على عليه السلام اَعبد مردم و سيد عابدين و مصباح متهجدين بود، نمازش از همه كس بيشتر و روزه اش فزون تر بود، تمام بندگان الهى از آن جناب نماز شب و ملازمت در اقامت نوافل را آموختند و شمع يقين را در راه دين از مشعل او افروختند.
پيشانى نورانى اش از كثرت سجود پينه كرده بود و محافظت آن بزرگوار بر اداى نوافل به حدى بود كه نوشته اند: در ليلة الهرير در جنگ صفين در بين دو لشكر نطعى برايش گسترده بودند و بر آن نماز مى كرد و تير از راست و چپ او مى گذشت و بر زمين مى آمد و ابدا آن حضرت را تزلزلى نبود و وحشتى در ساحت وجود مقدسش راه نداشت ؛ به هنگام شب آن چنان در عبادت و گريه غرق بود كه گاهى غش مى كرد و مهم تر از همه اين كه حضرت على بن الحسين عليه السلامبا آن كثرت عبادت و نماز مى فرمود:
وَمَنْ يَقْوى عَلى عِبادَةِ عَلِىِّ بْنِ أَبيطالِبٍ عَلَيْهِ السَّلامُ؟!
چه انسانى را توانايى عبادت على بن ابيطالب عليه السلام است؟!
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: امام حسن عليه السلام در زمان خود از همه اهل زمان عبادت و زهدش بيشتر بود.
هرگاه ياد مرگ و قبر و بعث و نشور و گذشتن بر صراط مى كرد، گريه مى كرد و چون عرض اعمال را بر حضرت حق توجه مى نمود، نعره مى كشيد و مدهوش مى گشت و چون به نماز مى ايستاد، بندهاى بدنش مى لرزيد ؛ براى اين كه خود را در برابر حضرت ذوالجلال مى ديد و چون ياد بهشت و دوزخ مى كرد، مضطرب مى شد، مانند اضطراب كسى كه دچار گزش مار و عقرب شده، در آن حال از خداوند طلب بهشت مى كرد و به حضرت او از عذاب جهنم پناه مى برد.
ابن بابويه به سند معتبر از امام مجتبى عليه السلام روايت مى كند كه حضرت فرمود: در شب جمعه مادرم فاطمه عليهاالسلام در محراب خود ايستاده و مشغول بندگى حق تعالى گرديد و پيوسته در ركوع و سجود و قيام و دعا بود تا صبح طالع شد.
ابن عبد ربه - كه از علماى بزرگ اهل سنت است - در كتاب «عقد الفريد» روايت كرده كه: خدمت حضرت على بن الحسين عرض شد: چرا اولاد پدر شما كم است؟
فرمود: تعجب است كه چگونه مثل من اولادى از براى او باشد؟ چه آن كه پدرم در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى گذارد، پس چه زمان فرصت رفتن پهلوى زن داشت؟
امام چهارم عليه السلام عابدترين مردم اهل روزگار بود و كسى از مردم عالم طاقت عبادت او را نداشت!!
آن حضرت در شبانه روز هزار ركعت نماز مى خواند و به وقت نماز بر بدنش لرزه مى افتاد و رنگش زرد مى شد و چون به نماز مى ايستاد، مانند ساق درخت بى حركت بود و چون به مالك يوم الدين مى رسيد چندان آن را تكرار مى كرد كه نزديك بود قالب تهى كند و وقتى كه به سجده مى رفت، سر بر نمى داشت تا عرق از جبين مباركش جارى شود و شب ها را به عبادت به روز مى آورد.
از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه پدرم امام باقر عليه السلام فرمود: روزى كه بر پدرم على بن الحسين عليه السلام وارد شدم، ديدم كه عبادت در آن حضرت بسيار تأثير كرده و رنگ مباركش از بيدارى زرد گرديده و ديده اش از بسيارى گريه مجروح گشته و پيشانى نورانيش از كثرت سجود پينه كرده و قدم شريفش از زيادى قيام در نماز ورم كرده، چون او را بر اين حال مشاهده كردم، خودم را نتوانستم از گريه حفظ كنم، بسيار گريستم، آن حضرت متوجه تفكر بودند، بعد از زمانى به من نظر انداختند و فرمودند كه بعضى از كتاب ها كه عبادت على عليه السلام در آنجا نوشته شده به من ده، چون بياوردم و پاره اى بخواندند، بر زمين گذاشتند و فرمودند: چه كسى ياراى آن را دارد كه مانند على بن ابيطالب عبادت كند.
براى هريك از ائمه عليهم السلام به همين گونه عباداتى به خصوص به وقت شب نوشته اند كه انسان از خواندن يك سطر آن، از عبادات تمام عمرش خجالت مى كشد!
حالاتى كه براى شب عاشقان نوشته اند، آدمى را به حيرت انداخته و گاهى تصورش براى انسان مشكل است، چه رسد به تصديقش!
درباره ابو اسحاق سبيعى از اصحاب حضرت زين العابدين عليه السلامو اوثق ثقات و خواهر زاده برير كه يكى از شهداى كربلا بود، نوشته اند: در زمان وى عابدتر و صادق تر از او نبود و چهل سال تمام با وضوى شام نماز صبح را خواند
منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان