قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اقتصاد در شوون زندگى

خداوند بزرگ سفره طبیعت را با میلیون ها مواد گوناگون ، و هزاران نیروى آشکار و پنهان گسترده و بشر را در سایه فکر و نیروى کار به استفاده از منبع بیکران ثروت فرا خوانده است .بشر هم در طول تاریخ و قرون و اعصار به تدریج از این سفره گسترده استفاده کرده و امرار معاش نموده و سطح زندگى خویش را بالا برده تا جایى که امروز کیفیت زندگى مادى بشر از خوراک و پوشاک و مسکن و سایر وسایل هیچ شباهتى با گذشته ندارد .امّا این نکته را نباید ناگفته گذاشت : که در طى تاریخ حیات بشر قوانین الهى انسان را در بهره گیرى از خوان نعمت دعوت به یک روش معتدل نموده ، به این شکل که مواد طبیعى را به دست آورده به اندازه لازم از آن استفاده کند و دیگران را نیز به هنگام نیاز در بهره بردن از آن مواد شریک کند در حقیقت نه چندان به خوردن که از دهانش برآید ، و نه چندان که از ضعف جانش بدر آید .نه راه افراط بپیماید ، و نه میل به تفریط پیدا کند ، نه چندان انفاق کند که براى او چیزى نماند ، و تنگى روزگار بر او و عیالاتش روى آورد ، و نه چنان آن مال نگهدارى کند که راه استفاده خود و دیگران بر او بسته شود . دورى جستن از افراط و تفریط را روش معتدل گویند و کلمه اقتصاد ، و مشابهش در قرآن و روایات به همین معناست که در فارسى از آن به میانه روى تعبیر مى شود ، این توضیح عنوان مطلب ، اما مسئله اقتصاد به معناى درآمد و خرج و مالکیت و تولید نیز باید مورد توجه قرار گیرد تا این که به تناسب کلمه اقتصاد ناتمام نماند .اقتصاد رابطه ایست که براى رفع احتیاجات مادى و بهبود وضع زندگى بین افراد جامعه برقرار مى شود ، بنابراین علم اقتصاد جز مطالعه و نشان دادن طرقى که بهتر بتواند سعادت و رفاه مادى افراد را تامین کند موضوع دیگرى نخواهد بود .ولى زمان که رشته این رابطه به دست افراد بى تربیت بیفتد بلاهاى ناگفتنى به سر انسان مى آید ، آزادى و خوشگذرانى هاى جنون آمیز مشت معدودى ثروتمند در شرق و غرب که بر اساس عقیده افراطى اصاله الفردى استوار است ، یکى از عوامل مهم توسعه فحشا و بى بند و بارى است .آرى ، اقتصاد در جهت صحیحش مانع از هر نوع آلودگى و گناه در تمام شوون زندگى است ولى سرمایه داران هیچ وقت نمى خواستند این برنامه بر مبناى اصولیش اجرا شود .این آزادى غیر منطقى از پول و ثروت به عناصر سوء استفاده چى و هزاران مال پرست شهوت ران شرقى و غربى که معروفیت جهانى دارند اجازه داده که محیط اجتماع را درست به صورت یک صحنه مسابقه در آورند و آخرین توانایى جنسى و حیوانى خود را در این صحنه آزمایش کنند . فعالیت این میلیونرها براى خوش گذرانى از نظر قوانین مملکتى محدود به هیچ حدى نیست .آنها آزادند براى تامین هر نوع عیاشى و سرگرمى از هر وسیله اى که بخواهند استفاده کنند ، و هر نوع محفلى و مجلسى که بخواهند تشکیل دهند و هر مقدار که بخواهند خرج کنند ، و بالاخره هیچ اصل و مفهومى قدرت ندارد در برابر تمایلات و غرایز دیوانه این میلیونرهاى اشرافى مقاومت کند .در سایه این چنین آزادى نا مقدس میلیونرهاى شهوت ران ، به قدرت پول هاى تمام نشدنى خود هر گونه فحشاء و عمل منافى عفت را براى لذت هاى خود ترویج مى کنند و رونق عجیبى به بازار فحشاء و منکرات و هرج و مرج جنسى مى بخشند ، و مسلم این ولخرجى ها در راه کوبیدن فضیلت انسانیت است .مقررات الهى در تمام ادوار مانع این برنامه هاى غلط بود ، اسلام آیین پاک آسمانى در تمام برنامه هاى مادى به آن معنایى که قبلا گفته شد آدمى را به رعایت اعتدال و اقتصاد دعوت مى کند و حتى در راه مشروع هم اجازه ولخرجى و غیر قانونى نمى دهد .پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) به عیادت سعد بن ابى وقاص رفت ، سعد با آنکه جوان بود به خاطر آن مرض احتمال خطر مى داد ، به رسول اکرم عرض کرد : مرضم شدید است ، احتمال مرگ مى دهم مقدارى ثروت دارم با تنها فرزندى که دختر است مى خواهم دو قسمت مال خویش راپیش از مرگ در راه خدا صدقه بدهم فرمود : هرگز ، عرض کرد نصف آن را ، فرمود : اجازه نمى دهم ، عرض کرد : ثلث مالم را چطور ؟ فرمود : گرچه زیاد است اما مانعى ندارد ، اى سعد ! اگر پس از تو وارثت غنى و بى نیاز باشد بهتر از آنست که تو مالت را در راه خدا داده باشى و او چیزى نداشته باشد .در هر صورت اسلام هیچ شانى از شوون اقتصاد را مسکوت نگذاشته تا مسلمین بتوانند از طریق آن به تمام برنامه هاى مورد نیاز دست یابند .آن روزى که ملت اسلام استقلال اقتصادى داشت ، و در عین اینکه مسیر رهبرى عوض شده بود و به پاره اى برنامه هاى اقتصادى عمل مى شد وضع کشور اسلام و ملت قرآن مطلوب بود ، چنانچه اضافه در آمد بیت المال پس از صرف در تعمیر ویرانى ها و ساختن مساجد و پلها و حمامها و تعمیر راههاى کشور و رسیدگى به ناتوانان و بررسى حال دردمندان و ساختن درمانگاه ها براى معالجه بیماران ، بالغ بر ده میلیون دینار بود که براى این رقم بزرگ محل خرج نداشتند .امیرالمومنین(علیه السلام)هنگام وفات در ضمن وصیت به امام مجتبى(علیه السلام)مى فرماید :پسرم ! در معاش و در معاد میانه رو باش ، بر عهده توست که همیشه آنچه را طاقت دارى در این امور انتخاب نمایى .آرى ، مقصود به مراد رسیدن است ، نه در سایه افراط و تفریط سرمایه مادى و معنوى از دست دادن .آنجا که انحطاط مادى و معنوى وجود داشته باشد ، امید سودى نیست و مردم از شرور در امان نیستند .انسان دست و پا بسته و محرومى که به خاطر افراط و تفریط ، فشار روزگار استخوانش را در هم کوفته آخر چه بهره اى دارد و چه چیزى به حال او مفید است ، این چنین فرد یا این چنین جامعه حتى براى اسلام هم مضر است ، از چنین شخصى یا جامعه اى نه تنها اسلام بهره نمى گیرد بلکه لطمه و زیان بسیارى هم مى بیند چه ظرف آلوده پاکیزه ترین غذاها را آلوده و بى مقدار مى کند .

ملت هاى منهاى عدالت باعث خوارى ادیانى هستند که بدان ها انتساب دارند ، پیروان چنین ادیانى که در زندگى به پستى گراییده ، نه از دین و نه از میراث هاى گرانبهاى خویشتن نفع مى برند ، آنان چون جاهلانى هستند که خود را در میان کتابخانه اى مملو از کتب علمى یافته و هرگز یاراى سود جستن از آن ندارند .از این بدتر بسیار شده که پیروان نادان ، جهل خود را بر عالى ترین حقایق تحمیل کرده آنگاه بجاى اینکه آن ححقیقت را بزرگ جلوه دهند به نازل ترین جاهایش درمى اندازند .از اینرو باید براى حل این معما که ممالک اسلامى سخت بدان گرفتارند به این حقیقت تکیه کنیم : که ملت هاى اسلامى پیش از آنکه تکیه به اسلام کنند و انتظار کسب عظمت از آن داشته باشند لازم است که کوشش هاى خود را در راه برتر گرداندن سطح مادى و معنوى معطوف دارند ، یعنى انسان مایل به تربیت واقعى شوند و درک و عقل خود را براى رسیدن به اهداف عالى بکار اندازند .آن گاه چون انسانى این چنین داراى درک و فهم بوجود آمده و توانست وظایف خود را دریابد به او مى گوییم : خدا و خویشتن را یارى کن ، اگر به راستى طالب زندگى باارزش در دنیا و آخرتى .چون پرده اوهام از جلو مغز ملت برکنار رود ، مى توانند حقایق عالى اسلام را ببینند ، و دیگر به صرف تقلید کورکورانه درباره اسلام قضاوت نکنند .اینان به خاطر جهل خود و مستى از غرب زدگى اسلام را فاقد سیستم هاى مورد نیاز مى دانندو مى گویند : اسلام از ارائه سیستم سیاسى و اقتصادى و...مودر نیاز جامعه بشرى ناتوان است ، در حالى که گفته آنان با حقیقت تطابق ندارد ، اینان اگر از بند جهل و عصبیّت آزاد شودند و مطالعه در مکتب اسلام کنند خواهند یافت که آیین الهى در هیچ برنامه اى انسان را از یاد نبرده ، علاوه مقرراتش در تمام شوون حیات و نیازمندى هاى انسان برترین مقررات و قوانین است .اسلام در مسئله درآمد و خرج و محبت به مال مسائلى بس عجیب دارد ، اسلام در قسمت اقتصاد به دو مفهومش میانه روى و بدست آوردن سرمایه آن چنان بحث کرده که هر خردمندى در برابر دریافت برنامه هایش تسلیم است .کتب اقتصادى آن قدر زیاد است که دسترسى به آن و شمردن تعداد آنها میسر نیست ، اگر به کتاب الذریعه دانشمند خبیر آقاى آشیخ آقا بزرگ تهرانى مراجعه کنید و مولفات اقتصادى اسلام را در آن بنگرید دچار حیرت مى شوید ، و امروز هم با پدید آمدن مکتب هاى مختلف اقتصادى دانشمندان اسلامى از بازشناساندن مکتب اقتصادى اسلام و اثبات برترى آن بر تمام مکتب هاى باز نایستاده اند ، کتاب پرارزش اقتصادنا نوشته عالم بزرگ آیت اللّه سید محمد باقر صدر و ترجمه آن ( اقتصاد ما ) که از بهترین نمونه کتب اقتصادى اسلامى در عصر حاضر مى باشد ، بر مدعاى ما بهترین شاهد و دلیل است .بشر مدنى الطبع است و در زندگى اجتماعى قهراً از نظر امور مالى در برخوردهایش منازعه و مناقشه رخ خواهد داد ، مکتب اسلام با جامعیت و دوراندیشى خود تمام نکات حساس این قسمت را مورد توجه قرار داده و اساس حیات مادى را روى مقررات بى نظیرى در برنامه اقتصادى برده ، و بنیه مادى کشور و جامعه اسلامى را بر اصول متقن غیرقابل تزلزلى استوار فرموده تا فقر و مسکنت ، منازعه و مناقشه و موجبات تفرقه فراهم نیاید .قوانینى کهخ اسلام براى اقتصاد وضع نموده هنوز علماى بزرگ اقتصاد نتوانسته اند خللى در آن پیدا کنند ، یا بهتر از آن را بیاورند ، میلیون ها دکتر اقتصاد از دانشگاه ها به دایره اجتماع آمده اینان در صورت آگاهى از قواعد اقتصادى اسلام نمى توانند انکار کنند که مواد قانون اقتصاد اسلام محکمترین مبانى حیات مادى است و بهترین دلیل نقص اقتصاد امروز تقویت طبقه سرمایه دار ، و فقر کارگر است که دنیا را به دو منطقه فقر و ثروت تقسیم کرده گروهى از سیرى و طایفه اى از گرسنگى در مرز هلاکتند .علاوه دو مکتب اقتصادى امپریالیسم و کمونیسم جهان را زیر نفوذ خود آورده و براى اثبات عقاید خود و تامین منافع استعمارى منشا بروز جنگ هاى بزرگى شده اند .پیامبر اسلام در سایه قوانین دینش حافظ منافع و مصالح فرد و اجتماع بود ، نه به صورتى که کمونیسم مى گوید ، و نه به چهره اى که کاپیتالیسم ادعا مى کند بلکه آنچه خدا اراده داشت آ ن را پشتیبان مردم قرار مى داد ، او علاوه بر اینکه مردم را نسبت به درآمد و اندوختن تشویق مى کرد ، در امر اصلاح همه برنامه هایشان نیز اهتمام مىورزید ، همواره دلسوزى مى کرد براى آنکه به هیچ فردى ضرر نرسد .اوضاعشان را از نزدیک بررسى مى فرمود و آنان را همیشه براى اجراى عدالت تشویق مى کرد و نوید مى داد . دستوراتش یک سلسله سخنان کوتاه و مفید بود که همه مى فهمیدند چه اینکه در شان کار و فعالیت همگان اداء مى شد .روزى به بازار رفت مردم در حال تجارت و معامله بودند ، پس از آن که لختى به گفت و شنودهایشان توجه نمود و کالایشان را بازدید کرد ، گفت : شما اى بازرگانان ! تجار در آن حال همه گردن کشیدند و چشم هایشان را به نشان اجابت و پاسخ به گفتار آن حضرت دوختند ، همه مشتاقانه مى نگریستند که پیغمبر چه خواهد فرمود .حضرت فرمودند : بازرگانان همگى در حالى که مارک گناه بر پیشانیشان خورده روز قیامت محشور مى شوند ، مگر آنان که پرهیزکار و نیکوکار و راستگو باشند .

پرهیزکار یعنى کسى که از خشم خدا پروا کند و به کسى ستم نکند ، نیکوکار یعنى به تعهدات خود پاى بند باشد ، صادق و راستگو یعین کسى که از کذب و دروغگویى و فریب دادن مردم احتراز کند .نبى بزرگ (صلى الله علیه وآله وسلم)این چنین مالداران اجتماع را نصیحت فرمود ، چه آنان به لحاظ کارشان مقام ارجمندى نزد حق دارند ، زیرا زندگى خود و خانواده یشان را به طریق آبرومندى اداره مى کنند و نیازمندان جامعه را هیچگاه بدون پاسخ نمى گذارند .اساساً قرآن مجید از نظر اهمیتى که براى کسب مال و تجارت قائل شده آن را به عنوان طلب فضل خدا یاد کرده و به دنبال امر به نماز بدان دستور داده و هم ردیف توجه به خداوند مقررش فرموده است .پیشهوران در صورت اجراى تمام دستورات مربوط به درآمد و خرج به نوبه خود عضوى موثر و مهم از اعضاى پیکر اجتماعند ، آنان در نوعى همکارى که باید در زندگى مردمان وجود داشته باشد شرکت جسته و باید به نداى حق توجه کنند که فرموده :بر اساس نیکوکارى و پرهیزکارى همکارى نمایید(1) .بازرگانان اگر دست در و دهنى پاک داشته باشند و راستگو و درستکردار باشند در پیشگاه خدا پاداش بزرگى خواهند داشت ، حدیث مى گوید : بازرگانان

ــــــــــــــــــــــــــــ

(1) المائده : آیه ى 2 .

راستگو روز رستاخیز به همراه شهیدان و صدیقان محشور مى شوند با این همه تشویق و ترغیبى که اسلام نسبت به مساله تجارت دارد ، و با این همه فضل و اجرى که براى درستکاران قرار داده شده متاسفانه گروهى از مردم که حس سودجویى شدید دارند و بر جمع آورى مال دنیا حریص اند به راههایى گام برمى دارند که خود را نزد خدا خوار و بى مقدار کرده و در دید مردم به صورت حیواناتى درنده ، حیواناتى که از هیچ مردارى روى گردان نیستند جلوه مى دهند .مردمى که تنها همتشان به جمع مال است و در این برنامه برایشان فرقى نمى کند که از کدام راه بدست مى آید ، افرادى که به سبب غش در معامله براى پول بیشتر بدست آوردن عیوب کالا را از نظر مشترى پنهان مى کنند ، بازرگانانى که به نیازمندان جواب مثبت نمى دهند ، همه و همه گناهکار و بدکار محسوب مى شوند .نبى اسلام روزى از کنار مغازه اى گذشت نظرش به کالایى افتاد که ظاهرش خیره کننده بود ، پیش رفتند و دست به درون کالا فرو بردند و احساس رطوبت کردند ، از صاحب متاع پرسیدند :پاسخ داد : کمى باران بر آن باریده .حضرت فرمودند : پس چرا قسمت هاى مرطوبش را هم در معرض نگذاشتى تا همه بدانند هر کس تقلب کند از ما نیست .گاهى بازرگانان بر اثر خدعه در نرخ بندى کالاهایى که مردم از نرخ حقیقى آن آگاه نیستند به گناه و فسق ره مى سپرند ، و گاهى هم چند کالاى مشابه را با هم مخلوط کرده ، مثلا گندم را با جو و شیر را با آب مى فروشند ، یا گاهى شکم حیوانات را پر از آب کرده تا به هنگام توزین سنگین تر از وزن طبیعى نشان داده شود ، اینگونه کارهاى خیانت آمیز که از خدابى خبران سر مى زند همه چپاولگرى در اموال مردم و سرقت مخفیانه در لباس تجارت و معامله است ، در حالى که تجارت بر اساس امانت و خیرخواهى استوار مى باشد ، و همه در زندگى به آن محتاجند ، اینگونه خیانت ها که در تجارت اعمال مى شود دزدى است و سزاوار است مرتکبین آن به کیفر دزدى محکوم شوند .گاهى هم سوداگران به طمع سودى بیشتر به احتکار مواد ضرورى مردم دست مى زنند و در مسئله مواد غذایى و غیره مشکلاتى ایجاد مى کنند ، اینان از خدا روى برتافته و خدا هم از آنان بى زار است .گاهى با قسم خوردن آن هم به دروغ کالایى را به خورد مردم مى دهند و از این راه نیز دست به خیانت آلوده مى کنند ، اینان علاوه بر این که به جامعه خیانت مى کنند وجودشان ننگ اسلام و مسلمین است ، اینگونه افراد به دنیا و متاع ناچیزش و کالاى از دست رفتنیش مغرور شده خود و جامعه رابه هلاکت مادى و معنوى مى کشانند .امام على(علیه السلام) در یکى از خطبه هاى نهج البلاغه در اطراف این گونه دنیاى مغرور کننده و بنیان کن چنین داد سخن مى دهد :دنیا دلبرى فریبنده و پرشیوه است که عزمى آهنین و قبلى کوه آسا باید تا در مقابل عشوه هاى مهرانگیزش مقاومت کرده ، آشفته زرق و برق و جلوه هاى دلبریش نگردد ، توانگران باید آنچنان به قوت اخلاق و نیروى تقوا آراسته باشند که نوشانوش نعمت زمام خرد را از دستشان نربوده ، مستى مال هوش آنها را پست و ناچیز نکند .بترسید که دست نعمت بخش ، دیده اى بیدار و دقیق دارد که به کوچکترین حساب داده هاى خود خواهد رسید و از ذره کاهى به روز بازپرسى صرف نظر نخواهد کرد .به هوش باشید شیرینى دنیا در آنوقت به خوبى احساس مى شود که کام تلخ نوشان شیرین گردد و نواى بینوایان آماده گردد .هنگامى که گرسنگان زیاد شوند و تهیدستان در قسمت اعظم قرار گیرند عفریت فتنه دورادور به جانب ثروتمندان پیش آید و چنگال و دندان به آن سیه روزگران بى خبر بنمایاند .آشوب و هنگام نخست مانند کودکى نوزاد و ضعیف و بى مقدار است ، ولى کم کم به گذشت روزگار قوى و نیرومند گردد ، میمنه و میسره تشکیل دهد و براى خیره سران مدهوش کمین گاه هاى مهیب گذارده و چاه هاى عمیق و ژرف باز کند .در این هنگام اجتماع بلرزد و هیئت توده مانند گاهواره تکان خورد زیرا که اکثریت آن علیه توانگران بى رحم به نهضت پردازد و با وضعى دیوانه صفت از جاى بجنبد .اى آنان که حق بینوایان بر دید و مال بیوه زنان بربودید ! از اشک چشم درهم اندوختید و از خون دل سکه دینار زدید ، بترسید از آن روزى که در دیدگان اشک بخشکد و در سینه ها خون نماند .اینجاست که صاحبان اشک و خون به دنبال کالاى خویش به جستجو افتند و سود خود را تا آخرین پیگرد این سودا مطالبه کنند .شما اى مالداران و ثروتمندان سست عنصر که هراس خیانت هم چون کابوس هولناک پیوسته در مقابلتان قیافه زشت خود را نشان مى دهد و یک دم راحتتان نمى گذارد ، و از انقلاب و نهضت مستمندان ستمدیده در اولین مرحله از پاى درمى آیید و به زندگى پر خیانت و آلوده خویش پایان مى دهید ، مسلماً مردم آن روز آرام نخواهند بود و شیرازه اجتماع با این همه آشوب و انقلاب سالم نخواهد ماند .ضمناً خون بى گناهان نیز به خون تبهکاران آمیخته خواهد شد وفساد در همه چیز به جاى اصلاح در جامعه خواهدنشست واین مصیبت بزرگ که قتل نفس و هتک حرمت اجتماع است تنها به گردن آن طایفه است که دزدى کردند ومال اندوختند و حق بینوایان را به زیر پاى نهادند پس تادیر نشده به کار مردم برخیزید ولختى سود خود را فداى سوداى دگران سازید،کانون فتنه نشوید، و افعى انقلاب پرورش مدهید که هم در نخستین جنبش دندان زهرآگین خود را در پیکر شما فرو برد و دمار از روزگارتان برآورد.کوشش کنید که به روز رستاخیز مظلومانه از خاک برخیزید،نه مانند آن کسانى که دامن کفنشان به خون دل یتیمان و خوناب دیده مسکینان آغشته و رنگین باشد،این قدر در جمع مال حرص نزنید و در پایمال کردن حقوق مردم افراط ننمایید مگذاریدکه لقمه مسموم حرام از گلوى شمافرو رود چون خداوندنام آن لقمه راآتش گذاشته است .در هر صورت این گوشه اى از خواسته هاى مشروع اسلام از مردم است و این مردم هستند که باید با کمال رغبت اسلام را پذیرفته و دستوراتش را به کار بندند تا خیر دنیا و آخرت را به دست آورند .

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه