قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نصايح اولياء الله

انبيا و امامان ، اوليا و عاشقان ، عارفان و بيداران ، مصلحان و مؤمنان در اين زمينه چه نصيحت هاى دلپذير و چه پندها و عبرت هاى تكان دهنده از خود به يادگار گذاشته اند .
در روايت آمده : وقتى ابوذر غفارى به مكه مكرمه آمد كنار درب بيت اللّه ايستاد و از مردمى كه از اطراف ممالك اسلامى به حج آمده بودند دعوت كرد براى شنيدن سخنان او اجتماع كنند . پس از اجتماع مردم فرمود : اى مردم ! مى دانيد كه من جُندبِ غفارى هستم و نسبت به شما خيرخواه و مهربانم . اى مردم ! هرگاه يكى از شما اراده سفر كند ، همانا از زاد و توشه آن قدر بردارد كه در آن سفر به آن محتاج و نيازمند است و از برداشتن زاد و راحله و بردن با خود هيچ چاره اى ندارد ، هرگاه امر سفر دنيا كه خيلى معمولى است چنين باشد ، پس برداشتن زاد و توشه براى سفر آخرت سزاوارتر است !
مردى در ميان جمعيت گفت : ابوذر ! ما را به زاد و توشه سفر آخرت راهنمايى كن . فرمود : براى دفع رنج روز نشور ، روزه بگيريد و براى عظائم امور ، حج واقعى گذاريد و براى برطرف كردن وحشت قبر ، در دل شب دو ركعت نماز خالص براى حضرت رب به جاى آوريد.  امام مجتبى عليه السلام در آستانه حركت به سفر آخرت جنادة بن ابى اميه را نصيحت كرد و فرمود :
براى سفرى كه در پيش دارى آماده شو و براى راهى كه پيمودن آن را ناچارى ، زاد و توشه برگير ، قبل از اين كه چنگال مرگ گريبانت را بگيرد و از تو كارى ساخته نباشد !!
در روايت آمده : اميرالمؤمنين عليه السلام در هر شب ، هنگامى كه مردم به خوابگاه خود مى رفتند ، صداى نازنينش بلند مى شد ، در حدى كه اهل مسجد و كسانى كه همسايه مسجد بودند صداى آن حضرت را مى شنيدند كه مى فرمود :
تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللّهُ فَقَدْ نُودِىَ فيكُمْ بِالرَّحيلِ . اى مردم ! آماده شويد و اسباب سفر مهيا كنيد ، خداوند شما را رحمت كند ، اينك منادى مرگ است كه در بين شما نداى كوچ كردن سر داده ، دلبستگى خود را به دنيا كم كنيد ، آماده كوچ كردن از دنيا باشيد ، از اعمال صالحه براى دنياى ديگر خود زاد و توشه برداريد ، در برابر شما عقبه هاى بسيار دشوارى است و منزل هايى كه سخت هولناك است .  در هر صورت مى توان از تمام نعمت هاى الهى براى ساختن آخرت استفاده كرد و راه آن منحصر به اين است كه در كليه مسائل مادى و دنيايى از برنامه هاى وحى استفاده كرد .
خوشبخت آن انسان هاى با بصيرتى كه يك لحظه از عمر خود را هدر نمى دهند و دمى از ياد مرگ و عقبات آن غافل نمى مانند .
سعدى در زمينه يادآورى مسائل مرگ مى گويد :
دو بيتم جگر كرد روزى كباب
دريغا كه بى ما بسى روزگار
 بسى تير و دى ماه و ارديبهشت
 پس از ما بسى گل دمد بوستان
 كسانى كه از ما به غيب اندرند
 زدم تيشه يك روز بر تلّ خاك
كه زنهار اگر مردى آهسته تر
خبر دارى اى استخوانى قفس
چو مرغ از قفس رست و بگسست قيد
نگهدار فرصت كه عالم دمى است
دمى نزد دانا بِهْ از عالمى است
كه مى گفت گوينده اى با رباب
برويد گل و بشكفد لاله زار
برآيد كه و ما خاك باشيم و خشت
نشينند با يك دگر دوستان
بيايند و بر خاك ما بگذرند
به گوش آمدم ناله اى دردناك
كه چشم و بناگوش و رويست و سر
كه جان تو مرغيست نامش نفس
 دگر ره نگردد به سعى تو صيد
دمى نزد دانا بِهْ از عالمى است


منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه