قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

آغاز امامت حضرت ولی عصر (عج)

از جابر بن عبدالله انصاری که گفته است از رسول خدا پرسیدم که من خدا ورسول او را می دانم ومی شناسم ام اولوالامر را نمی دانم. آن حضرت فرمود: ای جابر  ایشان خلفای من وامامان مسلمان بعد از من، اول ایشان علی بن ابیطالب(ع) وبعد از آن حسن بن علی(ع) وبعد از آن حسین بن علی(ع) وبدنبال او محمد بن علی واو در تو رات معروف است به باقر وتو او را دریابی. ای جابر، چون او را بینی سلام من را به او برسان وبعد از آن یک یک ائمه را نام می برد تا آنکه چون به حجت قائم( عج) رسید ؛ فرمود که نام او نام من باشد وکنیه من کنیه او وحجت خدا است وبقیه الله ؛ او در میان مردمان، حق تعالی مشارق ومغارب را توسط او بگشاید واو از شیعه خود عنایت گردد.


 ولادت حضرت مهدی(عج)

در سال 255(ه. ق)، در سپیده دم روز جمعه، پانزدهم ماه شعبان در شهر سامراپایتخت عباسیان، دوازدهمین اختر آسمان  امامت وولایت حضرت حجه بن الحسن المهدی(عج) در خانه امام حسن عسگری دیده به جهان گشود. نامش، نام پیامبر - کنیه اش، کنیه پیامبر - ابوالقاسم - مادرش نرجس ونام پدر بزرگوارش امام حسن عسگری(ع) است. آن یادگار الهی حجت، قائم، خلف صالح، صاحب الزمان وبقیه الله لقب گرفته است و مشهورترین لقبش حضرت مهدی است.و لادت با سعادتش از دشمنان پنهان مانده ونام ونشانش از بدخواهان در نهان، زیرا حکومت خون آشام وقت ودستگاه ستمگر خلافت، سخت در پی او ومشتاق یافتن ونابود ساختنش بود. تمام نیروی خود را در اطراف خانه امام حسن عسگری( ع) متمرکز کرده ودهها جاسوس به کار گرفته بود، بر هر جاسوسی، جاسوسی دیگر گمارده بود تا از ولادت ولی خدا حضرت بقیه الله(عج) آگاه شده، نو رخدا را خاموش کند، ولی مشیت خداوند برآن تعلق گرفته بود که حجت خو را از گزند دشکنان حفظ کند.


 احادیثی از شخصیت امام مهدی(عج)
مهدی مردی است از فرزندان من که چهره اش چون اختر تابناک است. « پیامبر اکرم(ص) »
مهدی طاووس بهشتیان است. « پیامبر اکرم(ص) »
با مهدی ما حجتها گسسته می شود. او پایان بخش سلسله امامان، نجات بخش امت واوج نور وراز نهان است. « امام علی(ع)»
اگر او [ امام زمان(عج) ] را دریابم تمام عمر به او خدمت می کنم. « امام صادق(ع) »
من یادگار خدا در زمین وجانشین وحجت او بر شما هستم.« امام مهدی(عج)»
من مایه امان اهل زمینم ؛ چنانکه ستارگان مایه امان اهل آسمان اند.« امام مهدی(عج) »


 غیبت
این مولود مسعود دو غیبت دارد:
نخست غیبت صغرییا کوتاه مدت - که بعد از شهادت امام حسن عسگری(ع) « هشت ربیع الاول سال 260 ه.ق » ( زمان 6 سالگی حضرت) آغاز شد وتا سال 329 ه.ق ادامه یافت. در این دوره که 74 سال طول کشید شیعیان می توانستند توسط سفیران چهارگانه اش با آن حضرت تماس بگیرند وبا وی ارتباط برقرار کنند. این چهار تن نایب خاص، که شیعیان می توانستند در دوران غیبت صغری توسط آنها با حضرت مهدی(عج) تماس بگیرند ومشکئلات خود را به ناحیه متقدسه برسانند وپاسخ هاس لازم را دریافت نمایند، عبارتند از: جناب عثمان بن سعید عمروی، محمد بن عثمان بن سعید، حسین بن روح نوبختی وعلی بن محمد مسعودی، که با رحلت او باب « نیابت خاص » بسته شد. پس از آن، غیبت کبری آغاز شد که از سال 329 ه.ق تا کنون استمرار یافته است، وپایانش بر کسی جز خداوند آشکار نیست. در این دوره سفیر ونایب خاصی برای آن حضرت نیست و راه تماس رسمی وآشکار برای مردم وجود ندارد وبر آنهاست که از نواب عام امام(ع) - یعنی از فقهای پارسا وخویشتن دار- پیروی کنند.


در هر حال، نهان زیستی آن حضرت بدین معناست که دور از چشم مردمان ولی در زیر همین آسمان کبود بسر می برد. اگر برخوردی هم برایش پیشامد کند، اغلب ناشناخته می ماند ودیدار هایش با شیعیان تنها به اذن خداست.دوران غیبت کبری امام معصوم، دوران آماده نبودن شرایط سیاسی واجتماعی جامعه اسلامی برای پذیرش وجود علنی وآشکار امام معصوم است.امام حسن مجتبی(ع) درباره غیبت طولانی( کبری) حضرت مهدی(عج) چنین می فرماید: به درستی که خداوند، تولد او را پنهان نگه می دارد وشخص او را غایب می کند تا این که هنگام خروج وقیام، بیعت هیچ کس بر گردن او بنا شد. او نهمین فرزند بردارم حسین است فرزند سرور کنیزان، خداوند عمرش را در هنگام غیبتش طو لانی می گرداند، سپس او را با قد رت خود همانند یک جوان کمتر از چهل ساله آشکار خواهد ساخت.


احادیثی از غیبت امام مهدی(عج)
قائم را دو غیبت است: در یکی از آنها( از بس طولانی است) درباره اش گفته می شود: [ او مرد ومعلوم نیست به کدام وادی رفته است.] « امام باقر(ع) »
قائم را دو غیبت است: یکی طولانی ودیگری کوتاه. در غیبت نخستین جایگاه آن حضرت را شیعیان خاص او می دانند، و در غیبت نخستین جایگاه آن حضرت را شیعیان خاص او می دانند، در غیبت دوم از جایگاه او کسی جز خدمتکارانش، که بر دین اویند، آگاه نیست.« امام صادق(ع) »
چگونگی بهره مندی از وجود من در دوران غیبتم، همچون بهره ای است که از خورشید می برند، آن گاه که ابر آن را از دیدگان نهان می کند.« امام مهدی(عج) »


ظهور چیست؟
ظهور واژه‌ای در زبان عربی است که برگرفته از کلمه ظهر می باشد، زبان شناسان عربی « ظهر » را حاکی از هر نوع بروز وآشکار شدن که همراه با قدرت وقوت باشد، دانسته اند. به واژه ظهور در ایات وروایات نیز اشاره شده، چنانچه در قرآن کریم هم در آیه شریفه « هو الذی ارسل رسل بالمهدی ودین الحق... »  یعنی « اوست که پیامبر خود را برای هدایت ودین حق فرستاد تا او را بر تمام ادیان چیره سازد اگر چه مشرکان نپسندند » که در یک معنا پدیدار شدن با قدرت وشکوه است. در این آیه ظهور به دین اسلام وحقایق قرآن ومعارف اسلامی نسیت داده شده است.


احادیثی از ظهور امام مهدی(عج)
هرگاه آواز دهنده ای از آسمان آواز داد که. « همانا حق در میان خاندان محمد است »، در آن هنگام نام مهدی بر سر زبان های مردم می افتد واز جام محبت او می نوشند وجز نام او بر زبان ندارند. « امام علی(ع) »
خداوند قائم ما را از پس پرده غیبت بیرون می آورد وآنگاه او را از ستمگران انتقام می گیرد. « امام حسین(ع) »
آنگاه کا برپادررنده عدالت(امام مهدی عج) قیام کند، عدالتش نیکوکار وبدکار را فر می گیرد. « امام حسین(ع) »
 آنگاه که قائم ما قیام کند، خدا آفت را از شیعیام ما بزداید ودلهایشان را چون پاره های آهن [ استوار ]  سازد.« امام سجاد(ع) »
منم که زمین را از عدالت لبریز می کنم، چنانکه از ستم آکنده است. « امام مهدی(عج) »


انتظار
شما امیدوار فرج وگشایش الهی باشید واز کمکهای خداموند نومید نگردید ؛همانا برترین اعمال نزد خالق یکتا انتظار فرج است.


احادیثی از انتظارفرج
برترین اعمال امت من انتظار فرج است. « پیامبر اکرم(ص) »
در انتظار فرج باشید واز رحمت خدا نومید نشوید. « امام علی(ع) »
آن که منتظر فرج ما است، همچون کسی است که در راه خدا در خون خود تپیده  باشد. « امام علی(ع) »
منتظران ظهور امام مهدی(عج) برترین اهل هر زمان اند. « امام سجاد(ع) »
در شب و روزت منتظر فرج مولایت باش. « امام صادق(ع) »
آنکه به ما ایمان آورد وسخن ما را تصدیق کند منتظر امر [ فرج ]  ما باشد، همچون کسی است که زیر پرچم قائم به شهادت برسد. « امام صادق(ع)»
منتظر ظهور امام دوازدهم مانند کسی است که در رکاب پیامبر خدا شمشیر کشیده است واز ایشان دفاع می کند. « امام صادق(ع)»


ویژگى هاى حضرت مهدى(عج)
(مَن یُعَظِّمْ شَعائِراللّه فَاِنَّها مِن تَقْوى القُلوبِ...)
خوشا به حال کسى که شعائر دین خدا را بزرگ و محترم شمارد; زیرا این صفت، ویژگى دل هاى پرهیزگار است.
هشتم ربیع الاول شهادت مظلومانه امام حسن عسکرى(علیه السلام)آغاز دوره امامت امام مهدى(عج)، از حوادث مهم و حساس تاریخ تشیع به شمار مى رود. با گرامى داشت خاطره این روز باشکوه، مطلب زیر را با هدف آشنایى بیشتر با شخصیت آخرین حجت خدا در روى زمین و اظهار ارادت به پیشگاه آن حضرت تقدیم مى داریم. امید است همیشه یاد آن عزیز پنهان در پس پرده غیبت را در دل هایمان زنده داریم و از وظایف خطیر خویش در این دوره سرنوشت ساز غافل نباشیم.


اصل امامت
مقوله امامت و جانشینى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)، همواره به عنوان یکى از مباحث مهم اعتقادى مسلمانان در طول تاریخ مطرح بوده است. در دیدگاه شیعه، اهداف نزول کتاب هاى آسمانى و ارسال پیامبران الهى، هنگامى به طور کامل تحقق مى یابد که ختم نبوت با نصب امام معصوم همراه باشد. امام همه ویژگى هاى پیامبر به جز دریافت وحى را داراست که با ولایت تکوینى(قدرت بر تصرف در نظام هستى) و ولایت تشریعى(تبیین و تفسیر آیات و احکام الهى) و از بین بردن نارسایى هاى موجود، زمینه را براى رسیدن انسان به کمال معنوى فراهم مى کند.


پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)، در سال دهم هجرى، هنگام بازگشت از حجه الوداع، با نازل شدن آیه «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتى»() از سوى خداوند مامور شدند در محلى به نام «غدیر خم»، انتصاب على بن ابى طالب(علیه السلام)به مقام امامت را به آگاهى مردم برسانند. ابو جعفر محمّد بن جریر طبرى; تفسیرگر و تاریخ نگار نام دار اهل سنت در اشاره به این واقعه مى نویسد:
«پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) ]در منطقه غدیر خم[ فرمودند: جبرییل از سوى خداوند دستور آورد که در این جایگاه بایستم و به سفید و سیاه اعلام کنم که على بن ابى طالب(علیه السلام)، برادر من، وصى من، جانشین من و امام پس از من است».


البته آن چه گفته شد به اعلام همگانى و رسمى و بیعت گرفتن از مردم مربوط است; زیرا رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در دوران رسالت، بارها با بیان تعداد امامان و نام بردن از آنان، مساله امامت را تبیین کرده بودند. هنگامى که آیه «یا ایها الذین امنوا اطیعواللّه و اطیعوالرسول واولى الامر منکم»() نازل شد، جابر بن عبداللّه انصارى از پیامبر پرسید: «اولى الامر» که اطاعت شان در ردیف اطاعت شما به حساب آمده است، چه کسانى هستند؟ پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)در پاسخ فرمودند: «آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان هستند. نخستین آنان، على بن ابى طالب و پس از او فرزندش، حسن و... به این ترتیب یکایک ائمه اطهار(علیهم السلام) را نام بردند. هنگامى که به امام دوازدهم رسیدند، با این تعبیر از ایشان یاد کردند که: «ثم سّمى محمّد و کنیّى حجه اللّه فى ارضه و بقیّه فى عباده ابن الحسن بن على...; سپس هم نام محمّد، هم کنیه من، حجه اللّه و بقیه اللّه در بین مردمان، فرزند حسن به على(علیه السلام)هستند...».


ویژگى هاى حضرت مهدى(عج)
تحصیل کمال واقعى انسان، پس از ختم نبوت، به پیروى از رهنمودهاى امام هر عصر وابسته است که پیروى نیز بدون معرفت و شناخت امام ممکن نیست. از این رو، شناخت ویژگى ها و اوصاف ائمه اطهار(علیهم السلام)در سیر تکامل فردى و اجتماعى افراد و تحقق ایمان صحیح اهمیت دارد. به گونه اى که با تعابیر گوناگون از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)روایت شده است:
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه.
هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.
بدیهى است شناخت امام، مراتبى دارد که هر مرتبه از آن، به بخشى از نیازهاى افراد در زمینه هاى خاص پاسخ مى گوید و آنان را به معرفت و کمال رهنمون مى سازد.


الف) نسب حضرت مهدى(علیه السلام):
پدر بزرگوار ایشان، امام حسن عسکرى(علیه السلام)، امام یازدهم شیعیان است که در سال 232 هـ ق. در شهر مدینه متولد شد و در سال 260 هـ ق در سامرا به شهادت رسید.
مادر امام زمان(علیه السلام)، نرجس خاتون از طرف پدر، دختر یشوعا پسر قیصر روم شرقى و از طرف مادر، از نوادگان شمعون یکى از حواریون حضرت عیسى(علیه السلام) است که در واقعه معجزه مانندى، از روم به مدینه منتقل و سپس در خانه امام هادى(علیه السلام)، تحت نظر حکیمه خاتون، دختر امام جواد(علیه السلام)، با احکام اسلام آشنا مى شود. آن گاه امام هادى(علیه السلام)، او را به همسرى حضرت عسکرى(علیه السلام) در مى آورند و بدین ترتیب، این بانوى پاک دامن به افتخار مادرى مهدى آل محمّد(علیه السلام) نایل مى گردد. این بانوى پرهیزکار به روایتى در سال 261 هجرى و بنابر نقل دیگر، یک سال پیش از شهادت امام عسکرى(علیه السلام)، از دنیا رفته اند. قبر شریف این بانوى پرهیزگار، در کنار مرقد مطهر امام یازدهم(علیه السلام)در سامرا قرار دارد.


ب) ولادت حضرت مهدى(علیه السلام):
خلفاى عباسى از طریق روایات زیادى که از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) در باره امام مهدى(علیه السلام)نقل شده بود، بر این حقیقت کاملا آگاه بودند که به زودى در خاندان اهل بیت(علیهم السلام)، نوزادى چشم به جهان خواهد گشود که بساط ظلم و فساد نظام هاى خود کامه را از جوامع بشرى برخواهد چید. بر این اساس، دستگاه حاکم از زمان امام نهم(علیه السلام) به بعد، آن بزرگواران را بیش از پیش زیر نظر گرفته بود. حتى امام هادى(علیه السلام) و فرزندش امام عسکرى را از مدینه به سامرا(مرکز خلافت عباسى) انتقال دادند تا اعمال و رفتار آنان را کنترل کنند. این فشارها در زمان امامت امام یازدهم به اوج خود رسید و ارتباط آن حضرت را با شیعیان به حداقل رساند. سردمداران حکومت عباسى، بارها او را به زندان منتقل مى کردند و گاه و بى گاه به خانه اش یورش مى بردند و به بازرسى مى پرداختند تا بلکه به آن نوزاد دست یابند. اما مشیّت خداوند آن بود که به مصداق «یریدون لیطفوا نورالله بافواههم والله متم نوره و لوکره الکافرین»،() این مولود مبارک در این خاندان وحى و نبوت، چشم به جهان گشاید.


در شب نیمه شعبان سال 255 هـ ق، در حالى که اصلا آثار حمل در مادر بزرگوارشان دیده نمى شد، آن امام همام، به عرصه وجود گام نهادند. به این ترتیب در آن شرایط بسیار سخت و آکنده از رعب و وحشت، وعده خداوند تحقق یافت و دوازدهمین ستاره بر حق امامت با طلوع خویش، افول حاکمیت ستم گران را نوید داد.
با وجود مخفى بودن تولد این مولود، امام عسکرى(علیه السلام) براى اتمام حجت و پیش گیرى از انحراف هاى بعدى، خبر تولد امام دوازدهم را به دوستان و خویشاوندان و شیعیان خاص رساندند و حتى به برخى از آنان، امام(علیه السلام) را نشان دادند. براى مثال، احمد بن اسحاق قمى یکى از بزرگان شیعه مى گوید: خدمت امام عسکرى(علیه السلام) شرفیاب شدم و خواستم در باره جانشین آن حضرت پرسش کنم. وقتى به حضور آن حضرت رسیدم، بى آن که من، پرسش خود را مطرح کنم، به من فرمودند:
«اى احمد! خداى متعال از هنگامى که آدم را آفرید، زمین را از حجت، خالى نگذاشته است و تا قیامت نیز آن را از حجت خالى نخواهد گذاشت. براى وجود حجت خداست که بلاها از اهل زمین، دفع مى شود و نعمت هایى چون باران بر آنان نازل مى شود و زمین، برکت و نعمت هاى موجود در خود را به انسان ها ارزانى مى دارد».


اسحاق بن احمد قمى مى پرسد: مولاى من! امام پس از شما کیست؟ به دنبال این پرسش، امام به اندرون خانه وارد شدند. سپس در حالى که پسرى در حدود سه ساله و هم چون ماه نورانى شب چهارده را در بغل داشتند، بیرون آمدند. آن گاه به من فرمودند:
«اى احمد! اگر تو نزد خداى متعال و حجت هاى او گرامى نبودى، پسرم را به تو نشان نمى دادم; همانا او هم نام رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و هم کنیه اوست. او همان کسى است که زمین را از عدل و داد پر خواهد ساخت. مَثل او در این امت، مَثل حضرت خضر(علیه السلام) است. به خداسوگند! او به زودى غایب خواهد شدو دوره غیبت او به اندازه اى طول مى کشد که بیشتر مردم به گمراهى و هلاکت گرفتار مى شوند. تنها کسانى که خداوند توفیق پایدارى در امامت را به آنان ارزانى داشته است، نجات مى یابند».


احمد بن اسحاق مى گوید: سرورم! آیا نشانه اى هم وجود دارد تا به کمک آن، بیشتر اطمینان قلبى پیدا کنم؟ در این هنگام آن پسر بچه زیبا و نورانى، با لهجه عربى بسیار فصیح به آرامى فرمودند:
«منم بقیه الله در زمین; همان کسى که از دشمنان خدا انتقام مى گیرد. اى احمد بن اسحاق! پس از آن که خود او را زیارت کردى، در پى اثر و نشانه دیگرى نگرد...».()


ج) امامت حضرت مهدى(علیه السلام):
پیش تر اشاره شد که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام)، با تعابیر گوناگون به مساله امامت حضرت مهدى(علیه السلام)اشاره کرده و تقریباً اطلاعات لازم را در باره چگونگى تولد، وقایع زندگى و ویژگى هاى حکومت آن حضرت در اختیار مردم قرار داده بودند. براى مثال، در یک مورد، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) خطاب به على(علیه السلام) فرمودند:
«امامان پس از من دوازده نفرند که اولى آن ها تو هستى و آخر آن ها قائمى است که خداوند به دست او، شرق و غرب عالم را خواهد گشود»().


و یا در جاى دیگر مى فرمایند:
«... نهمین نفر از امامان، قائم اهل بیت من و مهدى این امت است که در رفتار و گفتار و کردار، شبیه ترین مردم به من است. او پس از یک غیبت طولانى و حیرت و سرگردانى ظهور خواهد کرد و دین خدا را در سرتاسر عالم، حاکمیت خواهد بخشید. او با نصرت و تاییدهاى پى در پى خداوند متعال، زمین را پر از عدل و داد خواهد ساخت همان گونه که پیش از آن، از ظلم و ستم پر شده است».()


بنابراین به دلیل شرایط خفقان بارى که خلفاى عباسى ایجاد کرده بودند، حضرت مهدى(علیه السلام) پس از تولد، یک دوره زندگى نیمه مخفى را آغاز کردند. در این دوره که تا شهادت امام عسکرى(علیه السلام)، ادامه داشت، تعداد بسیار اندکى از شیعیان، به دیدار ایشان نایل شدند از آن پس، دوره امامت امام دوازدهم(علیه السلام) و مرحله خطیر زندگى آن حضرت که به دوره غیبت معروف است، آغاز مى شود.مساله اقامه نماز بر پیکر مطهر امام عسکرى(علیه السلام) توسط حضرت مهدى(علیه السلام)، سبب روشنگرى مردم شد و از انحراف هاى بعدى در مساله امامت جلوگیرى کرد. این کار بر همه شیعیان آشکار ساخت که پس از امام عسکرى(علیه السلام)، فرزند ایشان عهده دار منصب امامت هستند. بدین ترتیب توطئه خطرناکى که خلفاى عباسى، براى نابودى اساس مکتب تشیع طرح ریزى کرده بودند، خنثى شد.باید دانست عوامل حکومت عباسى پس از شهادت امام عسکرى(علیه السلام)، در صدد برآمدند تا کسى را از سوى خلیفه، مامور نماز خواندن بر جنازه آن حضرت کنند و به پندار باطل خود، با این کار، پایان دوره امامت را اعلام و خلیفه غاصب عباسى را وارث امامت شیعه معرفى کنند; اما با وجود مقدمه چینى هاى بسیارى که انجام داده بودند، نقشه آنان عملى نشد. هنگامى که فرد مورد نظر حکومت، آماده نماز خواندن بر پیکر امام یازدهم(علیه السلام)بود، ناگهان کودکى در حدود پنج ساله، با وقار و طمانینه پیش آمد، آن فرد را کنار زد و خود به اقامه نماز پرداخت. این در حالى بود که به عنایت خداوند متعال، ماموران حکومتى نتوانستند حتى کوچک ترین عکس العملى از خود نشان دهند. با پایان نماز نیز، پیش از آن که ماموران حکومتى بتوانند کارى بکنند، آن حضرت از دیدگان غایب شدند. بدین ترتیب، دوره امامت حضرت مهدى(علیه السلام)آغاز شد.


آغاز امامت آن حضرت، به مشیّت الهى و برخى مصالح دیگر، با غیبت همراه بود که به «غیبت صغرا» مشهور است و تا سال 329 هجرى قمرى به طول انجامید. پس از آن، مرحله جدیدى از غیبت که به دوره «غیبت کبرا» معروف است، آغاز شد که تاکنون نیز ادامه دارد. این دوران، سخت ترین دوره امتحان مردم است; زیرا ارتباط مستقیم با امام(علیه السلام)براى همگان میسر نیست و نایب خاصى نیز وجود ندارد تا مردم به وسیله او بتوانند از آن حضرت، کسب تکلیف و پاسخ پرسش هاى شان را دریافت کنند.


در توصیف این برهه از زمان، تعبیرهاى بسیارى در روایات وارد شده است که از وجود فتنه هاى بسیار خطرناک حکایت دارد. بشر در این دوره، به دلیل بى توجهى به ارزش هاى اصیل الهى و انسانى، با وجود برخوردارى از زندگى به ظاهر زیبا، آراسته و مدرن به زندگى نکبت بارى دچار مى شود. بدین معنا که هر چند شکم ها سیر و زندگى پر زرق و برق خواهد بود، ولى روح ها مضطرب، نگران و سرگشته است و از دست دادن هدف و فلسفه درست زندگى، یکایک افراد بشر را به یاس و ناامیدى کشنده اى دچار مى سازد.در فرهنگ اصیل اسلامى، براى پیش گیرى از دچار شدن به چنین وضعى، تحت عنوان «وظایف دوران غیبت»، رهنمودهاى بسیار مهمى از سوى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) وائمه اطهار(علیهم السلام) ارایه شده است. رعایت این موارد، سبب در امان ماندن از خطر انحراف است; زیرا پاى بند نبودن به احکام الهى و از دست دادن ثبات فکرى و اعتقادى صحیح، سبب آلودگى به فتنه هاى آخر الزمان خواهد شد.
امید است با انجام وظایف و تکالیف مربوط به دوره غیبت، بتوانیم در شمار منتظران واقعى آن حضرت باشیم و هنگام ظهور مهدى موعود(عج)، شایستگى هم گامى با آن سوار سبزپوش را به دست آوریم.


بقیه الله خیر الکم ان کنتم مومنین
ابوالادیان می گوید: من خدمت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می کردم. نامه های آن حضرت را به شهرها می بردم. در مرض موت، روزی من را طلب فرمود و چند نامه ای نوشت به مدائن تا آنها را برسانم. سپس امام فرمود: پس از پانزده روز باز داخل سامره خواهی  شد و صدای گریه و شیون از خانه من خواهی شنید، و در آن موقع مشغول غسل دادن من خواهند بود. ابوالادیان به امام عرض می کند: ای سید من، هرگاه این واقعه دردناک روی  دهد، امامت با کیست ؟ فرمود: هر که جواب نامه من را از تو طلب کند. ابوالادیان می گوید: دوباره پرسیدم علامت دیگری به من بفرما. امام فرمود: هرکه بر من نماز گزارد.

ابوالادیان می گوید: باز هم علامت دیگری بگو تا بدانم. امام می گوید: هر که بگوید که در همیان چه چیز است او امام شماست. ابوالادیان می گوید: مهابت و شکوه امام باعث شد که نتوانم چیز دیگری  بپرسم. رفتم و نامه ها را رساندم و پس از پانزده روز برگشتم. وقتی به در خانه امام رسیدم صدای شیون و گریه از خانه امام بلند بود. داخل خانه امام، جعفر کذاب برادر امام حسن عسکری  را دیدم که نشسته، و شیعیان به او تسلیت می دهند و به امامت او تهنیت می گویند. من از این بابت بسیار تعجب کردم پیش رفتم و تعزیت و تهنیت گفتم. اما او جوابی نداد و هیچ سوالی نکرد. چون بدن مظهر امام را کفن کرده و آماده نماز گزاردن بود، خادمی آمد و جعفر کذاب را دعوت کرد که بر برادر خود نماز بخواند. چون جعفر به نماز ایستاد، طفلی گندمگون و پیچیده موی، گشاده دندانی مانند پاره ماه بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت: ای عمو پس بایست که من به نماز سزاوارترم. رنگ جعفر دگرگون شد. عقب ایستاد.

سپس آن طفل پیش آمد و بر پدر نماز گزارد و آن جناب را در پهلوی  امام علی النقی علیه السلام دفن کرد. سپس رو به من آورد و فرمود: جواب نامه ها را که با تو است تسلیم کن. من جواب نامه را به آن کودک دادم. پس ' حاجزوشا ' از جعفر پرسید: این کودک که بود، جعفر گفت: به خدا قسم من او را نمی شناسم و هرگز او را ندیده ام. در این موقع، عده ای  از شیعیان از شهر قم رسیدند، چون از وفات امام علیه السلام با خبر شدند، مردم به جعفر اشاره کردند. چند تن از آن مردم نزد جعفر رفتند و از او پرسیدند: بگو که نامه هایی که داریم از چه جماعتی است و مالها چه مقدار است ؟ جعفر گفت: ببینید مردم از من علم غیب می خواهند ! در آن حال خادمی از جانب حضرت صاحب الامر ظاهر شد و از قول امام گفت: ای مردم قم با شما نامه هایی  است از فلان و فلان و همیانی( کیسه ای) که در آن هزار اشرفی است که در آن ده اشرفی است با روکش طلا.

شیعیانی که از قم آمده بودند گفتند: هر کس تو را فرستاده است امام زمان است این نامه ها و همیان را به او تسلیم کن. جعفر کذاب نزد معتمد خلیفه آمد و جریان واقعه را نقل کرد. معتمد گفت: بروید و در خانه امام حسن عسکری علیه السلام جستجو کنید و کودک را پیدا کنید. رفتند و از کودک اثری نیافتند. ناچار ' صیقل ' کنیز حضرت امام عسکری علیه السلام را گرفتند و مدتها تحت نظر داشتند به تصور اینکه او حامله است. ولی هرچه بیشتر جستند کمتر یافتند. خداوند آن کودک مبارک قدم را حفظ کرد و تا زمان ما نیز در کنف حمایت حق است و به ظاهر از نظرها پنهان می باشد. درود خدای بزرگ بر او باد .سالهای اول زندگی حضرت مهدی(عج) به همین منوال گذشت تا اینکه به سال 260 هجری در سن پنج سالگی پدر عزیزش را از دست داد. در پی این حادثه غم انگیز، امامت و رهبری شیعیان به آن حضرت انتقال یافت. حضرت در آن زمان از کمالات و دانشهای الهی همان را داشت که دیگر امامان داشتند و این مقام و منزلتی بود که خدای تعالی به حضرت عنایت فرمود..

حضرت مهدی(ع) به دور از دیده مردم می زیست و با افراد اندکی معاشرت داشت. جعفر، عموی آن حضرت با استفاده از این مسئله به دروغ خود را جانشین و وارث حضرت عسگری(ع) معرفی کرد و به همین علت است که او را کذاب لقب داده اند. ابوالادیان، از خادمان امام حسن عسگری(ع) در ان مورد می گود: صدای شیون از منزل امام حسن(ع) بلند بود و جعفر بن علی برادر آن حضرت را نیز دیدم که بر در خانه نشسته بود و شیعیان نیزاو را تسلیت وتبریک می گفتند(تسلیت برای رحلت برادر وتبریک برای جانشینی) با خود گفتم که اگر این شخص امام باشد امامت از بین می رود! زیرا من پیشتر او رامیشناختم، شراب می خورد و قمار می باخت و تنبور می نواخت.

در این حال عقید خادم بیرون آمد و به جعفر گفت: آقای من ! برادرت را کفن کردند برخیز و بر او نماز گزار. جعفر و شیعیان همراه وی داخل شدند. چون در خانه جای گرفتیم دیدیم که پیکر حضرت عسگری صلوات الله عله را کفن کرده برروی تابوتی نهاده اند. جعفر پیش ایستاد که بر برادر نماز گزارد. چون خواست که تکبر گوید ناگاه کودکی گندمگون پیچیده موی و گشاده دندان بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت:ای عمو! پس بایست که من سزاوارترم به نماز برپدرم جعفر که رنگ از چهره اش پریده بود عقب رفت و آن کودک پیش ایستاد و بر پدر نماز خواند خبر وجود فرزندی از امام حسن عسگری(ع) انتشار یافت و ماموران حکومتی به سعایت جعفر کذاب بر تفتیش و جستجوی خود شدت بخشیدند. در این راه آزار و اذیتهای فراوان برای خانواده حضرت عسگری(ع) فراهم آوردند. ولی تلاشهای آنان حاصلی در بر نداشت. جعفر کذاب نیز از ادعای خود طرفی نبست و تنها توانست میراث آن حضرت را به یغما برد.

در هر حال سلسه امامان دوازده گانه از هم نگسست و امامت الهی ادامه یافت. ولی پیگیری و تعقیب دشمن خطری بس جدی بودکه جان امام دوازدهم را تهدید می کردهمین امر وپار ه ای از عوامل دیگر ایجاب می کرد که آن حضرت در غیبت به سر برند و به دور از دیده مردم زندگی کنند. البته نهان زیستی مختص حضرت مهدی(عج) نیست بلکه در زندگی بسیاری از پیامبران و خود امامان هم پیشینه دیرینی داشته است. در قرآن مجید از پنهان زیستی پیامبرانی چون حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی یاد شده است. پیامبر اسلام و امامان(ع) مسئله غیبت آخرین حجت را به مردم خاطر نشان می کردند و هر گونه شک و تردید را در این مورد از دلهای آنان می زدودند

غیبت حضرت مهدی(عج)
غیبت امام دوازدهم دو مرحله دارد. یکی غیبت صغری( کوتاه مدت) و دیگری غیبت کبری( دراز مدت). غیبت صغری بنا به قول مشهور از سال 260 هجری، ابتدای امامت حضرت مهدی(عج) آغاز شد و حدود 69 سال به طول انجامید. برخی عالمان چون شیخ مفید و سید محسن امین عاملی آغاز غیبت صغری را از هنگام ولادت آن حضرت به شمار آورده اند، زیرا در آن سالها نیز حضرت به دور از نظرها می زیسته است. با این حساب دوره غیبت صغری 74سال می شود.حضرت مهدی(عج) در دوره غیبت صغری چهار تن از شیعیان صالح خود را به عنوان سفیر معرفی کردند که هر یک پس از وفات دیگری به انجام این وظیفه بزرگ می پرداختند.

این چهار تن سوالات و مشکلات مردم را به آن حضرت عرضه می کردند و پاسخهای ایشان را به مردم می رساندند.نخستین واسطه امام و مردم، ابو عمر و عثمان بن سعد عمری بود که پیشتر از جانب امام هادی و امام حسن عسگری علیهما السلام نیز به مقام سفارت منصوب شده بود. پس از درگذشت عثمان بن سعد، فرزند وی، محمد بن عثمان به فرمان امام زمان(عج) منصب پدر را بر عهده گرفت. شیخ طوسی درباره این پدر و پسر آورده که نامه های صاحب الامر(عج) توسط عثمان بن سعید و پسرش ابو جعفر محمدبن عثمان به دست شیعیان و خاصان پدرش ابو محمد(ع) می رسید. این نامه ها حاوی امرو نهی و پاسخ به سوالات شیعیان بود. محمد بن عثمان در آخر جمادی الاول سال 304 یا 305 هجری از دنیا رفت. هنگامی که حال او در بستر بیماری رو به وخامت گذاشت جماعتی از شیعیان بر بالین وی گرد آمدند و به او گفتند: اگر حادثه ای برایتان پیش آید چه کسی به جای شما خواهد بود ؟ او در پاسخ گفت: این ابوالقاسم حسین بن روح بن ابوبحر نوبختی جانشین من است. او سفیر بین شما و صاحب الامر علیه السلام، وکیل او و مورد اطمینان و امین است.

به او رجوع کنید و در کارهای مهم به او اعتماد کنید. مرا امر شده بود که این را ابلاغ کنم و ابلاغ کردم. حسین بن روح نوبختی از زمره ده کارگزار محمد بن عثمان در بغداد بود و سالهای درازی را با او همکاری و معاشرت داشت. این کارگزاران با شیعیان در ارتباط بودند و به امور آنان سامان می دادند. وی در ماه شعبان سال 326 هجری در گذشت. آخرین سفیر، ابوالحسن علی بن محمد سمری بود که به وصیت حسین بن روح نوبختی از جانب حضرت صاحب الامر(عج) به این منصب انتخاب شد. وی پس از گذشت سه سال در نیمه شعبان سال 329 هجری چشم از جهان فروبست. مزار این چهار بزرگوار که به ' نواب اربعه' مشهورند در شهر بغداد واقع شده است حساسترین فرازدوران غیبت صغری مرگ علی بن محمد سمری بود. زیرا همزمان با مرگ او دوران ارتباط مستقیم با امام زمان به انجام رسید و عصر غیبت کبری آغاز شد. شش روز پیش از آن که علی بن محمد سمری از دنیا برود نامه ای خطاب به او از ناحیه مقدسه صادر شد که در آن آمده بود: به احدی وصیت مکن که پس از مرگت جایگزین تو شود، چون که غیبت کبری آغاز شده و دیگر ظهوری در کار نیست مگر پس از اذن خدا عز وجل و آن پس از مدت دراز و سختی دلها و پر شدن زمین از ستم باشد.

به این ترتیب آفتاب طلعت آن حجت الهی به طوری کامل در پس پرده غیبت قرار گرفت و دوران ارتباط مستقیم با آن حضرت به پایان رسید.با وجود این، آن حضرت امام زمین و زمان است و حجت خدای. گرچه شخص ایشان از ما نهان است ولی حکمش بر ما عیان است. امیرالمومنین(ع) بر فراز منبر کوفه فرمود: اگر جسم حجت خدای از دیده مردم در حال هدایتشان پنهان شود دانش و آداروشن است که دانش و آداب امام عصر(عج) همان قرآن و سنت او و نیاکان پاک اوست و اهل ایمان تکلیف دارند تا روز قیامت به قرآن و سنت عمل کنند و لحظه ای از این کار باز نمانند.

 


منبع : پایگاه شیعه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه