وجود مبارک مرحوم ملّامحسن فيض کاشانى محدث خبير و داماد صدرالمتألهين شيرازى در «المحجة البيضاء» مى فرمايد: پيغمبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمود: روز قيامت يک نفر از اين که او را به دادگاه مى آورند بهت زده مى شود، مى گويد: ما که نه عرق خورديم، نه رابطه نامشروع داشتيم و نه اهل ريختن آبروى مردم بوديم، نه حرام خورديم، ما را به چه علت به دادگاه آورده اند؟
به او مى گويند: شما روزى به مغازه قصّابى رفتى که گوشت بخرى، انگشت خود را گذاشتى روى يک قطعه گوشت و به قصّاب گفتى از اين گوشت به من بدهيد. مقدارى از چربى آن گوشت به نوک انگشت تو چسبيد، قصّاب هم ناراحت نشد و راضى نبود که دست به آن بزنى، اگر قصّاب را راضى نکنى گرفتار عذاب خواهى شد. تصرّف در يک عدد گندم با بى رضايتى صاحب آن حرام است و کارى به اين ندارد که يک دانه گندم است.
دوستى داشتم که برايم يقين بود که از اولياى خدا است، براى اينکه 25 سال از عمرم را در تهران و در سفرها کنار ايشان بودم، من که در آن 25 سال حتى يک گناه صغيره از او نديدم. حدّاقل 2 ساعت از نيمه شب را مثل مادر داغديده در نماز شب گريه مى کرد و چقدر پاک زندگى مى کرد.
ايشان برايم گفت: مردى از اولياى خدا به من گفت: در يک مکاشفه، به محضر مبارک حضرت سيدالشهدا عليه السلام مشرف شدم، ديدم بدن حضرت ابى عبدالله الحسين عليه السلام سالم است، فقط بخشى از بدن آن حضرت زخم است، عرض کردم: يابن رسول الله! هزار و پانصد سال است که شما شهيد شده ايد، اين زخم ها هنوز خوب نشده است؟ فرمود: نمى گذارند خوب بشود.
گفتم: چه کسانى نمى گذارند خوب بشود؟ گفت: همين افرادى که روى منبرها دروغ مى خوانند، اين دروغ ها بدن مرا زخم مى کند و نمى گذارند خوب بشود. کتاب هاى معتبر ما براى ذکر مصيبت مانند «ارشاد» مفيد، «لهوف» سيد بن طاوس، «الذّريعه»، «نفس المهموم» و «منتهى الآمال» است. مردم با ذکر مصيبت درست، بيشتر گريه مى کنند، نياز نيست که اين همه دروغ گفته شود.
منبع : روابط عمومی و امور بین الملل مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی