قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دورى مؤمن از حرام خورى‏

مرحوم فيض كاشانى چهارصد سال قبل، چهارصد طلبه پاى درسش مى آمدند.
روزى بعد از تمام شدن درس، به طلبه ها فرمود: من ديروز پياده از جايى به طرف خانه مى آمدم، خسته شدم، بر سكّويى نشستم، سيبى را از جيبم در آوردم و با چاقوى كوچكم كه مانند قلم تراش بود، سيب را پوست كندم و خوردم. اكنون در درس يادم آمد كه اين قلم تراش را آنجا جا گذاشتم، هر كدام از شما راه خانه شما از آن طرف است، قلم تراش مرا برداريد و فردا بياوريد، به من بدهيد. طلبه اى گفت: آقا! ديروز بعد از ظهر در اين شهر كاشان، قلم تراش خود را جا گذاشتيد، امروز به ياد آورده ايد، حال مى گوييد: برويد و بياوريد؟ ديگر اين قلم را برده اند. مرحوم فيض مبهوت شد، گفت: مگر اينجا دار المؤمنين نيست؟ مگر مؤمن دزدى مى كند؟ مالك قلم تراش كه كس ديگرى است، يعنى چه برداشتند؟ چرا به اين شهر تهمت مى زنيد؟ مگر مسلمان مال ديگرى را مال خودش مى داند؟ يعنى چه؟ مگر مسلمانى كه روزى خور پروردگار و مطيع پيغمبر صلى الله عليه و آله است، مى گويد: من شيعه اهل بيت عليهم السلام هستم، مال ديگرى را مى برد؟! مگر مى شود؟!
دورى از لقمه حرام
در سوره انشراح آمده است: «لَوْ أَنزَلْنَا هذَا الْقُرْءَانَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خشِعًا مُّتَصَدّعًا مّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» مگر فرمايش هاى پيغمبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام از قرآن كمتر است؟ اين ها نيز به شكلى جلوه كلام خدا در وجود پيغمبر و ائمه عليهم السلام است. چه روايت سنگينى است. كاش همه از اين روايت فقط خبر داشتند: «اذا وقَعَتِ اللُقْمَةُ مِنْ حَرامِ فى جَوْفِ العَبْدِ» هنگامى كه لقمه اى، نه شكمى پر و سير، «تاء» در «اللقمة»، «تاء» وحدت است، مثل كلمه «بقرة» كه در سوره بقره است. خيلى ها اشتباه كردند و خيال مى كنند كه بقره، گاو ماده است. اينجا معنى گاو ماده نيست، بلكه به معنى يك گاو است: «أَن تَذْبَحُواْ بَقَرَةً» اين تاء تأنيث نيست.


منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه