چقدر عجيب است. پيغمبر صلى الله عليه و آله هزار و پانصد سال قبل از دنيا رفته است، خدا مى فرمايد: تا ابد او را با رحمتم تغذيه مى كنم:«إِنَّ اللَّهَ وَ مَللِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىّ» «يصلّون» فعل مضارع است و در اين آيه شريفه بر استمرار دلالت دارد؛ يعنى با رحلت پيغمبر صلى الله عليه و آله اتصال به خيرات و گيرندگى ثواب در ايشان نمرده است. به همين خاطر من دارم به او مى پردازم و تمام فرشتگان نيز از من مى خواهند كه به او بپردازم. اين پرداخت، ابدى است و قطع نمى شود. اين مسأله درباره نفس، كه در ارتباط با تغذيه حسنات است، وقتى نفس با حسنات يكى شود- كه يكى هم مى شود- انقلاب عجيبى در اين تغذيه پيدا مى كند و به نفس حسن، مطمئنّه، راضيه، مرضيه، عاقله و متفكره تبديل مى شود. امام صادق عليه السلام مى فرمايند: از شعاع آفتاب به آفتاب وصل مى شود و اين وصل نيز وصلى است كه در قرآن مى فرمايد: قطع و پايان ندارد: «وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَاانفِصَامَ لَهَا» «استمسك» به معنى «الصاق» و چسبيدن است. يعنى وقتى نفس از حالت بشرى به حالت الهى انقلاب پيدا كرد، «لاانفصام لها»؛ جدا ناپذير مى شود.
كه اى صوفى شراب آن گه شود صاف كه در شيشه بماند اربعينى
شراب وقتى به سركه انقلاب پيدا كند، جنس پرقيمت و مفيد مى شود. نفس بشرى نيز وقتى به نفس الهى انقلاب پيدا كند، خدا مى داند صاحبش چقدر بابركت و با منفعت مى شود.
نصيحت خدا بر بندگان مؤمن
اما نصيحت پروردگار كه در سوره مباركه حشر، بعد از اين مسأله اول آمده است را جالب است دقت كنيد، مى فرمايد: «يأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ» خطاب در اينجا به آنهايى است كه اهل گوش دادن هستند و گرنه مى فرمود: «يا ايها الناس» كه همه گوش نمى دهند. اى مردم مؤمن: «اتَّقُواْ اللَّهَ» با همه گناهان قطع رابطه كنيد. زلف خود را به زلف هيچ گناهى گره نزنيد؛ چون گناه خيلى براى شما خوشمزه مى آيد، يك بار، دو بار، ده بار، صدبار، ديگر پاى گناه در وجود شما محكم مى شود و نمى شود نفس را از آن گناه جدا كرد و اگر در حال گناه عمر شما تمام شود؛ يعنى از دروازه گناه وارد عالم بعدى شويد، براى شما خيلى خطرناك است.
سوء عاقبت در اثر انس با گناه
شخصى هشتاد و چهار ساله، اهل شام، ثروتمند و قدرتمند بود و تا آن سنّ به هر گناهى كه دسترسى پيدا مى كرد، مرتكب مى شد. وقتى حس كرد كه زمان مردن رسيده، اتاقى در طبقه دوم داشت كه چهار پنجره به سمت باغات شام داشت. هواى شام نيز هواى لطيفى است. گفت: رختخواب مرا جلوى درب آن اتاق ببريد و هر چهار پنجره را باز كنيد تا من بتوانم چهار طرف را ببينم. نگاهى به مشرق، مغرب، شمال و جنوب كرد، گفت: خدايا! كارم تمام است. چند دقيقه ديگر مى ميرم، دستور تو است كه گنهكار توبه كند. من به اندازه كوه هاى عالم گناه كرده ام، مى خواهى توبه كنم، اما چون از تو بدم مى آيد، توبه نمى كنم. اين را گفت و مرد. با گناه گره نخوريد كه عاقبت اهل گناه جز اين نيست.
انكار آيات خدا، نتيجه انس با گناه
اين روانكاوى قرآن است: «ثُمَّ كَانَ عقِبَةَ الَّذِينَ أَسُواْ السُّوأَى أَن كَذَّبُواْ بَايتِ اللَّهِ» تداوم گناه، شما را به انكار آيات خدا خواهد كشيد؛ يعنى شما را به جايى مى رساند كه بگوييد: خدا، نبوت، امامت، قرآن و قيامت دروغ است و روحانيون تمام اين حرف ها را براى منفعت خودشان ساخته اند.اگر ما مى شد قرآن بسازيم كه اين خيلى هنر است و بايد ما را به عنوان خدا قبول كرد. تداوم گناه كار شما را به اينجا برساند كه در باطن، آيات خدا را منكر شويد.«اتَّقُواْ اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ» با گناه گره نخوريد، بر شما واجب است تا وقتى كه زنده هستيد، با تأمل عقلى بنگريد كه براى دنياى بعد خود چه توشه اى فراهم كرده ايد. اصلًا كارى، توشه اى براى دنياى بعد فراهم كرده ايد يا نه؟ آنهايى كه اهل كار بودند، با سه سرمايه وارد دنياى بعد شدند: ايمان، عمل صالح، اخلاق حسنه. غير از اين نيز از ما نمى خواهند. كسانى كه كار نكردند، بى دين، با اعمال كثيف و اخلاق زشت بودند با كسانى كه اهل كار و دقت بودند و براى فرداى خود كار كردند، يكى هستند؟
منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی