قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

منزلت مناسک در دين

گاهي دين را به متون اصلي دين، معارف متکي بر اين متون و فرهنگ دين داران در تاريخ شان تقسيم مي کنند. در اين تقسيم بندي ما يک مرجع براي دين داريم که در مسيحيت حضرت مسيح و گفتار و اقوال ايشان است و در يهوديت حضرت موسي و گفته ها و آثارشان. در اسلام هم قرآن و سنت نبوي به عنوان مرجع اسلامي به شمار مي آيد.
پس از اين مرجع در تاريخ هر ديني معارف مختلفي به وجود مي آيند. به طور مثال در مسيحيت عرفان مسيحي را شاهد هستيم و در يهوديت شريعت يهودي. در اسلام هم با تعداد زيادي از معارف و علوم از فلسفه و فقه گرفته تا اصول و عرفان و صرف و نحو رو به رو هستيم. اين دو مرجع فرهنگ را به وجود مي آورند که به نام فرهنگ آن دين مشهور است. به طور مثال در مسيحيت ما فرهنگ مسيحي و در يهوديت فرهنگ يهودي را مشاهده مي کنيم. در اسلام هم با فرهنگي به نام فرهنگ اسلامي که حتي با مفهوم تمدن پهلو مي زند مواجه مي شويم.
علاوه بر اين، در برخي اوقات دين به اعتقادات ديني، اخلاق ديني و شرايع ديني تقسيم مي شود. در اينجا اعتقادي چون توحيد و نبوت و معاد را مي توان به عنوان ايمانيات دين اسلام در نظر گرفت و اصول اخلاقي که اين دين را سامان مي دهند، به عنوان مباني اخلاقي اسلامي در نظر گرفت. از سوي ديگر دين نياز به رعايت ظواهري دارد که شريعت متکفل اين امور است.
برخي از دين پژوهان معتقد هستند که اين نگاه به دين پوشش کامل تري تا نگاه اول دارد که دين را به مرجع ديني و تفسير اين مراجع و فرهنگ ديني تقسيم مي کند. به نظر اين افراد، تقسيم بندي اول از توجه کافي به اخلاق ديني و همچنين اعتقادات ديني عاجز است و هر تقسيم بندي بايد اين دو مؤلفه را بسيار جدي بگيرد. در نظر نگرفتن اين تقسيم بندي به نظر آنها غافل شدن از اين دو مؤلفه مهم معنا مي دهد.
دين همچنين به جوهر دين و صدف دين تقسيم شده است. طبق اين تقسيم، دين داراي برخي محکمات و برخي متشابهات است. اين گونه نيست که همه تعاليم ديني در يک سطح باشند. برخي براي خواص گفته مي شوند و برخي براي عوام. برخي مباني و اصول ديني را نشان مي دهند و برخي ظواهر و پوسته دين را. اين تقسيم بندي را هم به وفور در سنتهاي مختلف ديني از جمله اسلام مشاهده مي کنيم.
تقسيم دين به معرفت ديني و تجربه ديني هم سابقه طولاني در تاريخ بشر دارد که شايد عارفان از جمله اولين افرادي بوده اند که دست به اين تقسيم بندي زده اند. طبق اين تقسيم بندي هر معرفتي هم حضوري است و هم حصولي. علم يک معرفت است که هم از تجربه علمي تشکيل شده است و هم از گزاره هاي علمي. طبق اين رويکرد، هر حصولي به حضوري نياز دارد. اينکه من مي توانم در مورد جهان سخن بگويم، ناشي از آن است که پيشاپيش تجربه اي از جهاني که در آن زندگي مي کنم دارا بوده ام.
بدون اين تجربه نمي توان سخني در مورد اين جهان گفت. دين هم همين گونه است. معرفت ديني پس از آن به وجود مي آيد که انسان مواجهه اي جدي و متأملانه با امر قدسي و خدا برقرار کند. بدون اين مراوده هيچ معرفتي به دست آدمي نمي آيد. فيلسوفان و عارفان بر اين تقسيم بندي هم تأکيد فراواني کرده اند. همانطور که مشخص است، اين تأکيد تا حدي براي آن است که نقش مهم تجربه ديني در نظر گرفته شود. يعني در دين تجربه اصل و اساس معرفت ديني به شمار مي آيد.دين را به شريعت، طريقت و حقيقت هم تقسيم کرده اند. اين تقسيم هم در بين عارفان و اهل تصوف بسيار شايع بوده است. آنها که به دنبال جمع ميان وحدت و کثرت بوده اند، سعي کرده اند با مفهوم حقيقت وحدت را تأمين کنند و با مفاهيم طريقت و شريعت تکثر را عرضه نمايند. بالاخره در اينجا نمي توان وحدت و کثرت را فدا کرد و اين تقسيم بندي بسيار، دغدغه جمع ميان اين وحدت و کثرت را در سر مي پروراند.
در هر بحث، متناسب با منظور و مقصودي که داريم، يکي از اين تقسيم بنديها به کار ما مي آيد. روشنفکران ديني بسيار بر تقسيم دين به جوهر و عرض يا جوهر و صدف دست مي گذارند. بالاخره قصد اصلي يک روشنفکر آن است که دين را با مدرنيته سازگار کند و به همين جهت اين تقسيم بندي بيش و پيش از تقسيم بنديهاي ديگر به کار وي مي آيد. نزد سنت گرايان تقسيم دين به شريعت و طريقت و حقيقت بسيار مشاهده مي شود.
آنها از گونه اي حکمت خالده سخن به ميان مي آورند که حقايق مختلف اديان (شريعت و طريقت و حقيقت) رويه هاي مختلف آن هستند. اين وجوه تنها مظاهر مختلف حقيقتي واحد هستند که اين حقيقت ازلي و ابدي است. بنابراين تقسيم دين به شريعت و طريقت و حقيقت به کار آنها مي آيد تا جمعي ميان وحدت و کثرت برقرار کنند. تقسيم دين به متون ديني، تفسيرها بر متون ديني و فرهنگ دين داران در طول تاريخ هم عام ترين تعريفي است که مي توان از دين صورت داد و تقريباً همه جنبه هاي دين را در بر مي گيرد. هرچند مانند هر تعريف کلي ديگري، بسياري از ريزه کاريها را در خود نهان مي کند. اين در حالي است که تقسيم دين به اعتقادات ديني، اخلاق ديني و شريعت ديني بيشتر يک تقسيم معرفتي است و به رويه هاي مختلف معرفتي دين مي پردازد. به همين جهت است که در فلسفه دين بسيار با اين تعريف رو به رو مي شويم و آن را برجسته مي يابيم.
نسبت اعتقادات و اخلاق ديني
به نظر مي رسد تقسيم دين به اعتقادات ديني، شرايع ديني و اخلاق ديني ما را در رسيدن به تصويري جامع و مانع از نسبت مناسک و عمق دين ياري مي رساند. اين تقسيم بندي به ما مي گويد که نسبت ميان اعتقادات ديني و اعمال ديني و ظواهر ديني چيست. نسبت ميان اعتقادات ديني و اخلاق ديني نسبتي ميان عقل نظري و عقل عملي است. فيلسوفان و متفکران در طول تاريخ تفکر بسيار در اين باب سخن گفته اند. بسياري چون افلاطون و ارسطو، قايل به گونه اي تقدم براي عقل نظري نسبت به عقل عملي هستند.
به نظر اين افراد، اگر انسان خود را در جهت نظري قوي کند، اعمال وي هم فربه و ژرف خواهند بود. در اين ميان، بين افلاطون و ارسطو و به تعبير ديگر ميان سقراط و ارسطو تفاوت نظري هم وجود دارد. سقراط و افلاطون هر حکمتي را منجر به عمل مي دانند، اما در اين جا ارسطو قايل به چيزي به نام سستي اراده است. يعني ممکن است انسان چيزي را درست بداند اما آن را به جهات مختلف چون سستي اراده انجام ندهد.
به تعبير ديگر، ارسطو ميان نظر و علم گونه اي شکاف قايل است. اين در حالي است که سقراط و افلاطون به جهت تعريفي که از عقل و حکمت دارند، چنين شکافي را ميان نظر و عمل قايل نيستند. با اين همه، در يک نکته شک و ترديدي نيست و آن اين است که نزد افلاطون و ارسطو اين نظر و نظريه است که بنياد و مبناي عمل را تشکيل مي دهد.
در جهان جديد، اين رابطه يکسويه تا حدي به هم خورد و برخي از تقدم عمل بر نظر سخن گفتند. مواضع فلسفي افرادي چون کانت و هگل، مارکس و جيمز با وجود تفاوتهايي که با هم دارند، مي توانند از اين منظر هم تبيين شوند. به نظر اينها در برخي مواقع اين عمل است که مي تواند نظر را تغيير دهد.
با اين همه اگر ما موضعي بينابيني را اتخاذ کنيم و بر اين نظر باشيم که هم نظر به عمل منجر مي شود و هم عمل به نظر منجر مي شود، مي توان نسبت نزديک و پيچيده اي را ميان اعتقادات ديني با اعمال و اخلاق ديني به وجود آورد. در اين منظومه نه تنها في المثل اعتقاد به خدا مي تواند به اعمال و اخلاقيات ما رنگ و بويي ديگر عطا کند که عمل عبادت هم مي تواند اعتقادات ما را مستحکمتر و جدي تر کند.
واضح است که هنگامي که از اخلاق ديني در اينجا سخن مي گوييم، مدنظرمان صرفاً اعمال ديني است و مبناي نظري آنها هم مد نظر ما قرار مي گيرند. همين نکته هم نسبت نزديک و تنگاتنگ نظر و عمل را در تفکر ديني نشان مي دهد.
نسبت اعتقادات و اخلاق ديني با مناسک ديني
اما نسبتي ديگر هم در اينجا قابل تذکر است و آن نسبت اين اعتقادات و اخلاق ديني با مناسک ديني است. در همه اديان اين مناسک وجود دارند. در مسيحيت با انواع اعياد و مراسم و مناسک رو به رو هستيم. در يهوديت هم همين طور اين مناسک و مراسم وجود دارند. حتي در اديان غيرابراهيمي هم با تعداد زيادي از اين مناسک رو به رو هستيم. فردي که به مباني نظري دين علاقه مند است، مي تواند بپرسد که چه نسبتي ميان اين مناسک با اعتقادات و اخلاق ديني وجود دارد. آيا اين نسبت علي و معلولي است يا نسبتي ديگر ميان آنها برقرار است؟
به نظر مي رسد که مراسم و مناسک ديني با اخلاق و اعتقادات ديني لازم و ملزوم يکديگرند که بدون هم معنا و مفهومي ندارند. در اينجا ما با يک کل رو به رو هستيم که اجزاي اين کل در هم تنيده اند و بدون يکديگر معنايي ندارند. مثالي که در اين زمينه مي توان زد، مثال ظرف و مظروف است. آيا اگر هيچ ظرفي وجود نداشته باشد، مي توان از چيزي به نام مظروف سخن گفت که براي ما قابل استفاده باشد.
اگر بالايي وجود نداشته باشد آيا پايين معنايي دارد. رابطه تضايف که فلاسفه و منطقدانان بر آن تأکيد دارند، در اينجا مي تواند منظور و مراد ما را بهتر برساند. در اينجا ما با دو مفهوم يکي مراسم و ديگري مباني و اخلاقيات رو به رو هستيم که بدون هم معنا ندارند. مجسم کنيد که ارزش بزرگي چون فداکاري را بخواهيم تجسد بخشيم. يا بخواهيم تقوا و خويشتنداري را به منصه ظهور برسانيم. اين ارزشها بدون آنکه در ظرفي چون روزه داري قرار بگيرند و يا با مناسک و مراسم ديگر معنا شوند، چگونه مي توانند تجلي و ظهور يابند. يا بخواهيم جهاد را نشان دهيم و از مقوله اي چون حج سخن به ميان نياوريم.
با اين همه، در يک نکته جاي ترديد نيست و آن اين است که اخلاقيات و مباني ديني با مراسم مختلفي مي توانند بيان شوند. مراسم ثابتي براي عيان کردن تقوا و عفت وجود ندارند، اما اين مناسک همه در يک سطح نيستند. برخي براي رسيدن به هدف بهتر و مطلوب تر هستند و برخي راهي دورتر را براي رسيدن به هدف انتخاب مي کنند. علاوه بر اين، اديان يک رويه اجتماعي هم دارند.
وقتي دين وارد جامعه مي شود، بايد وحدت اجتماعي را هم بپذيرد و به همين جهت در ميان مناسک مختلف آن مراسمي فرصت بروز خواهند داشت که امتحان و حساب خود را در طول تاريخ پس داده اند و روشهاي مقبول تري براي رسيدن به اهداف مورد نظر اديان معرفي شده اند. به نظر مي رسد مراسمي که براي روزه داري وجود دارد، از منظر عقلي اين گونه قابل توجيه هستند. هرچند به نظر مي رسد، مي توان دلايل ديگر عقلي را هم براي آن در نظر گرفت.
همانطور که گفتيم، همه مراسم و مناسک در يک سطح قرار ندارند. برخي از آنها را حتي مي توان آسيب شناسي کرد و کار نوانديشان ديني آن است که برخي از مراسم را که بوي کهنگي و تعصب از آنها برداشت مي شود حلاجي کنند. هيچ کس مراسم قمه زني را تأييد نمي کند و بنابراين نبايد حساب همه مراسم را در يک سطح قرار داد. با اين همه، نبايد از نسبت نزديک و پيچيده ميان اعمال و اعتقادات ديني با مراسم ديني به سادگي گذر کرد.
تفاوتي که اسلام با همه اديان ديگر دارد آن است که پيامبر آن نه تنها رهبر معنوي که رهبر سياسي هم بوده است. به همين جهت ما در اسلام بيش و پيش از هر دين ديگر شاهد آموزه هاي اجتماعي و سياسي و اقتصادي هستيم. همين باعث شده است که جايگاه مراسم و مناسک در اين دين مهمتر از اديان ديگر باشد. اين نکته بايد سبب شود که نوانديشان ديني توجه بهتر و بيشتري به جايگاه مناسک در اسلام روا دارند و نقش هريک را بازگويند. مراسمي چون حج و روزه از جمله اين مراسم هستند که نه تنها بعد ديني و معنوي و اخلاقي دارند که ابعاد اجتماعي و فرهنگي را هم در خود نهفته دارند. وظيفه نوانديشان ديني است که نسبت پيچيده ميان مناسک ديني با اعتقادات ديني از يکسو و نسبت اخلاق ديني با مراسم و مناسک ديني را به بحث بگذارند و وجوه مختلف آن را برجسته سازند.در اين راستا ما داراي سنتي بسيار غني هستيم و عارفان و فيلسوفان و فقيهان ما در اين موارد بسيار سخن گفته اند و توجه به آرا و اقوال اين افراد يقيناً ما را براي بسط طرحهايي جديد و نوين ياري مي رساند.
اگر اين مقال توانسته باشد پرسش نسبت ميان مراسم و اخلاق ديني از يکسو و مراسم و مباني ديني از سوي ديگر را برجسته کند وظيفه خود را انجام داده است. آنچه به عنوان جواب به اين نسبتها گفته شده، البته تنها يک پاسخ است که نيازمند پاسخهايي ديگر است. عقل چون با عقل ديگر جمع شود، نور افزون شود و راه پيدا گردد.


منبع : پایگاه نور پورتال
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه