قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

توفيق عبادت

عبادت حقيقتى است مركّب از يك سلسله واقعيّت ها و حقايق كه اين مقدّمه گنجايش تفسير و توضيح آن را ندارد ، به خواست حق در ابوابى كه در زمينه اين مسئله خواهد آمد به شرح و بيانش مى پردازم .عارفان گول اين چند روزه ظاهر را نخوردند ، تن به لذّات غلط ندادند و حيات آخرت به زندگى عاريت نفروختند .صاحب «كشف الحقائق» مى گويد : بدان كه اهل شريعت و اهل حكمت مى گويند : حيات دنيا چند روز بيش نيست و حيات آخرت را هرگز انقطاع نمى باشد ، پس هركه حقيقت دنيا را شناخت و غرض و مقصود دنيا را دانست و اجتماع نور را با ظلمت ، يعنى اجتماع روح را كه نور محض است با قالب كه ظلمت محض است معلوم كرد و دانست كه فايده وى چيست و حيات دنيا را به همان كار كه غرض و مقصود است صرف كرد و حيات دنيا را فداى حيات آخرت گردانيد و در اين حيات دنيا همه رنج و مجاهده اختيار كرد با قيد آن كه در حيات آخرت همه آسايش و مشاهده باشد ، يعنى تمام حيات دنيا را به كسب عمل صالح و به طلب علم نافع كه تخم حيات طيّبه و سبب لذّت دائمه است مصروف گردانيد ، در حيات آخرت در آسايش و راحت افتاد .و هركه حقيقت حيات دنيا را نشناخت و ندانست كه غرض و مقصود از حيات دنيا چيست و در حيات دنيا همه راحت و آسايش اختيار كرد ، يعنى تمام حيات دنيا را به طلب لذّات و شهوات بدنى كه تخم عذاب و عقوبت است مصروف گردانيد ، در حيات آخرت به عذاب و عقوبت گرفتار باشد اين است معناى « الدُّنيا مَزْرَعَةُ الآخِرَةِ »  .و اين است معناى كريمه : مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الاْخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِى حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُوْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِى الآخِرَةِ مِن نَصِيبٍ   .كسى كه زراعت آخرت را بخواهد ، بر زراعتش مى افزاييم و كسى كه زراعت دنيا را بخواهد ، اندكى از آن را به او مى دهيم ، ولى او را در آخرت هيچ بهره و نصيبى نيست .[ وَاسْتَعْبَدَهُمْ بِالْعِبادَةِ عَلى مُشاهِدَتِهِ ]از آنان بندگى خالصانه خواست ، تا از بركت آن بندگى به مشاهده انوار جلال و جمال با چشم قلب موفّق شوند .[ وَدَعاهُمْ إِلى رَحْمَتِهِ ]و آنان را به سوى رحمت خودفراخواند . [ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ إِمامِ الْمُتَّقينَ ، وَقائِدِ الْمُوَحِّدينَ وَمُونِسِ الْمُقَرَّبينَ وَعَلى آلِهِ الْمُنْتَخَبينَ ]و درود و رحمت الهى بر محمّد  صلى الله عليه و آله پيشواى پرهيزكاران و كشاننده اهل توحيد به بهشت و همنشين بندگان مقرّب حضرت محبوب و بر آل او كه زبده كائنات و برگزيدگان حقّند .الهى ! اى اميد درماندگان ! اى ياور بيچارگان ! اى تكيه گاه از راه ماندگان ! اى سرمايه افتادگان ! باز هم به پيشگاهت عرضه مى دارم : دستم تهى است ، پرونده ام خالى است ، دلم سياه و مويم سپيد است ، اميدم از همه چيز بريده و تنها دل به تو بسته ام ، از غم دنيا فارغم كن ، از ملالت و كسالت نجاتم ده ، مرگم را شهادت در راهت مقرّر فرما و در دنيا و آخرت دستم را از دامن لطف و رحمتت كوتاه مگردان .
 
روى بنما به ما مكن مستور
 اى به هفت آسمان چو مه مشهور
ما يكى جمع عاشقان زهوس
 آمديم از سفر زراهى دور
اى كه در عين جان خود دارى
 آمديم از سفر زراهى دور
سر فرو كن زبام و خوش بنگر
 جانب جمع عاشقى رنجور
ساقى عارفان شرابى ده
 كان نه از خم بود نه از انگور
زان شرابى كه بوى جوشش او
 مردگان را كشد برون از گور

برگرفته از کتاب عرفان اسلامی

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه