قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نقش والدین در یادگیری

تداوم موفقیت آمیز زندگی همه انسان ها منوط به کسب یادگیری مثبت می باشد چرا که برای هر لحظه ای از زندگی، رفتار خاصی لازم می باشد که بدون آن پیشرفت امکان پذیر نخواهد بود. در این میان نقش والدین در فرآیند یادگیری فرزندان و بخصوص در دوران نوجوانی بسیار مهم و حیاتی می باشد. فرزندان باید در رفتارهای منفی خود تجدید نظر نمایند و آنچه را که ندارند، به وجود آورند و رفتارهای نامطلوب را تغییر دهند. این تشکیل و تبدیل و تغییر رفتار، از راه عمل یادگیری و توسط پدر و مادر، مربیان آموزشی و جامعه امکان پذیر است. بر والدین و بخصوص مادران که زمان و فرصت بیشتری را در کنار فرزندان می گذرانند، تمامی مساعی خود را بر آموزش مفاهیم و روش های جدید به منظور تغییر در رفتار و زندگی فرزندان خویش به کار گیرند. برای رسیدن به این هدف باید ایده ها و روش های جدید به بچه ها ارائه شود تا آنان با یادگیری توصیه ها و بکارگیری آنها به تغییرات رفتاری مثبت دست یازند. اصولاً یادگیری تغییرات نسبتا ثابت در رفتار است که به شکل پاسخ های تقویت شده از تجربه و تمرین حاصل می آید. یادگیری سبب می شود که فرزندان بتوانند با محیط خود سازگاری
یابند. این سازگاری از طریق حل مسائل تازه و ارضای نیازهای گوناگون امکان پذیر می باشد. تغییری را می توان نتیجه یادگیری دانست که شرایط زیر را دارا باشد.
1ـ تغییر نسبتا ثابتی است که اثرش در فعالیت های بعدی بچه ها ظاهر می شود.
2ـ این تغییر، نسبی است نه مطلق. چنانکه، گاهی بچه ها آنچه راکه آموخته اند فراموش می کنند یا آموخته های قبلی شان از یادگیری های بعدی تأثیر می شود.
3ـ تغییر، بر اثر یادگیری، از مواجه شدن بچه با یک وضع جدید و فعالیت شخصی وی، برای کسب توانایی پیدا می شود.
4ـ لازم نیست تغییر در رفتار، بلافاصله به دنبال یادگیری خود را نمایان سازد.
5ـ تغییر در رفتار به صورت تجربه یا عمل دیده می شود.
6ـ این تغییر نباید بر اثر رشد طبیعی که جنبه ارثی یا نتیجه حالات عارضی همانند خستگی و بیماری باشد.
برای یادگیری و یاددهی وجود سه عامل ضروری است. این سه عامل عبارتند از:
1ـ استعداد یادگیری، 2ـ فرصت و امکان یادگیری، 3ـ راهنمایی و ارشاد درست.
والدین باید بدانند، فرزندانشان چگونه یاد می گیرند و چگونه می توانند در عمل، یادگیری آنان را رهبری کنند. همچنین باید، در ایجاد انگیزه و علاقه به یادگیری در آنان، اطلاعات کافی داشته باشند. اصولاً یادگیری پایه زندگی فردی است. به علاوه اساس زندگی اجتماعی نیز می باشد چرا که صرفا توسط وجود همین استعداد است که افراد یک جامعه، آداب و رسوم اجتماعی را در می یابند و به رعایت آنها می کوشند. والدین باید بدانند که بچه هایشان چه تفاوت هایی با هم دارند (دختر، پسر، سن و ...) و سطح و وضع رشد و تکامل هر کدام از آنان چگونه است؟ میزان آمادگی های آنان برای یادگیری به چه میزان می باشد و چگونه می توان این آمادگی را افزود؟ چرا که تا بچه آمادگی لازم را به لحاظ بدنی، ذهنی، عاطفی برای یادگیری نداشته باشد، والدین و مربیان در این امر موفقیتی را نخواهند داشت. اکثر مادران با این مشکل مواجهند که چگونه می توان بچه ها را برای آموختن موضوعی خاص برانگیخت. در این
رابطه نباید تردید داشت که آموزش سودبخش، می بایستی بر مبنای رغبت ها و نیازهای بچه ها انجام گیرد و بچه ای که برای آموختن برانگیخته شده است، راه یادگیری بهتری را در پیش خواهد گرفت. یادگیری که به یک وضع خاص اختصاص داشته باشد و در سایر موارد قابل استفاده نباشد، تقریبا بی فایده است. یادگیری زمانی ارزشمند است که در موارد مختلف زندگی مؤثر افتد.
بنابراین والدین باید بدانند چه روش هایی را به کار گیرند تا کاربرد آموخته ها، برای بچه ها ممکن و سهل گردد.
بررسی رفتارهای بچه ها در یک خانواده نشان می دهد که هر بچه ای فعالیتی را دوست دارد، با شیوه خاصی رفتار می کند، چیزهای مشخصی را می پسندد و از بعضی چیزها دوری می کند. بنابراین، به طور قطع نمی توانیم دو بچه را که رفتاری کاملاً همانند دارند پیدا کنیم. بنابراین این پرسش مطرح می شود که چرا بچه ها رفتارهای گوناگونی از خود نشان می دهند و چه عامل و علتی باعث پیدایش رفتارهای ویژه در یک کودک می شود. تفاوت رفتار یا فعالیت های بچه ها را می توان در اختلاف دو عامل دانست:
1ـ توانایی 2ـ انگیزش.
برای اینکه رفتاری از یک کودک سر بزند، باید در ابتدا استعداد و توانایی آن را داشته باشد و همچنین آن رفتار را دوست بدارد.
برای استفاده از وسائل و امکانات در راه رسیدن به هدف مطلوب، آمادگی خاصی لازم می باشد. منظور از آمادگی، قابلیت و توانایی فرد برای آموختن مهارت ها و فعالیت های خاص می باشد. آمادگی را می توان به سه نوع تقسیم نمود که هر سه نیز به یکدیگر بستگی و وابستگی دارند: 

1ـ آمادگی بدنی:

برای یادگیری و تغییر رفتار، بچه ها باید به لحاظ جسمی و فیزیکی جهت آن رفتار خاص توانایی داشته باشند.

2ـ آمادگی اجتماعی ـ عاطفی:

اطمینان خاطر و اعتقاد به خود، احساس استقلال و ارزش شخصی، بچه ها را و بخصوص دختران و پسران نوجوان و جوان را برای تغییر در رفتار کمک خواهد نمود. محیط خانوادگی در این زمینه می تواند نقش مؤثر و مهمی داشته باشد.

3ـ آمادگی ذهنی:

شامل مهارت های آسان گویی، گسترش خزانه لغات و مفاهیم اساسی برای فعالیت موفقیت آمیز می شود.
در این میان عامل های محرک در تغییر رفتار موجب ارضای یک انگیزش شده و بچه ها را به فعالیت برمی انگیزانند. این عامل ها بر دو گونه اند: درونی و برونی. عامل های محرک درونی را انگیزه و عامل های محرک بیرونی را محرک می نامیم. از جمله عامل های محرک بیرونی می توان از پاداش و کیفر، ستایش و سرزنش، رقابت و همکاری نام برد.
هر عاملی که موجب ارضای نیازی شود یا پاسخی را قوی تر سازد، پاداش نامیده می شود. روشن است که پاداش به رفتار مطلوب و کیفر به رفتارهای نامطلوب داده می شود. بدیهی است والدین هرگز نباید با اجبار، فرزندانشان را وادار به انجام رفتاری ویژه نمایند. والدین می توانند از ستایش یا سرزنش بیشتر در جمع بچه ها استفاده نمایند و با توجه به پاسخ یا واکنش کودک، از آن در جهت تغییر رفتار استفاده نمایند. مثلاً مادر می تواند در جمع بچه ها از دختر یا پسرش که به تمیزی و نظافت و ظاهر آراسته بهای بیشتری می دهد، ستایش و از او تعریف نماید.
تغییراتی که در نتیجه یادگیری در رفتار بچه ها پیدا می شود شامل سه جنبه خواهد بود:
1ـ جنبه دانشی: تغییر در این جنبه، به وسیله کسب علم و افزایش دانش انجام می شود. بدین معنی که علوم، اندیشه را تغییر داده و او را برای سازگاری با محیط آماده می سازند. والدین می توانند با بالا بردن سطح دانش، بصیرت و آگاهی به بچه هایشان کمک نمایند تا به دانش و علمی که دارند، نظم بخشند. بدیهی است اطلاعات پراکنده و محفوظات ارزش اندکی داشته و از کارآیی لازم برخوردار نیست.
2ـ جنبه بینشی: تغییر در این قسمت اهمیت زیادی دارد، چرا که بچه ها در زندگی بسیار تحت تأثیر عواطف خود قرار می گیرند. بعد از مرحله آگاهی و دانش، برای تغییر رفتار در بچه ها، معمولاً باید تغییر را از این مرحله شروع نمود چرا که اگر فرزندان نسبت به یک ایده یا رفتار جدید، نگرش و طرز تلقی مثبتی پیدا ننمایند، تغییر در عمل و رفتار که منظور والدین است، به سرانجام نخواهد رسید.
3ـ جنبه عملی: در این جنبه با ایجاد و پیدایش عادت ها و مهارت ها، تغییر به وجود خواهد آمد. مطلوب والدین این است که در نهایت در این جنبه از بچه ها تغییر به وجود آید. به بیان دیگر، فرزندان توصیه ها و پیشنهادات والدین را در عمل به کار بندند و از آنها استفاده نمایند. در این مرحله، امکانات و توانایی های مالی و اقتصادی خانواده نقش مهمی دارد. به عنوان مثال ممکن است در بچه ای تغییر در دانش و گرایش برای پذیرش و بکارگیری توصیه ها و رفتارهای مطلوب به وجود آمده باشد اما در موقع عمل، با وجود انگیزه کافی، امکان بکارگیری برای بچه وجود نداشته باشد. 


منبع : پایگاه نور پورتال
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه