قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

داستانى بسيار عجيب

امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: مرد هرزه اى در مدينه بود كه مردم از اطوار و افعال و حركات و اداهاى او مى خنديدند. روزى در حالى كه حضرت علىّ بن الحسين با دو نفر از خادمانش در حركت بود، به دنبال آن جناب آمد و قصد كرد كارى خنده دار انجام دهد; در برابر ديدگان مردم عباى حضرت را از گردن آن جناب كشيد، سپس دور شد; دوباره آمد عبا را برداشت و فرار كرد; آنگاه بازگشت و عبا را به طرف آنجناب انداخت. حضرت بدون آنكه به وى التفات كند، فرمودند: اين شخص كيست؟ عرضه داشتند: دلقكى است كه مردم مدينه را مى خنداند، حضرت فرمودند: به او بگوئيد: براى خداوند روزى است كه در آن روز اهل باطل غرق در خسارتند.

 


منبع : برگرفته از کتاب دیار عاشقان استاد حسین انصاریان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه