قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

آیا توکل برخدا تضادی با تلاش و تدبیر ندارد ؟

 درباره تفسير و چگونگي بهره برداري از اين ركن اساسي «حيات معقول» كه توكّل ناميده ميشود، اشتباهات و خطاهاي فراواني اتّفاق ميافتد. نخستين خطائي كه در اين مورد پيش ميآيد و متأسّفانه خيلي هم شيوع دارد تضادّ توكّل با كار و تدبير و تلاش است، يعني عدّة زيادي از مردم گمان ميكنند كه توكّل بر خدا با تدبير و كوشش و تكاپو سازگار نيست، زيرا توكّل را چنين معني ميكنند كه انسان همة موجوديّت خود و استعدادها و نيروهاي خود را ناديده بگيرد و عالم هستي و قوانين حاكم بر آنرا بياثر تلقّي كند و معتقد شود كه خداوند متعال بمجرّد توكّل (واگذار كردن امور بخدا) همة موجوديّت و استعدادها و نيروهاي آن انسان متوكّل را كنار ميگذارد و عالم هستي و قوانين حاكم بر آن را بايگاني مينمايد و خواستة آن شخص متوكّل را بر ميآورد! خطاي اساسي اينگونه مردم پندارگرا كه مغز خود را با امثال اين تخيّلات بياساس و ضدّ حيات آكندهاند، در اينست كه بخدا اعتراض ميكنند كه چرا هستي را طوري آفريده است كه قانون در آن حكمفرما است و وصول به نتيجه، به كار و كوشش نيازمند است!! خطاي ديگر اينان در تعريف و توصيف توكّل است كه نميدانند معناي توكّل آن نيست كه انسان وقتي تشنه شد، سيراب شدن خود را به خدا واگذار كند، يا وقتي كه ميخواهد كاري را انجام بدهد كه احتياج به تفكّرات عميق و دقيق دارد، بگويد: توكّلت عليالله و بدون فكر اقدام به كار كند!!
توكّل حقيقي عبارتست از يك ـ پذيرش اين مسألة اساسي الهي كه  زمامها و عِنان همة امور بدست خداونديست و همة موجودات از قدرت او استمداد مينمايند.
و اين حالت والاي روحي نه تنها در موقع اقدام به كارها در انسانهاي آگاه و وارسته بروز ميكند، بلكه اينگونه انسانها در همة حالات زندگي از پديدة مزبور برخوردارند. كسي كه از روي آگاهي و با فروغ ربّاني كه دل او را روشن كرده است، در هر كاري كه انجام خواهد داد، انشاءالله ميگويد، مقصودش آن نيست كه مشيّت خداوندي بر خلاف عالم هستي و قوانين حاكمه در آن، بجريان ميافتد و خواستة انسان را برميآورد! بلكه منظورش اينست كه با نظر به سيستم بازطبيعت كه در سيستمي باز از عالم هستي در جريان است و هر لحظهاي امكان بروز رويدادهاي محاسبه نشده در مغز او ميرود براي آنكه در موقع بروز آن رويدادها ضربه نخورد و در نظم هستي به ترديد نيفتد، قضيّه را به مشيّت خداوندي ميسپارد و ميگويد: انشاءالله.
دو ـ حال بايد ببينيم خداوند كه توكّل كنندگان را دوست ميدارد. شرايط توكّل يا مقدّمات آنرا چگونه بيان ميفرمايد:
1ـ «وَ شَاوِرْهُمْ فِي اٌلْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَياٌللهِ إنَّ اٌللهَ يُحِبُّ اٌلْمٌتَوَكِّلِينَ» آل عِمران/159
[و در امر با آنان مشورت كن و هنگامي كه تصميم گرفتي، بخداوند توكّل كن قطعاً خداوند توكّل كنندگان را دوست ميدارد.]
اگر در اين آية دقّت كنيم، معناي توكّل حقيقي را خوب ميفهميم خداوند به پيامبر گراميش نخست دستور به مشورت ميدهد، و ما ميدانيم كه فلسفه و هدف از مشورت چيست؟ روشن يا روشنتر ديدن واقعيّات بوسيلة برخورداري از فعّاليّتهاي صحيح مغزي و نيّتهاي پاك انسانهاي آگاه و خردمند. بنابراين، معناي آية چنين است كه اي پيامبر و اي مردم، در موردي كه با مسائل نظري روبرو ميشويد، استبداد و خود رأيي را كنار بگذاريد و با عقول و وِجدانهاي خردمندان شركت كنيد امام(ع) فرمود:
هر كس كه با مردان بمشاوره پرداخت در عقول آنان شركت كرده است.
پس از استنباط و استنتاج دستهجمعي، هنگاميكه نوبت عزم و تصميمگيري فرا ميرسد، تصميم را بگيرد و بر خدا توكّل كن كه خداوند توكّل كنندگان را دوست ميدارد. ملاحظه ميشود كه شرط يا مقدّمة يك توكّل حقيقي گذراندن مراحل تلاش فكري و عضلاني است. پس در حقيقت توكّل از آن موضع شروع شده است كه انسان عاقل وارد مقدّمات كار شده و هرگونه فعّاليّت فكري و عضلاني را كه مورد نياز است، انجام داده است.
3ـ توكّل حقيقي موجب اطمينان و آرامش در كارها ميباشد.
4ـ توكّل حقيقي از خودخواهي و تكبّر و نَخوت در موقع موفّقيّت در كارها جلوگيري مينمايد، يعني آن انساني كه پس از تلاش در بدست آوردن شناسائي كار و پس از تفكّرات لازم و صرف انرژيهاي عضلاني، توكّل بر خدا نموده و اقدام به كار كرده است، موفّقيّت در آن كار را بدون
«مَاشَاءَاٌللهُ لَاحَوْلَ وَلاَحَوْلَ وَلاَ قُوَّه إِلَّا بِاٌللهِ»
[آنچه كه خدا خواسته است و حركت و قوّهاي جز با عِنايت خداوندي وجود ندارد.]
تفسير و توجيه نمينمايد.


منبع : پاسخگو
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه