قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حکایتى عجیب در صدقه و انفاق

امام هفتم (علیه السلام) مى فرمایند : امام صادق (علیه السلام) همراه با جمعى که داراى اموالى بودند در راه بود ، خبر دادند در این مسیر دزدانى هستند که راه را بر مردم گرفته

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ زید بن علی عن ابیه عن جده (علیهم السلام) قال : قال امیر المومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) : ان فی الجنه لشجره یخرج من اعلاها الحلل ومن اسفلها خیل بلق مسرجه ملجمه ذوات اجنحه لا تروث ولا تبول ، فیرکبها اولیاء الله فتطیر بهم فی الجنه حیث شاءوا ، فیقول الذین اسفل منهم : یا ربنا ! ما بلغ بعبادک هذه الکرامه ؟ فیقول الله جل جلاله : انهم کانوا یقومون اللیل ولا ینامون ، ویصومون النهار ولا یاکلون ، ویجاهدون العدو ولا یجبنون ، ویتصدقون ولا یبخلون .

   امالى صدوق : 291 ، المجلس الثامن و الاربعون ، حدیث 14 ; بحار الانوار : 93 / 115 ، باب 14 ، حدیث 4 .

2 ـ من لا یحضره الفقیه : 4 / 17 ، باب ذکر جمل من مناهى النبى ، حدیث 4968 ; بحار الانوار : 93 / 115 ، باب 14 ، حدیث 5 .

3 ـ کافى : 4 / 27 ، باب فضل المعروف ، حدیث 4 ; بحار الانوار : 93 / 119 ، باب 14 ، حدیث 20 .

و اموال آنان را به غارت مى برند .بدن کاروانیان از وحشت به لرزه آمد ، حضرت فرمودند : شما را چه شده ؟ گفتند : اموالى با ماست که از غارت شدن آن به توسط دزدان راه مى ترسیم .آیا آن اموال را به عنوان اینکه از شماست از ما قبول مى کنى ؟ باشد که دزدان راه اگر آنها را در اختیار تو ببینند گذشت کرده و واگذارند .فرمودند : چه مى دانید ؟ شاید دزدان جز مرا قصد نداشته باشند ، شاید آنها را براى تلف شدن در اختیار من بگذارید .گفتند : مى گویى چه کنیم ؟ آیا اموالمان را زیر خاک پنهان کنیم ؟ فرمودند : نه ، چرا که دفن آنها سبب ضایع شدن آنهاست ، شاید بیگانه اى یا غریبى به آن دستبرد بزند یا ممکن است بعد از این به آن دست نیابید و محل آن را گم کنید . گفتند : چه کنیم ؟ فرمودند : آن را نزد کسى به امانت بگذارید که حفظش کند و از آن جانبدارى نموده و به آن بیفزاید ، و یک درهم از آن را از دنیا و آنچه که در آن است بزرگتر نماید ، سپس آن را به شما باز گرداند و بر شما بیش از آنچه که نیازمندید کامل و تمام نماید .گفتند : چنین امانتدارى کیست ؟ فرمودند : پروردگار عالمیان ، عرضه داشتند : چگونه نزد او امانت بگذاریم ؟ فرمودند : به ناتوانان از مسلمانان صدقه دهید ، عرضه داشتند : در این بیابان چنین افرادى وجود ندارند تا ما به آنان صدقه بدهیم ، فرمودند : ثلث مال خود را تصمیم بگیرید در راه حق صدقه دهید تا خداوند باقى آن را از بلایى که از جانب دزدان مى ترسید به سر شما آید حفظ کند . عرضه داشتند : تصمیم گرفتیم ، فرمودند : پس همه ى شما در امان خدا هستید ، راه را ادامه دهید .حرکت خود را ادامه دادند ، سر و کله ى دزدان پیدا شد ، حضرت فرمودند : چرا مى ترسید ؟ شما در امان خدا هستید . دزدان جلو آمدند ، پیاده شده دست امام صادق (علیه السلام) را بوسیدند و گفتند : دیشب در عالم خواب رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) را دیدیم ، به ما امر فرمودند خود را به حضرت شما عرضه کنیم ، اکنون در اختیار شما و این کاروانیم تا دشمنان و دزدان راه را از آنان دفع کنیم ، فرمودند : نیازى به شما نیست ، کسى که شما را از ما دفع کرد ، دشمنان و دزدان راه را از ما دفع مى کند !کاروان سالم بیابان را پشت سر گذاشت ، ثلث مال خود را به ناتوانان صدقه دادند ، تجارتشان برکت گرفت ، به هر درهمى ده درهم به دست آوردند ، گفتند : برکت وجود حضرت صادق (علیه السلام) چه اندازه عظیم و بزرگ بود ! حضرت فرمودند : برکت معامله با خدا را شناختید ، بر آن مداومت کنید(1) .

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه