قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مكاشفه برزخى مرحوم نراقى‏

 در نوشته هاى مرحوم نراقى ديدم. ايشان مى فرمايد: روزهاى عيد فطر در كاشان رسم بود كه تمام مردم شهر به قبرستان، بر سر قبر اموات خود مى آمدند تا ثواب فاتحه خواندن، صدقه دادن و كار خير كردن را به عنوان عيدى و هديه به آنها برسانند. من خودم وقتى به قبرستان رفتم. در قبرستان، به قبر كهنه اى رسيدم كه صاحبش را نمى شناختم. همين طور كه بر سر قبر ايستاده بودم، به صاحب قبر گفتم: روز عيد است، به ما عيدى بده.
من اين را خطاب به صاحب قبر گفتم و بعد ردّ شدم. شب در عالم خواب، چهره نورانى مؤدب و باوقارى را ديدم. ايشان با خط خودشان نوشته اند كه به من گفت: اگر عيدى مى خواهى، فردا بر سر قبرم بيا تا به تو بدهم.
من اين چهره را نمى شناختم و نديده بودم. چون احتمال داشت كه من هنوز به دنيا نيامده بودم، او مرده باشد. فرداى آن روز در قبرستان كسى نبود. روز دوم شوّال بود. سر آن قبر آمدم. پرده كنار رفت، ديدم نه شهرى هست و نه قبرستان و نه قبرى. صدايى به گوشم رسيد كه: وارد شو!
در اين گونه موارد پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از خوبانى كه وارد عالم بعد شده اند، خبر زيبايى داده اند و خبر وحشتناكى نيز از بدانى كه وارد عالم بعد شده اند. ما خبر خوبش را به شما مى گوييم.


منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه