قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

آیا تحول و دگرگونی در ذات الهی ممکن است؟

  حركت و سكون و استمرار و توقف، تقدم و تأخر با انواع گوناگوني كه دارند، محصولي از مشيت قاهرة آن ذات اقدس است كه در كارگاه بسيار بزرگ و پهناور هستي به جريان انداخته است. دگرگوني واقعيتها از حالاتي به حالات ديگر به هر نوعي و شكلي كه تصور شود، حكايت از وابستگي متغيرات و دگرگون شونده‌ها و ناتواني آنها در برابر عوامل تغيير مي‌باشد. حلقه‌هاي زنجيري كائنات چنان وابسته به غيرند كه توقف يك لحظه‌اي يكي از آن حلقه‌ها، مي‌تواند همة آنها را مختل و از مجراي قانوني مقررشان خارج كند. به همين جهت است كه تاكنون هيچ متفكر آگاهي نتوانسته است احتياج و وابستگي متغيرات را مورد ترديد و انكار قرار بدهد. ممكن است براي يك مغز در حالات عادي اين انديشه خطور كند كه جهاني وجود دارد در حال دگرگوني و تغير از موقعيتي به موقعيتي ديگر و از حالي به حال مخالف، ولي در اين انديشه كه قانون وابستگي مانند عنصر اساسي براي تغير است، اصلا مورد توجه قرار نگيرد و از حقيقت مسئله به آساني بگذرد و كار علمي و صنعتي و جهان‌بيني خود را كاملا منطقي تلقي كند، ولي اين بي‌توجهي و آسان‌گرايي در قلمرو معرفت، به هيچ‌وجه اثري در واقعيت به وجود نمي‌آورد. به هرحال، استغناي مطلق ذات پاك خداوندي از هر موجود و حقيقتي دليل عدم عروض حالات براي آن ذات پاك مي‌باشد. به‌همين‌جهت است كه مي‌گوئيم براي وجود باري تعالي امتدادي نيست كه با توالي حالات يكي پس از ديگري، اول و آخري براي آن حالات قابل تصور باشد. با بيان ديگر هم مي‌توان گفت: تصور ورود حالات گوناگون به آن ذات اقدس تصور يك امر محال است، زيرا مسلم است كه عروض حالات دوم نمي‌تواند بالنسبه به حالت اول ناقص باشد، زيرا عروض نقص بر ذات اقدس و يا صفات او كه در حد اعلاي كمال مي‌باشد، با وجوب بالذات خداوندي سازگار نمي‌باشد. و اگر حال دوم بالنسبه به حال اول كامل باشد، باز مستلزم نقص در ذات و يا صفات او در حال گذشته خواهد بود كه با وجوب بالذات خداوندي منافات دارد. و با نظر به مفاد بعضي از منابع اسلامي و دلايل عقلاني اسناد اول و آخر بودن به ذات خداوندي و صفات او به‌معناي آغاز و انجام يك موجود قابل امتداد، امكان‌پذير نيست، زيرا خداوند حقيقتي ممتد نيست كه آغازش اول و انجامش آخر بوده باشد. و آيه‌اي كه در قرآن هر دو كلمة اول و آخر را به خدا نسبت داده است؛
«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» الحديد/3 [او است اول و آخر و او است ظاهر و باطن]، قطعاً به معناي آغاز و پايان كه در اجسام و جسمانيات و زمان و زمانيات يه كار مي‌رود، نيست. چنانكه واحد بودن خدا كه در مواردي از آيات قرآني آمده است، به معناي واحد عدد و معدودي نيست.


منبع : پاسخگو
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه