قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

بشارت خداوند به مومنین 3

 مراد قرآن مجید از عمل صالح و ایمانی که مومن را در معرض بشارت بهشت و نعمتهای آن قرار داده است ، چیست ، و منظور از ایمان ، چه ایمان است ؟
قبل از این که به توضیح مطلب بپردازیم ، اقسام ایمان را توضیح می دهیم . یک ایمان ؛ ایمان زبانی است یعنی هیچ نفوذی در قلب و باطن ندارد و صرفا بر روی زبان می چرخد .
قرآن کریم بعضی از مردم را دارای چنین ایمانی می داند و می فرماید :
« و من الناس من یبعد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمان به و  ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه خسر الدنیا والاخره ذلک هو الخسران المبین » سوره حج آیه 11
بعضی از مردم عباداتشان بی ریشه است و به وقتی که ببیند با این اقرار [به شهادتین ]و ایمان ، اهداف و کارهای آنها رو به صلاح و و پیشرفت قرار می گیرد ، به همین ایمان زبانی  تکیه می دهند و مراقبت می کنند تا آن را از دست ندهند و طوری خودشان را در بین دیگر انسانها جلوه می دهند که با مومن معرفی کردن خود ، دیگران را وادار به اعتماد و احترام به خویش می کنند و سپس به پیشبرد اهداف و کارهایشان می پردازند .
اما اگر پای دفاع و جنگ با دشمن پیش بیاید ، مساله پرداخت خمس و زکات پیش بیاید ، حادثه ، بیماری و زلزله پیش بیاید و .... در این صورت آن افراد می گویند که این ایمان به درد زندگی ما نمی خورد و نفعی برای ما ندارد . برای توضیح بیشتر آیه فوق به سوره حجرات مراجعه می کنیم ؛ که قرآن می فرماید : «قالت الاعراب ءامنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم » سوره حجرات آیه 14 . شان نزول آیه چنین است که : روزگاری در یک منطقه ای که بادیه نشینان عرب در آنجا زندگی می کردند ، خشکسالی واقع شد . آن مردمان که درمحیط خشکسالی زندگی می کردند ، می دانستند که اهل ایمان و مومنی ، اهل تعاون هستند ؛ یعنی مردمی هستند که نسبت به مشکلات دیگران بی تفاوت نیستند و اهل انفاق و پرداخت زکات هستند و همنوعان خود را دوست دارند و مشکلات مردم را حل می کنند . از این روی خدمت پیغمبر اسلام (ص) رسیدند و گفتند : « قالت الاعراب امنا » ؛ یعنی ما دل به خدا داده و او را باور کرده ایم . « قل لم تومنوا » ؛ بگو نه ؛ شما به خدا ایمان نیاوردید و اهل باور نشدید ؛ « ولکن قولوا اسلمنا » بلکه بگویید ما آمدیم مسلمان شدیم و یک فرهنگ را بصورت ظاهری پذیرفتیم تا زیر سایه آثار این فرهنگ باشیم ؛ چرا که « و لما یدخل الایمان فی قلوبکم » من « خدا » که از دل شما خبر دارم ! شما با دل حرف نمی زنید ، بلکه شما دارید تقلب می کنید و به دروغ می گویید که ما مومن هستیم ؛ شما ابدا اهل ایمان نیستید ، بلکه شما از تسلیم شدگان هستید و با یک شهادتین ، برای این که کار برای شما انجام بدهند ، این چنین خود را مومن (ظاهری ) معرفی کرده اید . این ایمان ظاهری که هیچ ارتباطی به قلب و باطن شما ندارد و صرفا لقلقه زبان است ، نمی تواند صاحبش را در معرض بشارت الهی قرار دهد . ادامه دارد


منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه