قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حساب

مساله ى حسابرسى اعمال و اخلاق و عقاید مردم در روز قیامت ، و بررسى کتاب حیات و زندگى آنان ، حقیقتى است که آیات قرآن و معارف الهیه به صورتى وسیع و گسترده مطرح کرده اند .قابل باور نیست که پاکان عالم عمرى را در درستى و صدق و راستى ، و پاکى و صحت عمل ، و همراه با اخلاق حسنه بسر برند ، و دیگران را ازمنافع وجود خود بهره مند سازند ، و پرونده ى آنان با مرگشان براى ابد بسته شود ، و به حساب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ طه ( 20 ) : 52 .

2 ـ تفسیر نمونه : 18 / 456 .

آنان رسیدگى نشود ، و کتاب حیات آنان بازخوانى نشود ، و مزدى به آنان تعلق نگیرد .و نیز قابل باور و قبول نیست که ناپاکان و ملحدان ، و کافران و طاغوتها و طاغوتیان ، عمرى را در ظلم و ستم ، و بى خبرى و غفلت ، و ناپاکى و نادرستى ، و خیانت و جنایت ، و غارت و غارتگرى بسر برند ، و مردم را با ظلم و ستم و شر و جنایت خود آزار دهند ، و بسیارى از انسانها را از حق خود محروم نمایند و با مرگشان پرونده ى آنان براى ابد بسته شود ، و به حسابشان رسیدگى نشود ، و کتاب حیاتشان را بازخوانى نکنند ، و به کیفر اعمالشان نرسند .عدل و حکمت و رحمت و غضب حق اقتضا مى کند که روزى همه ى انسانها را جمع کند و اعمال و اخلاق و عقایدشان را حسابرسى و هرکس رادرخور وضعش به جزایش برساند .درباره ى پاکان عالم و مساله ى حساب آنان در قیامت مى فرماید : وَمِنْهُم مَن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الاْخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * اُولئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا وَاللّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ  عضى از مردم مى گویند : پروردگارا ! ما را از حسنه ى دنیا و آخرت بهره مند کن ، و از شکنجه ى دوزخ حفظ فرما ، براى آنها نسبت به آنچه که در دنیا کسب کرده اند نصیبى هست و خداوند در حسابرسى پرونده ى بندگانش سریع است . ثُمَّ رُدُّوا اِلَى اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ اَلاَ لَهُ الْحُکْمُ وَهُوَ اَسْرَعُ الْحَاسِبِینَ (2) .سپس به سوى خداوند که به حقیقت مولاى آنهاست بازگردانده مى شوند ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بقره ( 2 ) : 201 ـ 202 .

2 ـ انعام ( 6 ) : 62 .

بدانید که حکم و حساب بندگان اختصاص به او دارد ، و او سریع ترین محاسبان است . فَاَمَّا مَنْ اُوتِىَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ * فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَاباً یَسِیراً  کسى که پرونده اش به دست راستش داده شود ، به زودى حسابش را به آسانى رسیدگى نمایند .موسى بن جعفر (علیه السلام) از پدران بزرگوارش از رسول خدا روایت مى کند که حضرت فرمودند :لاَ تَزولُ قَدَما عَبْد یَوْمَ الْقِیامَهِ حَتّى یُسْاَلَ عَنْ اَرْبَع : عَنْ عُمْرِهِ فِیما اَفْناهُ ، وَشَبابِهِ فِیما اَبْلاهُ ، وَعَنْ مَالِه مِنْ اَیْنَ کَسَبَهُ وَفِیما اَنْفَقَهُ ، وَعَنْ حُبِّنَا اَهْلَ الْبَیْتِ(2) .

روز قیامت دو پاى عبد حرکت نمى کند مگر اینکه از چهار چیز از او سوال شود : از عمرش که در چه امرى گذراند ، از جوانیش که در چه برنامه اى مصرف کرد ، از ثروتش که از کجا آورد و در کجا خرج کرد ، و از محبت ما اهل بیت .بدون تردید مردم مومن و آزاده اى که عمر و جوانى خود را در عبادت تمام کردند ، و تحصیل ثروت و خرج کردن آن را هماهنگ با قرآن قرار دادند ، و عمرى را به عشق و محبت اهل بیت بسر بردند ، حساب آنان در قیامت حساب آسان خواهد بود ، و در صحراى محشر درد و رنجى نخواهند داشت ، و معطلى در کار آنان نخواهد بود .مردى گفت به حضرت باقر (علیه السلام) عرضه داشتم : پسر پیامبر ! مرا به حضرت تو حاجتى است ، حضرت فرمودند : مرا در مکّه ملاقات کن ، در مّکه به حضرت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ انشقاق ( 84 ) : 7 ـ 8 .

2 ـ امالى صدوق : 39 ، المجلس العاشر ، حدیث 9 ; بحار الانوار : 7 / 258 ، باب 11 ، حدیث 1 .

گفتم : مرا حاجتى است ، فرمودند : در منى به ملاقاتم بیا ، در منى به حضرت گفتم : مرا حاجتى است ، فرمودند : بگو ، گفتم : گناهى مرتکب شده ام که جز خدا کسى به آن آگاهى ندارد ، آن گناه بر من بزرگ است ، به جانب حضرتت آمده ام که مرا از آن نجات دهى، و سنگینى اش را از دوش جانم بردارى، حضرت فرمودند: چون قیامت برپا شود ، و خداوند به حساب بنده ى مومنش برسد ، او را به تک تک گناهانش آگاه کند ، سپس از او درگذرد و غفرانش را نصیب وى نماید ، بر گناه بنده اش و آمرزشى که نصیب او نموده ملک مقرب و پیامبر مرسلى را آگاه نخواهد کرد(1) !درباره ى حساب مردم مومن روایت بسیار مهمى در امالى شیخ طوسى به نقل از علامه ى مجلسى در کتاب بحار از امیرالمومنین (علیه السلام) آمده که موجب اعجاب و شگفتى و باعث امیدوارى است ! متن روایت بدین صورت است :یُوقَفُ الْعَبْدَ بَیْنَ یَدَىِ اللهِ فَیَقُولُ : قیسُوا بَیْنَ نِعَمى عَلَیْهِ وَبَیْنَ عَمَلِهِ ، فَتَسْتَغْرِقُ النِّعَمُ الْعَمَلَ ، فَیَقولونَ : قَدِ اسْتَغْرَقَ النِّعَمُ الْعَمَلَ ، فَیَقُولُ : هَبُوا لَهُ نِعَمِى ، وَقیسُوا بَیْنَ الْخَیْرِ وَالشَّرِّ مِنْهُ ، فَاِنِ اسْتَوَى الْعَمَلانِ اَذْهَبَ اللهُ الشَّرَّ بِالْخَیْرِ وَاَدْخَلَهُ الْجَنَّهَ ، وَاِنْ کانَ لَهُ فَضْلٌ اَعْطاهُ اللهُ بِفَضْلِهِ ، وَاِنْ کَانَ عَلَیْهِ فَضْلٌ وَهُوَ مِنْ اَهْلِ التَّقْوى لَمْ یُشْرِکْ بِاللهِ تَعالى وَاتَّقَى الشِّرْکَ بِهِ فَهُوَ مِنْ اَهْلِ الْمَغْفِرَهِ یَغْفِر اللهُ لَهُ بِرَحْمَتِهِ اِنْ شاءَ ، وَیَتَفَضَّلُ عَلَیْهِ بِعَفْوِهِ(2) .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ عن ابی جعفر (علیه السلام) قال : قلت له : یا ابن رسول الله ! ان لی حاجه . فقال : تلقانی بمکه . فقلت : یا ابن رسول الله ! ان لی حاجه . فقال تلقانی بمنى . فقلت : یا ابن رسول الله ! ان لی حاجه . فقال : هات حاجتک . فقلت یا ابن رسول الله ! انی اذنبت ذنبا بینی وبین الله لم یطلع علیه احد فعظم علی واجلک ان استقبلک به . فقال : انه اذا کان یوم القیامه وحاسب الله عبده المومن اوقفه على ذنوبه ذنبا ذنبا ، ثم غفرها له لا یطلع على ذلک ملکا مقربا ولا نبیا مرسلا .

   الزهد : 91 ، باب 17 ، حدیث 245 ; بحار الانوار : 7 / 259 ، باب 11 ، حدیث 5 .

2 ـ امالى طوسى : 212 ، المجلس الثامن ، حدیث 369 ; بحار الانوار : 7 / 262 ، باب 11 ، حدیث 14 .

عبد را در پیشگاه خداوند نگاه مى دارند ، حضرت حق مى فرماید :بین نعمت هاى من و عملش مقایسه کنید ، نعمتها تمام اعمال را مى پوشاند و فرا مى گیرد ، فرشتگان مى گویند : نعمتها عمل را فرا گرفت ، خطاب مى رسد : نعمت هایم را به او ببخشید ، بین خیر و شرش را مقایسه کنید ، اگر خیر و شر مساوى شد ، خداوند شر عبد را به احترام خیرش از بین مى برد و او را وارد بهشت مى کند ، اگر خیرش اضافه باشد از فضلش به او عطا مى کند ، اگر شرش اضافه باشد ، ولى اهل تقوا باشد ، و شرک به خدا نیاورده و از شرک به حق مجانبت داشته باشد ، سزاوار و شایسته ى مغفرت است ، خداوند اگر بخواهد به رحمتش او را مورد مغفرت قرار مى دهد ، و به عفوش به او تفضل مى نماید !مجلسى بزرگوار در کتاب بحار از کتاب شریف کافى روایت مى کند که حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند : پرونده ها در قیامت ، پرونده ى نعمت ها و خوبى ها و بدى هاست .پرونده ى نعمت ها و خوبى ها را با هم مقابله مى کنند ، پرونده ى نعمت ها حسنات را فرا مى گیرد ، پرونده ى بدى ها به جا مى ماند ، انسان مومن را براى حساب دعوت مى کنند ، قرآن به زیباترین صورت پیش روى بنده ى مومن قرار مى گیرد و مى گوید : پروردگارا ! من قرآنم و این بنده ى مومن توست ، خودش را براى تلاوت من به زحمت انداخت ، شبش را با من طولانى کرد ، در نماز شبش از دو دیده اشک ریخت ، از او راضى شو چنانکه مرا راضى کرد ، عزیز جبار به عبد مومن مى گوید : دست راستت را باز کن ، دست راست او را با رضوانش پر مى کند ، و دست چپش را مملو از رحمت مى نماید . سپس به بنده ى مومن خطاب مى کند ، این بهشت بر تو مباح باد ، قرآن بخوان و بالا برو ، پس هر آیه اى را بخواند درجه اى از درجات بهشت را بالا مى رود(1) .درباره ى ناپاکان و بدکاران و ملحدان و بى دینان در رابطه با حساب و بازخوانى پرونده ى آنان در قرآن مجید و روایات مى خوانیم : . . . وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَاِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الحِسَابِ (2) .و کسى که به آیات خداوند کفر بورزد ، همانا خداوند در محاسبه ى مردم در روز قیامت سریع است . . . . وَالَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ اَنَّ لَهُم مَّا فِی الاَْرْضِ جَمِیعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ اُولئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَاْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ (3) .

و کسانى که دعوت حق را اجابت نکردند ، اگر آنچه در روى زمین است و مانند آن را مالک باشند ، براى نجات خود فدیه بدهند تا از عذاب برهند اثرى ندارد ، براى آنان حسابرسى بدى است و جایگاه آنان جهنم است ، و جهنم بد آرامگاهى است . وَکَاَیِّن مِن قَرْیَه عَتَتْ عَنْ اَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَاباً شَدِیداً وَعَذَّبْنَاهَا عَذَاباً نُکْراً (4) .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ عن یونس بن عمار ، قال : قال ابو عبد الله (علیه السلام) : ان الدواوین یوم القیامه دیوان فیه النعم ، ودیوان فیه الحسنات ، ودیوان فیه السیئات ، فیقابل بین دیوان النعم ودیوان الحسنات ، فتستغرق النعم دیوان الحسنات ویبقى دیوان السیئات ، فیدعا ابن آدم المومن للحساب فیتقدم ال قرآن امامه فی احسن صوره فیقول : یا رب ! انا القرآن وهذا عبدک المومن قد کان یتعب نفسه بتلاوتی ، ویطیل لیله بترتیلی ، وتفیض عیناه اذا تهجد ، فارضه کما ارضانی . قال : فیقول العزیز الجبار : ابسط یمینک فیملوها من رضوان الله العزیز الجبار ، ویملا شماله من رحمه الله . ثم یقال : هذه الجنه مباحه لک ، فاقرا واصعد . فاذا قرا آیه صعد درجه .

   کافى : 2 / 602 ، کتاب فضل القرآن ، حدیث 12 ; بحار الانوار : 7 / 267 ، باب 11 ، حدیث 34 .

2 ـ آل عمران ( 3 ) : 19 .

3 ـ رعد ( 13 ) : 18 .

4 ـ طلاق ( 65 ) : 8 .

و چه بسیار مردم دیارى که از فرمان پروردگار و پیامبرشان سرپیچیدند ، ما هم آنان را حسابرسى سختى کردیم ، و به عذاب منکرى معذب نمودیم اِلاَّ مَن تَوَلَّى وَکَفَرَ * فَیُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الاَْکْبَرَ * اِنَّ اِلَیْنَا اِیَابَهُمْ * ثُمَّ اِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ  مگر آن که از حق روى گرداند و کافر شد ، خداوند او را به عذاب بزرگتر معذب نماید ، همانا بازگشت آنان به سوى ماست ، سپس حسابشان بر عهده ى ما خواهد بود .حضرت صادق (علیه السلام) در توضیح گفتار خداوند که در قرآن فرموده اند : ( اِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ والْفُوادَ کُلُّ اُوْلئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْوُولاً (2) این عبارت را بیان نموده :یَسْاَلُ السَّمْعَ عَمّا یَسْمَعُ ، وَالْبَصَرَ عَمّا یَطْرِفُ ، وَالْفُوادَ عَمّا عَقَدَ عَلَیْهِ(3) .خداوند از گوش از آنچه که مى شنود ، و از چشم از آنچه که مى بیند ، و از دل از آنچه که بر آن گره مى خورد سوال مى نماید .مردى به حضرت سجاد (علیه السلام) عرض کرد : اگر از جانب مومن بر عهده ى کافر مظلمه و حقى باشد ، در قیامت از کافر به نفع مومن چه چیزى مى گیرند در حالى که کافر اهل جهنم است ؟ حضرت فرمودند : از گناهان مومن به اندازه اى که حق بر عهده ى کافر دارد به گردن کافر مى اندازند ، کافر به اندازه ى آن گناهان و گناه کفر خودش به عذاب دچار مى شود(4) !

امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند :


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ غاشیه ( 88 ) : 23 ـ 26 .

2 ـ اسراء ( 17 ) : 36 .

3 ـ تفسیر عیاشى : 2 / 292 ، حدیث 75 ; بحار الانوار : 7 / 267 ، باب 11 ، حدیث 30 .

4 ـ کافى: 8 / 104، حدیث ابى بصیر مع المراه، حدیث 79; بحار الانوار: 7 / 270، باب 11، حدیث 35.

ستم و ظلم بر سه گونه است ، ستمى که بخشیده نمى شود ، و ستمى که واگذار نمى گردد ، و ستمى که بخشیده مى شود و مطالبه نمى شود .اما ستمى که بخشیده نمى شود شرک به خداوند است ، خداوند سبحان فرمود : اِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ اَنْ یُشْرَکَ بِهِ  و اما ستمى که بخشیده مى شود ، ستم انسان بر نفس خویش است در ارتکاب گناهان صغیره .اما ستمى که ترک نمى شود و واگذاشته نخواهد شد ستم بعضى از مردم به بعضى دیگر است ، این ستم زخم به چاقو یا زدن به تازیانه نیست ، بلکه ستمى کمتر و کوچکتر از آن است(2) .از حضرت باقر یا امام صادق (علیهما السلام) روایت شده :یُوْتى یَوْمَ الْقِیامَهِ بِصاحِبِ الدَّیْنِ یَشْکُو الْوَحْشَهَ ، فَاِنْ کانَتْ لَهُ حَسَناتٌ اُخِذَ مِنْهُ لِصاحِبِ الدَّیْنِ ، وَقالَ : وَاِنْ لَمْ تَکُنْ لَهُ حَسَناتٌ اُلْقِىَ عَلَیْهِ مِنْ سَیِّئاتِ صاحِبِ الدَّیْنِ(3) .بدهکار را در قیامت حاضر مى کنند در حالى که شاکى از وحشت است ، اگر دارنده ى حسنات باشد از حسناتش به نفع طلبکار به طلبکار مى دهند ، و اگر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نساء ( 4 ) : 48 .

2 ـ الا وان الظلم ثلاثه : فظلم لا یغفر ، وظلم لا یترک ، وظلم مغفور لا یطلب . فاما الظلم الذی لا یغفر : فالشرک بالله . قال الله سبحانه ( اِنَّ اللهَ لا یَغْفِرُ اَنْ یُشْرَکَ بِهِ ) . واما الظلم الذی یغفر : فظلم العبد نفسه عند بعض الهنات . واما الظلم الذی لا یترک : فظلم العباد بعضهم بعضا القصاص هناک شدید لیس هو جرحا بالمدى ولا ضربا بالسیاط ولکنه ما یستصغر ذلک معه .

   نهج البلاغه : 396 ، خطبه ى 175 ; غرر الحکم : 455 ، ذم الظلم ، حدیث 10383 ; بحار الانوار : 7 / 271 ، باب 11 ، حدیث 36 .

3 ـ علل الشرایع : 2 / 528 ، باب 312 ، حدیث 6 ; بحار الانوار : 7 / 274 ، باب 11 ، حدیث 46 .

حسنات نداشته باشد از سیئات طلبکار به دوش او مى گذارند .برنامه ى حساب و حسابرسى ، و بازخوانى پرونده ى بندگان در قیامت نیز از مصادیق غیب است ، و باور آن بر اساس آیات قرآن و روایات ، جزء ایمان و از زیباییهاى معنوى است .

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه