قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ظاهر شدن ملک الموت به شکل‏هاى مختلف

در کتاب « شافى » از امام صادق علیه السلام نقل شده است که روزى حضرت ابراهیم نشسته بود که ملک الموت نزد ایشان آمد. ابراهیم به او گفت : آیا آمده اى که مرا ببرى؟ ملک الموت گفت : نه. آمده ام تو را ملاقات کنم.ابراهیم گفت : وقتى که مى خواهى جان انسان هاى خوب را بگیرى، آیا به همین شکل، که اکنون هستى، با آنان روبه رو مى شوى؟ ملک الموت پاسخ داد : نه. قیافه من تابع وضع مردم است. مردم قیافه مرا متناسب با اعمالشان مى بینند. من در برابر هر کسى، مانند آینه هستم. ابراهیم گفت : آیا مى شود من تو را با همان قیافه ببینم؟ ملک الموت گفت : بله.در آن لحظه تبدیل، صورت گرفت. ابراهیم نگاهى به آن قیافه انداخت و گفت : اگر خداوند به مردم بامعرفت که به علت معرفت و عبادتشان هیچ مزدى جز دیدن قیافه تو نمى داد، براى آنان کافى بود.عالَم، عالم زیبایى است. خدا با زشتى مخالف است و هیچ چیز را زشت قرار نداده است. انسان باید پاک باشد و زشتى را از خود دور کند ؛ زیرا منشا زیبایى و پاکى، خداوند متعال است.پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مردان سفارش مى کرد که همواره خود را براى همسرانتان آرایش کنید و در این حال، به زنان نیز سفارش مى کرد که خود را براى مردانِ خود، آراسته سازید.آن گاه ابراهیم به ملک الموت گفت : در ملاقات با مردم جاهل و بى معرفت، که نعمت هاى خدا را ضایع مى کنند، با چه شکلى حاضر مى شوى؟ ملک الموت گفت : مرا از پاسخ دادن به این سوال معاف کن ؛ زیرا شما با همه عظمت روحى که دارید، طاقت دیدن آن را ندارید. ابراهیم اصرار کرد و ملک الموت گفت : اکنون که اصرار دارى، من به آن شکل درمى آیم. سپس تبدیل، صورت گرفت و ابراهیم با دیدن آن منظره، ناله اى زد و بیهوش شد.آرى، زشتى تا این حد وحشتناک است. مبادا زتشى ها را انبار کنیم که در آخرت، پرده ها به کنار مى روند و همه چیز آشکار مى شود :

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه