قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سرگذشتى عاشقانه

 روزى از روزها كنيزش از ابريقى گلين به روى دستش جهت وضو آب مى ريخت، از بى توجّهى كنيز آفتابه رها شد و پيشانى حضرت را مجروح كرد! حضرت سربلند كرد; كنيز عرضه داشت: خداوند عزّوجلّ مى فرمايد: وَ الْكاظِمينَ الْغَيظَ  (و آنانكه خشم خود را فرو مى خورند)
حضرت فرمود: خشمم را فرو خوردم. عرضه داشت: وَ الْعافينَ عَنِ النّاسِ  (و آنانكه ازمردم گذشت مى كنند)
فرمود: از تو گذشت نمودم. گفت: وَ اللّه يُحِبُّ الْمُحْسرنينَ  (و خداوند نيكوكاران را دوست دارد)  فرمود: برو در راه خدا آزادى!

 


منبع : برگرفته از کتاب دیار عاشقان استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه