کافران مى خواستند ابراهیم را در آتش بیندازند. جبرئیل گفت : خدایا! مى خواهند یک عاشق دلداده و پاک تو را در آتش بیندازند. خطاب رسید که برو و به او کمک کن! جبرئیل آشکار شد و به ابراهیم گفت : چه کارى براى تو انجام دهم؟ ابراهیم گفت : در این منجنیقى که مرا نشانده اند تا به درون آتش بیندازند، گداى کسى هستم که تو هم گداى او هستى. من از تو کمک نمى خواهم. من فقط از او مى خواهم که حاجت مرا روا نماید، از آن پس، دیگر ایشان رابطه اش را با دنیا قطع کرد و تا روز مرگش با حال و اشک، 12000 بار «لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّه ُ» را گفت و از دنیا رفت.اگر انسان خود را بشناسد، هیچ غارت گرى نمى تواند او را غارت کند و هیچ شیطانى بر او مسلط نمى شود.