قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چرا عرفا در برخي موارد تكفير شده اند؟

 
عرفان گذشته از اين كه مانند هر علم ديگر اصطلاحاتي مخصوص به خود دارد، زبانش رمزي است، عرفا در بعضي كتب خود كليد اين رمزها را به دست دادهاند. با آنايي با كليد رمزها بسياري از ابهامات وايهامات رفع ميشود. عرفا معتقدند پيامهاي عرفاني و يافتههاي عرفا قابل بيان با لفظ نيست.
الفاظ بشر كوتاه است از افاده اين معاني، و تنها افرادي ميتوانند اين معاني را درك كنند كه خودشان وارد اين ميدان و عالم باشند. اينها تصريح ميكنند كه عشق قابل بيان نيست و فقط بايد به رمز گفته شود. چنان كه حافظ گفته:
سخن عشق نه آن است كه آيد به زبان
ساقيا ميده و كوتاه كن اين گفت و شنود
قهرا وقتي كسي به كلماتي تكلم نمود كه ظاهرش بوي الحاد ميدهد، آشنايان به رموز عرفاني ميپذيرند، ولي از سوي ديگران تكفير ميكردد. چنان كه عرفا معتقدند انا الحق گفتن حلاج ادعاي خدايي نيست، بلكه ادعاي فنا در خدا است. (البته هر حرفي كه عرفا كه قابل توجيه نباشد، از اشتباهات آنان محسوب ميشود).
حافظ گويد:
رموز و سر انا الحق چه داند آن غافل
كه منجذب نشد از جذبههاي سبحاني
و مرحوم حاج ملا هادي سبزواري حكيم و عارف بزرگ قرن سيزدهم ميگويد:
موسي يي نيست كه دعوي انا الحق شنود
ور نه اين زمزمه اندر شجري نيست كه نيست
امام خميني (ره) نيز در اشعار خود از اين كلمات رمزي به كار برده است:
من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم
فارغ از خود شدم وكوس انا الحق بزدم
همچو منصور خريدار سر دار شدم
غم دلدار فكنده است به جانم شرري
كه به جان آمدم و شهره بازار شدم
در ميخانه گشاييد به رويم شب و روز
كه من از مسجد و از مدرسه بيزار شدم
جامه زهد و ريا كندم و بر تن كردم 
خرقه پير خراباتي و هشيار شدم
واعظ شهر كه از پند خود آزارم دارد
از دم رند ميآلوده مددكار شدم
بگذاريد كه از بتكده يادي بكنم
من كه با دست بُتِ ميكده بيدار شدم
 

 


منبع : پاسخگو
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه