قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حسود، مورد نفرت خدا

جوانى به موسى بن عمران عليه السلام شكايت كرد و گفت: اين مادر زن من، به هيچ شكلى نمى گذارد من راحت باشم. حسود، نمى تواند خودش آرام باشد و نمى گذارد ديگران نيز آرام باشند. اين بيمارى خيلى عجيب است. خدا در قرآن نمى فرمايد: از شرّ آدم حريص و بخيل به من پناه بياوريد، اما در مورد حسود مى فرمايد:
 «قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ الْفَلَقِ* مِن شَرّ مَا خَلَقَ* وَ مِن شَرّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ* وَ مِن شَرّ النَّفثتِ فِى الْعُقَدِ* وَ مِن شَرّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ»  من فقط مى توانم شما را از شرّ حسود نجات دهم. حضرت موسى عليه السلام فرمود: من چه كار كنم؟ عرض كرد: وقتى در كوه طور مناجات مى كنى، از طرف ما به خدا بگو: خدايا! ما داريم مى سوزيم و مى سازيم.
حضرت موسى عليه السلام رفت و حرف ها را زد، خطاب رسيد: اى موسى! به آن جوان بگو: اين حال باطنى مادر زن تو با هيچ دوايى خوب نمى شود و تنها دواى او مرگ است، من تا هفته ديگر حضرت عزرائيل را مى فرستم تا جان او را بگيرد و تو راحت شوى. راه ديگر ندارد.


منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه