قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

امر به معروف و نهى از منکر

فرزندم ! خلق را به پیروى از خوبى ها و تهذیب نفس رهبرى کن و از سقوط در ورطه عصیان باز دار ، و در این جهاد مقدس که امر به معروف و نهى از منکر است آزار مردم را با استمداد از نیروى صبر خویش هموار ساز .استعدادى در روان آدمى است که تحت تاثیر سخن قرار مى گیرد البته این استعداد موقتى است از این جهت سخن باید تکرار شود .پند و اندرزى که مستقیماً از راه ضمیر باطن و وجدان راه خود را به جان انسان باز مى کند آن را سخت به جنبش درآورده نهفته هایش را برمى انگیزد این کار براى لحظه موقتى است مانند سیلى که ته نشین هایش را درآورند واقعیت و ماهیت آن سیل گیر نمایان مى شود ولى چون به حال خود گذاشته شود دوباره رسوبى روى رسوب هایش اضافه مى گردد و هیچ حرکتى در عمق آن ایجاد نمى گردد جان انسان هم در هر لحظه به لایروبى احتیاج دارد .از این لحاظ اگر سرمشقى در کنار موعظه نباشد که شخص اثر پند و اندرز را در وجود او آسان و ارجا شده ببیند تا از او پیروى کند ، موعظه به تنهایى کافى نیست .سرمشق مشاعر و افکار را به خود وابسته مى کند که به نظر عام و براى همه قابل لمس باشد و نگذارد کسى که مى خواهد از او پیروى کند در بیابانى بى انتها سرگردان بماند و بى حرکت در جاى خود مقیم شود ، اگر ابتدا سرمشق شایسته اى وجود داشته باشد ، موعظه یعنى امر به معروف و نهى از منکر اثر به جایى در نفس مى گذارد و از طرف دیگر موعظه براى نفس ضرورت دارد در نفس انسانى پاره اى انگیره هاى فطرى هست که همیشه احتیاج به ارشاد و تهذیب دارند و اینکار میسر نمى شود جز با موعظه و پند و اندرز ، در این صورت انسان تنها به سرمشق یا نها به موعظه اکتفاء نکرده بلکه هر دو را دریافت داشته ، قرآن مى فرماید ابتدا خود را بترسانید ، سپس اهل خود را .به عقیده شیعه امر به معروف یا دعوت به سوى نیکى ها و نهى از منکر یا مبارزه با بدى ها جزو مهم ترین و گرانبهاترین دستورات اسلامى است که عقل و شرع در لزوم آن هم آهنگند این وظیفه بزرگ از اساسى ترین پایه هاى اسلام محسوب مى شود و در ردیف بهترین عبادات و یکى از اقسام جهاد است .موضوع امر به معروف و نهى از منکر و به اصطلاح نظارت ملّى یک موضوع دامنه دارى است که در تمام شوون زندگى ما دخالت دارد .در جهان امروز علاوه بر نظارت و مراقبت هایى که خصوصى بر عهده بعضى از موسسه ها و دوائر است مانند شهردارى که حق نظارت بر عمران و آبادى شهر دارد یک نظارت ملى و  عمومى به تمام مردم واگذار شده که حق نظارت و راهنمایى و انتقاد در کلیه امور داشته باشند تا با بیان و منطق لغزش ها را تذکردهند .بنابراین در دنیاى متمدن ملت مى تواند در تمام شوون کشور نظارت بنماید زیرا سرچشمه قدرت و علت پیدایش و تشکیل سازمان ها ملت است او مى تواند هر گونه انحرافى در سازمان هاى ادارى و تشکیلات کشورى دید فوراً انتقاد کند و نظر بدهد و به میزان انحراف لحن انتقاد خود را شدیدتر سازد ، زیرا مبدا نیرو اوست ، این همان نظارت ملى است که جهان امرز آن را به صورت عالى ترین اصل پذیرفته و اسلام چهارده قرن پیش پایه گذار آن بوده است .ملت هایى که این دو اصل بزرگ را فراموش کنند به صور حتم خداوند آنها را در چنگال ذلت و خوارى گرفتار خواهد نمود و لباس بدبختى به اندام آنان خواهد پوشید ، چنین ملتى طعمه آماده اى براى درندگان انسان نما و ستمگران خواهند بود ، و لذا از شخص نبى اسلام و ائمه طاهرین عبارات تکان دهنده اى در لزوم انجام این دو وظیفه بزرگ و مفاسد زیان هایى که از ترک آن دامگیر اجتماعات انسانى مى شود نقل شده .نبى اسلام فرمود : کسى که درباره امور مسلمانان نیندیشد از آنان نیست ، حضرت فرمود : کسى که شر سیلاب یا آتش سوزنده اى را از مردمان مسلمان کوتاه سازد بهشت بر او واجب مى شود چه شرى و کدام آتشى بدتر از شر و آتش معصیت است ؟امام صادق(علیه السلام) فرمود : بر تو باد که براى خدا در میان خلق به نصیحت پردازى ، زیرا عملى بالاتر از آن نمى یابى .نبى اکرم فرمود : باید امر به معروف و نهى از منکر کنید ، و گرنه ظالم بر شما مسلط مى شود و دعاى خوبانتان مستجاب نمى شود ، قبل از این که در استجابت دعا به روى شما بسته شود امر به معروف و نهى از منکر کنید .پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) اسلام فرمود : از نشستن میان راه بپرهیزید ، گفتند : عادت ماست براى مجالست و گفتگو .فرمود : پس حق راه را اداء کنید گفتند : حق راه چیست ؟فرمود : چشم پوشى از نامحرم ، آزار نرساندن ، جواب سلام ، امر به معروف ، و نهى از منکر .قرآن مجید امر به معروف و نهى از منکر را بر مسلمانان واجب کرده و این وجوب ، امتیاز اسلام را بر ملل متمدن که انتقاد را مباح مى دانند روشن مى سازد ، و نیز از فرمایشات نبى مکرم اسلام و پیشوایان شیعه وجود آن استفاده مى شود .امام باقر(علیه السلام)فرمود : در سایه نظارت مردم فرائض و تکالیف انجام مى گیرد و مردم ملزم مى شوند از حرام بپرهیزند و از طرق مشروع و کسب حلال ارتزاق کنند در سایه دستگاه هاى مبارزه با فساد تمام راههاى کشور امن مى گردد و امنیت بر اثر اجراى حدود و کیفر دادن جنایتکاران در سراسر کشور سایه مى اندازد .اگر این دو قدرت با تمام مراحل گوناگونى که دارد از راهنمایى زبانى گرفته تا برسد به اجراء حدود و قوانین جزایى از اجتماع گرفته شود هرج و مرج و بى نظمى ، وحشت و اضطراب در تمام شوون مردم رخنه کرده و لذت زندگى را از بین مى برد .آنان که تصور مى کنند امر به معروف و نهى از منکر مانع از آزادى مردم است نبى اسلام پاسخ این پرسش را در ضمن یک سوال بیان فرموده .اجتماع ما بسان یک کشتى است ، سرنشینان کشتى تا آنجا آزادند که موجبات هلاک دیگران را فراهم نکنند هر گاه مسافرى از این آزادى سوء استفاده نماید و بخواهد با میخ یا تیشه دیوار کشتى را سوراخ کند ، کلیه مسافران روى غریزه دفاعى که دارند به شدت هر چه تمام تر با او مبارزه مى نمایند و عمل او را یک نحو سوء استفاده از آزادى تلقى مى کنند ، جامعه نیز بسان کشتى است افراد این جامعه سرنشینان کشتى هستند ، آنها در ضرر و نفع یکسانند و نمى توان حساب ضرر زدن یک فرد را از اجتماع جدا نمود .

قرآن کریم در لزوم این دو وظیفه بزرگ آیاتى دارد از این قبیل :باید در میان شما طایفه اى باشد دعوت به خیر کند امر به نیکویى نماید و نهى از منکر کند ، مساوى نیستند در میان امت کسانى که شب و روز در تلاوت آیات حقند و سجده به سر مى برند ، ایمان به خدا و آخرت دارند امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و در خیرات و خوبى ها سرعت مى گیرند و از صالحینند و با دیگران یعنى مومنین و مومنات دوستان یکدیگرند ، امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و بر پا دارنده نمازند .لعنت شدند قومى از بنى اسرائیل بر زبان داود و عیسى به گناهانشان و نهى نکردنشان ، شما بهترین امتى هستید که از میان ملت ها انتخاب شدید که امر به معروف و نهى از منکر کنید ، کمک کنید به خوبى ها و کمک نکنید به بدى ها و پستى ها .بى خردان تهى مغزى که چشم خود را از ابتدا به عرصه اروپا گشوده اند و جز برنامه مغرب زمین طریقه دیگرى را قبول ندارند ، خیال نکنند روش انتقاد صحیح را اروپائیان یا ملت آمریکا پایه گذارى کرده ، و این کار بزرگ یادگار آن ملت است ، اینها نمونه هایى از دستورات اسلام در چهارده قرن قبل است .نبى اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود : خداوند خودبان را عذاب نمى کند مگر بدى ها بین بدکاران آنان ظاهر شود ، و آنان قدرت بر نهى داشته باشند .از نبى اسلام رویت شده که فرمود : چه مى کنید روزى که زن هاى شما طغیان کنند ، و جوانان شما فاسق شوند ، و کوشش در راه خدا ترک شود ؟گفتند : چنین برنامه اى مى شود ؟فرمود : به کسى که جان من در دست اوست بدتر هم مى شود .گفتند : چیست ؟ فرمود : چه مى کنید زمانى که امر به معروف و نهى از منکر ترک شود ؟گفتند : مى شود ؟فرمود : بدتر هم مى شود .گفتند : چگونه ؟فرمود : ببینید معروف منکر ومنکر معروف است .گفتند : مى شود ؟فرمود : بدتر هم مى گردد ، روزى که امر شود به منکر و نهى شود از معروف ، آیا با این آیات و احادیث این دو وظیفه بزرگ اسلامى و اجتماعى بر شما واجب نیست ؟بدبختانه ما امروز مفاسد و زیان هایى را که از سستى و انجام این دو وظیفه سرچشمه مى گیرد با چشم خود آشکارا مى بینیم ، ولى اى کاش مطلب به همین جا ختم مى شد و تنها به ترک این دو وظیفه قناعت کرده بودیم و کادر به اینجا نمى رسید که منکر در نظرها معروف و معروف در نظرها منکر گردد .آمرین به معروف و دعوت کنندگان به حق و فضیلت خودشان پشت پا به حق و فضیلت بزنند و نهى کنندگان از منکر خودشان آلوده انواع منکرات شوند ، این بلاى کمرشکن و غیر قابل تحمل بر اثر کارهاى بد مردم عاقبت فساد را در زمین و روى اقیانوس ها و در جو آشکار کرد با اینکه معصوم(علیه السلام)فرمود :لعنت بر کسانى که دعوت به نیکى مى کنند و خودشان ترک مى نمایند و آنها که نهى از بدى مى کنند و خود آن را انجام مى دهند .

راستى آفرین بر این مذهب و بر این وسعت احکام و جامعیت آن زیرا آنچه براى دین و دنیاى انسان لازم بوده و آنچه موجب ترقى و پیشرفت و سعادت او مى شده اسلام پیش بینى نموده است ، از طرفى دستورات جامع و قوانین زنده اى براى مردم جهان وضع کرده که در واقع و در حقیقت به منزله قوه مقننه است ، بدیهى است این قوه قانون گذارى بدون یک نیروى اجرایى کافى اثرى نخواهد بخشید ، لذا در درجه اول ضمانت اجرایى آن را به عهده عموم مسلمانان گذارده و امر به معروف و نهى از منکر را وظیفه فرد فرد آنها قرار داده تا هر کس یک قوه مجریه براى آن احکام و مقررات بوده باشد و همه بر وضع یکدیگر نظارت کنند و همه در برابر یکدیگر مسوول باشند کسى که بخواهد به عمق این وظیفه بزرگ اسلامى پى برد باید به صحنه تشریح دقیق سرور آزادگان امام سوم حضرت ابى عبد الله الحسین(علیه السلام)نظر کند ، امام(علیه السلام)این مسئله را با توجه به تمام جهات و نکات اینطور بیان مى کند :خداوند به اولیاء خود پند داده است که مانند علماء یهود از امر به معروف و نهى از منکر سرباز نزنند ، زیرا پیشوایان یهود جور و ظلم و ستمکاران را مى نگرند و آنان را از این کار زشت نمى ترسانند و بر حذر نمى دارند به امید آن که از پرتو مرحمت ستم پیشگان به نوایى برسند و از دست آنان گزند نبینند و براى آن که دو روز خودش زندگى کنند و غبار ناراحتى بر دلشان ننشیند از گفتن حرف حق هراسناک اند .در حالى که پروردگار بزرگ مى گوید : فقط از من بیمناک باشید ، و از مردم عاجز و زبون نهراسید و باز خداوند مى فرماید :مردم با ایمان کسانى هستند که امر به معروف و نهى از منکر مى کنند زیرا اگر در میان مسلمانان این دو امر رواج بیابد کارها به صلاح مى پیوندد و بنیان ملک و ملت استحکام مى پذیرد .اگر مردم به کارهاى نیک بگرایند و از دشوارى آن باک نداشته باشند طومار ظلم در هم مى پیچد اندیشه هاى مردم پاک مى شود نور صلاح و فلاح در دل ها مى تابد ، حق به حق دار مى رسد ، و زورمندان بد سگال مانند گرگ به ناتوانان حمله ور نمى شوند ، و محتکرین خون ضعیفان را نمى مکند و رحم و انصاف از خانه مردم رخت برنمى بندد .اى مردمى که در دانش شهره شهر هستید و در نیک نامى زبان زد خاص و عام مى باشید ، خداوند آن چنان اهمیت و احترامى از شما در دل مردم به وجود آورده است که قوى از شما حساب مى برد و ناتوان از شما احترام مى کند حتى در کسانى که بر آنها فضیلتى ندارید از عنایت خداوندى نفوذ دارید و چنان آبرویى کسب کرده اید که توانگران به امر شما حاجت نیازمندان را برمى آورند و هنگامى که از کوچه و خیابان مى گذرید مانند پادشاهان شکوه و عظمت دارید ، و مقام و مرتبه شما با پیشوایان و بزرگان قوم برابرى مى کند .خداوند این شوکت و قدرت را به شما ارزانى داشت که از حقوق حداوند دفاع کنید ، ولى شما آسوده خاطر نشسته اید و جنبشى نمى کنید حق ضعفاء و بینوایان تضییع مى شود و شما تماشاگر هستید و دم برنمى آورید ولى تا حق خودتان به مخاطره مى افتد به دست و پا مى افتید و به هر سو مى دوید حاضر نیستید در راه خدا جزیى مخاطره شما را تهدید کند فقط در فکر جلب نفع براى خود و فامیل خود هستید و با این حال آرزو دارید در قیامت شعله عذاب الهى دامان شما را نگیر و بهشت را مالک شوید و همنشین انبیاء باشید ؟اى راحت طلبانى که بهشت را آرزو مى کنید من مى ترسم که در روز جزا به جاى نعمت زهر عذاب و درد به شما چشانده شود و این آرزوهاى بى جاى شما سرابى بیش نباشد ، مى ترسم که با این بى اعتنایى به احکام خدا عاقبت در خشک زار معاصى بمانید و در آرزوى زلال نجات با لب تشنه به هر سو بدوید و عاقبت در کویر بدنامى و ناکامى جان بسپرید .لطف خداوندى شما را به همه چیز رسانده است و در پرتو عنایت خداوند به کرامت و بزرگوارى رسیده اید ولى خداشناسان را اکرام نمى کنید شما با چشمان خود به خوبى مى بینید که حقوق خداوندى اداء نمى شود و پیمان او را مى شکنید و دم برنمى آورید ولى براى پشیزى حقوق از دست رفته پدرانتان فریاد مى کشید و ضجه مى زنید .حقوق رسول خدا را پایمال مى کنند و به غارت مى برند هزاران کور و کر و بینوا در شهرستان ها از بینوایى ناله مى زنند و شما به این مناظر رقت انگیز مى نگرید ؟ستمکاران مردم ضعیف را زیر لگد مى کوبند و شما به جاى امر به معروف و نهى از منکر کار را با چاپلوسى و تملق مى گذرانید فقط براى این که دو روز زندگى کنید .مسبب تمام این بدبختى ها شما مسامحه کاران هستید که از امر به معروف و نهى از منکر دست برداشته اید .بزرگترین مصیبت و رنج از آن شماست که دست از وظایف خود کشیدید و در اجراى حلال و حرام خدا کوتاهى کردید و مرتبه عظیمى را از خود سلب نموده اید .مقام عالى شما به پستى نگرایید مگر اینکه از خدا جدا شدید و او را فراموش کردید و با داشتن دلایل بى شمار در احکام خدا بین شما اختلاف به وجود آمد و به واسطه همین اختلاف ها رشته کار از دست شما در رفت و به دست زورگویان ستم پیشه افتاد و شما نشسته اید و به فجایع آنان نگاه مى کنید و احکام تکبر  

و امور خداوند را تسلیمشان کرده اید و این ستمگران خیره سر در پى شهوترانى و کامجویى خویشند .شما براى آن که از مرگ نمى ترسید و براى آنکه به چند روزه عمر گذران علاقمندید خدا را فراموش کرده اید و با ستمکاران مماشات روا مى دارید آنان به ستم خویش مشغولند و شما سرگرم زندگانى آسوده و بى حقیقت خود هستید .

از حقوق بدبختان دفاع نمى کنید و مشتى بیچاره از پا افتاده را زیر دست و پاى جابرین و قلدرها رها کرده اید و این ستمکاران خداناشناس گروهى ضعیف و بینوا را به اطراف و اکناف پراکنده مى کنند .برنامه هاى کشور با آراء ناصوابشان زیر و رو مى شود و گروهى بزرگوار دربرابر خودرایى و خیره سرى آنان خوار مى شوند این ستمکاران از خداوند قهار نمى هراسند و به پشت گرمى عده اى فتنه جو با ایزد جبار به ستیزه برمى خیزند .

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه