، تا چند روز شروع به توليد و تكثير مى كند ، در اين حال ، بيمارى مخملك شدّت يافته پس از آن كه تعداد و مقدار آنتى كور افزون شد ، آنها به حركت مى افتند خود را به استرپتوكوك و ميكروب هاى بيمارى مى چسبانند ، به محض آن كه ميكروب ها نشانه پيدا كردند ، گلبول ها و سلّول خورها بر ميكروب ها مى تازند و آنها را مى بلعند و در نتيجه ، بيمار شفا مى يابد ، مضافا اين كه خون هم داراى يك مادّه مكمّلى است كه براى زايل ساختن ميكروب هايى كه برچسب بيگانه دارند ، مفيد و مؤثر است . در بسيارى از بيمارى ها به واسطه وجود همين آنتى كورهاست كه بيمار مصونيّت داشته و مرض عود نمى كند .
پس از بروز مخملك و سرخك ، ابتدا كارخانه آنتى كور سازى بدن چند روز معطّل مى شود تا بتواند ملكول هايى مناسب و منطبق با نوع ميكروب جديد ، تهيه و آماده كند و بعد از آن كه از نوع ميكروب اطلاع يافت شروع به كار نموده توليد و تكثير به سرعت انجام مى شود و مقدار زيادى آنتى كور براى عمل حاضر و آماده مى گردند .
به يقين اگر ارگانيسم و ساختمان بدنى ما مجهّز به سيستم دفاعى حيرت آميز ، مشروح در صفحات گذشته نمى بود ، ابناى بشر در مقابل حمله و هجوم ميكروب هاى موذى ، زود تباه مى شدند .
خوب است با تفكّر و با ديده بصيرت به رازهاى خلقت ساختمان بدنى خود بنگريم و سر تعظيم و تكريم به آستان خالق و صانع موجودات فرود آورده با دلى پاك به نيايش و ستايش ذات بى همتايش مشغول شده و جز از حضرت او از ديگرى اطاعت نكرده و به عبادت غير او بر نخيزيم .
قرآن مجيد و روايات ، علاوه بر نشان دادن دورنماى خلقت انسان كه توأم با ميليون ها مسئله است و هر جزء از بدن را با فعاليتى كه دارد و در زير قوى ترين ميكروسكوپ ها نمى توان ديد ، نعمت خدا دانسته و از انسان مى خواهد به اين معنى توجّه داشته باشد ، به نعمت هاى بى شمار ديگرى كه انسان براى ادامه حيات خود متّكى به آنهاست اشاره كرده و از بنى آدم مى خواهد ، در آن نعمت ها انديشه و تفكّر كنند تا به ميدان ارزشمند معرفت رسيده و وجود خود و نعمت هاى وابسته به آن را در مسير حضرت حق كه خالق نعمت ها و عطاكننده آنهاست قرار دهند ، اين فقير در اين جا لازم مى داند به پاره اى از آن نعمت ها كه حيات انسان در گرو آنهاست اشاره كند ؛ زيرا قرآن و روايات براى شناختن آن نعمت ها و به جا آوردن شكرش اصرار دارد .

 


منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه