قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خیر و شر


در سرزمین الهى کربلا دو جمعیّت مقابل یک دیگر قرار گرفتند :* یک جمعیت نماینده حقّ و حقیقت ، شرف و کرامت ، ایمان و فضیلت ، درستى و صداقت ، عبادت و طاعت و در یک کلمه نماینده خیر به معناى مطلق آن بودند .آنان با تمام وجود مجسّمه قدس و تقوا ، صفا و وفا ، قرب و لقا و مصداق عینى کتاب اللّه و معارف آل اللّه بودند .سلمان محمّدى معروف به سلمان فارسى که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)در حقّ او فرمود :خدا مرا به محبت داشتن بر چهار نفر امر فرموده : علىّ بن ابیطالب ، مقداد بن اسود ، ابوذر غفارى و سلمان فارسى سلمان فارسى که امیرالمومنین (علیه السلام)در حقّ او فرمود :اى ابوذر ! سلمان ، باب حقّ در زمین است ، کسى که به او معرفت پیدا کرده مومن ، و هرکس به انکار او برخیزد کافر است شخصیتى که متکلم بزرگ شیعه و مولف کم نظیر ، فضل بن شاذان ، در حقّ او گفته :ما نَشَاَ فِى الاِْسْلامِ رَجُلٌ مِنْ کافَّهِ النّاسِ کانَ اَفْقَهُ مِنْ سَلْمان الفارسى در اسلام در میان تمام مردم مردى به دانایى و فهم سلمان فارسى بوجود نیامد .سلمانى که رسول حقّ (صلى الله علیه وآله وسلم) و حضرت باقر (علیه السلام)در حقّ او فرمودند :اِنَّ سَلْمانُ مِنّا اَهْلِ الْبَیْت .یقیناً سلمان از ما اهل بیت است .سلمانى که امام صادق (علیه السلام)در حقّ او فرمود :

 سَلْمانُ عَلِمَ الاِْسْمُ الاَْعْظَمَ
سلمان اسم اعظم را یافته بود .

 این سلمان با این عظمت و دانش و بصیرت و نورانیّت و ایمان ، زمانى که در طریق سفر به مدائن ، در زمین عراق به کربلا رسید اشاره به زمین فرمود و گفت :این قتلگاه برادران من است . این جاى زمین نهادن بنیه آن هاست ، و این خوابگاه سواران آنان است . شتران خود را در آن براى ابد خواهند خوابانید . این محلّ ریزش خون آنان است در اینجا پسر بهترین پیامبران « که خود از بهترین خوبان است » کشته مى شود ، و در این منطقه بهترین بازماندگان از انسان ها به قتل مى رسد* جمعیّت دیگر نماینده کفر و شر ، خسران و ضرر ، پستى و دنائت ، شرک و نفاق ، کبر و حرص ، بخل و منیّت ، تجاوز و غارت ، ظلم و ستم و فساد و بیداد بودند .گروهى از آنان رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) را دیده بودند ، و معجزات آن حضرت را مشاهده کرده بودند ، ولى عملا به انکار نبوّت برخاستند ، و بر حرم او تاختند ، فرزندانش را سر بریدند ، و پرده نشینان عصمت و عفت را به اسارت گرفتند .گروه دیگر ایّام مولاى عاشقان ، امام عارفان ، اسوه صادقان امیر مومنان و حضرت مجتبى (علیهما السلام) را درک کرده بودند ، ولى با کار و کردار و افعال و اخلاقشان نشان دادند که با بودن منبع نور جز با ظلمت سر و کار نداشتند ، و از هر خیرى مهجور و محجوب بودند .آنان عملا به انکار وحى برخاستند و به جاى توحید و نبوّت و امامت و توجّه به قیامت ، یزید شرابخوار ، سگ باز ، میمون باز و منافق ، و ابن زیاد بى مادر را انتخاب کردند تا با تمام وجود منبع شرّ شوند ، و مصداق بدترین مردم روزگار و پلیدترین موجودات جهان هستى گردند .آرى ، آنان با تمام وجود نماینده شرّ شدند ، به طورى که در هر کجا و در هر موقعیت بخواهیم از شرّ سخن بگوییم باید شرّ را بوجود آنان ترجمه کنیم .آرى ، موجود زنده اى که استعدادهاى خود را در مسیر ضلالت بکار گیرد ، تحصّل عقل را تعطیل کند و وجدان را سرکوب نماید ، خلاف واقعیّات حرکت کند و به جنگ حقّ و حقیقت برود ، بدترین موجود است . اِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ قطعاً بدترین جُنبندگان نزد خدا ، کرانِ ]از شنیدن حق [ و لالانِ ] از گفتن حق  [هستند که ] کلام حق را  [نمى اندیشند ! اِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لاَ یُوْمِنُونَ یقیناً بدترین جنبندگان نزد خدا کسانى هستند که کافرند و ] به سبب لجبازى و عنادشان [ ایمان نمى آورند .این جمعیت از خدا بى خبر ، تمام امکاناتى را که در اختیار داشتند در راه غیر خدا ، یعنى : در مسیر هوا و هوس و شیطان و طاغوت و نظام شرک و جاهلى قرار دادند ، و نفهمیدند ، یا فهمیدند و خود را به نفهمى زدند که در کویر و شوره زار بذر افشانى کردند ، کویر و شوره زارى که بذر را در دل تاریک خود فرو مى برد و مى پوشاند و مى پوساند ، و هیچ محصولى به دست صاحب بذر نمى دهد !

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه