قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حضرت زهرا(س) از دیدگاه متفکرین

بانوی اسلام از دیدگاه سلیمانی کتانی اندیشمند مسیحی
درباره ى شخصيت ممتاز زهراى اطهر (ع)، گفتارها و نوشتارها و اظهارنظرها بسيار فراوان است. در جهان انديشه و علم و پژوهش، وجود ذيجود فاطمه (ع)، محور برخورد آراء و افكار گوناگون گرديده و ميدان هاى گسترده اى را براى قلم فرسايى هاى پرشور ايجاد كرده است.هم اكنون كه نگارنده، مشغول تنظيم اين بخش از گفتارهاى كتاب حاضر است، دهها كتاب مختلف، از نويسندگان و متفكران اطراف و اكناف جهان را پيش روى خود دارد، كه در فصل فصل هر كدام از اين كتب و رسالات، شخصيت و زندگى پربار و افتخارآميز آن حضرت، از ابعاد مختلف مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. از آنجا كه نقل و بررسى مجموع آن گفته ها و نوشته ها، در اين مجال اندك به هيچ وجه ممكن و ميسر نيست، ناگزير سعى مى شود كه در اين فصل كتاب، برخى از نقطه نظرهاى چند تن از انبوه نويسندگان و متفكران مختلف، به اختصار نقل و بازگويى شود. با اين اميد كه خوانندگان اين نوشتار، تنها با مختصرى از بازتاب عظمت روح و شموخ مقام علمى و معنوى و مذهبى آن بانوى بزرگ اسلام، در جهان تحقيق و نگارش آشنا شوند و انعكاس نيمرخ آن چهره ى درخشان را در آئينه ى كتابها و رسالات نظاره كنند. در اين بخش، نخست قسمتى از آراى دانشمندان غير اسلامى بازگو مى شود و سپس آرا و نظرات مشاهير صاحبنظران اسلامى منعكس مى گردد.نخست از يك نويسنده و شاعر و اديب مسيحى به نام «سليمان كتانى» كه داراى تأليفات مشهور و موفقى در چهره نگارى شخصيتهاى اسلامى است، مطلب را آغاز مى كنيم.براى آشنايى با وى لازم به تذكر است كه: چند سال قبل، كتابخانه ى عربى اسلامى در نجف اشرف، مسابقه اى در ميان عموم نويسندگان عرب ترتيب داد، تا درباره ى شخصيت والا و ممتاز مولاى متقيان على بن ابيطالب (ع) قلمفرسايى كنند. در آن مسابقه، نويسنده ى چيره دست لبنانى، و اديب و شاعر صاحب انصاف نصرانى، آقاى سليمان كتانى، با نوشتن كتابى تحت عنوان «الإمام على نبراس و متراس» شركت جست. پس از بررسى تمام كتب و آثار شركت داده شده در مسابقه، كتاب سليمان كتانى مقام نخست را به دست آورد و نويسنده مزبور برنده ى جايزه ى اول شد.بار دوم، همان كتابخانه، نگارش كتابى را در مورد شخصيت درخشان بانوى بزرگ اسلام، فاطمه زهرا (ع) به مسابقه گذاشت و نويسندگان و محققان و شخصيت هاى علمى و ادبى متعددى در اين مسابقه شركت جستند. اين بار نيز نويسنده ى مسيحى نامبرده با نوشتن كتابى تحت عنوان «فاطمة الزهرا، وترٌ فى غمدٍ» (فاطمه زهرا، زهى در نيام) مقام نخست را به خود اختصاص داد و برنده ى جايزه شد.گرچه در اين گزينش ها، در مرحله ى اول احتمال تشويق كردن يك فرد مسيحى كه در عالم مسايل اسلامى به تحقيق و نگارش پرداخته است بى وجه نيست. و باز گرچه همين امر، در صورتى كه نوشته هاى شركت كنندگان در مسابقه در سطح مساوى و برابر قرار داشته باشند، خود مى تواند مجوز برنده شدن يك فرد مسيحى در مسابقه باشد، ولى با مطالعه ى كتاب مزبور روشن مى شود كه اين حد اطلاعات و آگاهى و اين شور و حماسه قابل تحسين است كه يك فرد بيگانه و خارج از اسلام، آنچنان از غناى فرهنگى و ادبى و احساسى و عاطفى سرشار باشد كه در مورد يک شخصيت اسلامى كتاب بنويسد و در جمع نويسندگان مسلمان شركت جويد و عرض وجود كند و تا حدود زيادى هم به حقيقت مطلب برسد. لذا اگر كتاب او حائز مقام اول و برنده ى جايزه مى گردد، جاى حرفى و بحثى نيست، چرا كه شخصيت زهرا اطهر (ع) يک شخصيت جهانى و الهى است كه عموم مردم در مورد او حق اظهار نظر و قلمفرسايى دارند و سخن دوست را، از هر زبان و قلمى كه انسان بشنود و بخواند، زيبا و پسنديده است و مصداق «الفضل ما شهدت به الأعداء» خواهد بود. امروزه كه شخصيت جميله بوپاشاها، اينديرا گاندى ها، فلورانس ها، اليزابت ها و بنت الهدى ها و نظاير آن در سطح وسيعى از جهان مورد تجزيه و تحليل قرار مى گيرد، آيا جا ندارد كه شخصيت فوق العاده والاى اين بانوى بزرگ اسلامى در عرصه ى جهانى مورد معرفى و شناسايى قرار گيرد؟نويسنده ى مورد بحث، درباره ى شخصيت زهرا، شعر و حماس به كار مى برد، سمفونى احساساتش اوج مى گيرد و بهترين شورها و عواطف شاعرانه را نثار او مى كند...او در آغاز كتابش مى نويسد: «فاطمه ى زهرا (ع) مقامى والاتر از آن دارد كه سندهاى تاريخى و روايتى به سوى او اشاره كنند، و گرامى تر از آن است كه شرح حال گونه ها به جانب وى راهنما باشند. فاطمه (عليهاالسلام) را همين چهارچوب كافى است كه: وى دختر محمد (ص) و همسر على (ع) و مادر حسن و حسين (ع) و بزرگ بانوى جهان است». (1) و در پايان كتابش مى گويد: «فاطمه، اى دخت مصطفى! اى روشن ترين چهره اى كه زمين را بر روى دو كتف خود بلند كرد، تو جز دو نوبت براى زمين لبخند نزدى: يك بار در سيماى پدر، آن دم كه در بستر آرميده بود و تو را مژده ى قرب وصل مى داد لبخند زدى. و لبخندى ديگر، بدان هنگام گرداگرد لبان تو مى گرديد كه جان بر لب داشتى و واپسين دم خويش را فروفرستادى... تو هميشه با محبت زيست كردى، تو با پاكى و پاكدامنى زيستى، براى پاكيزه ترين مادرى كه دو ريحانه زادى و پروردى و بر قامت آن دو جامه اى از خز بخشندگى پوشاندى... تو زمين را همراه با لبخندى استهزاآميز رها كردى و به ابديت پيوستى، اى دختر پيامبر! اى همسر على! اى مادر حسن و حسين، و اى بزرگ بانوى بانوان همه جهانها و اعصار» (2)و باز در جاى ديگر مى نويسد: «قهرمانى نيرويى نيست كه مستند به تن و بازو باشد، يا مستند به تاج و تخت، بلكه قهرمانى چيزى است كه منطق عقل، رشد و فهم را به كار گيرد، آنگاه هدف ها را تعيين كند و برنامه را ترسيم نمايد و قهرمانى زهرا، چيزى جز اين معنى بزرگ نبود. از اين رو از هر چه عامل روشنايى ديگران مى شد بهره گرفت، بى آنكه بازوان ناتوان و نزار، و پهلوهاى لاغر و نحيف وى در اين خواست از مؤثر باشد». (3)
 
لوئى ماسينيون محقق فرانسوى
مستشرق و پژوهشگر معروف فرانسوى، لويى ماسينيون كه مدتى از عمر خود را وقف شناخت حضرت فاطمه ى زهرا (عليهاالسلام) ساخته، در زمينه ى شناخت آن حضرت، با گام هاى تحقيق پيش رفته و تلاش و كوشش بسيار به عمل آورده است. وى رساله ى محققانه اى در مورد مباهله ى مسيحيان «نجران» با پيامبر اسلام، كه در سال دهم هجرى در مدينه صورت گرفت، نوشته كه در آن نكته هاى جالب توجه فراوانى مطرح شده است. در آن رساله مى گويد:«اوراد و دعاهاى ابراهيم (ع) از وجود دوازده نور كه منشعب از فاطمه هستند خبر مى دهد... تورات موسى از آمدن محمد (ص) و دختر پربركت او، و دو آقازاده به مانند اسماعيل و اسحق (حسن و حسين) نويد مى دهد...و انجيل هاى عيسى (ع) از آمدن احمد (ص) نويد مى دهد و نيز بشارت مى دهد كه دختر پربركتى خواهد داشت كه دو پسر به دنيا مى آورد...» (4 )
 
بیان بخاری در کتاب صحیح
بخارى، ابوعبداللَّه محمد بن اسماعيل در صحيح معروف خود، جزء پنجم، ص 17 باب فضائل صحابه (چاپ مكه به سال 1376) با سندهاى خاص خود نقل مى كند كه پيامبر اسلام فرمودند:«فاطمه پاره ى تن من است. هر آن كس كه او را به غضب وادارد مرا خشمناك ساخته است».بخارى در موارد متعددى از كتاب خود، از جمله در ج 3 ص 146 و در جزء چهارم ص 203 نقل مى كند كه پيامبر اسلام فرمود: فاطمه پاره ى تن من است، هر آن كس كه او را به غضب وادارد مرا ناخشنود كرده است».و در جزء پنجم ص 20 مى گويد: «فاطمه بانوى زنان بهشتى است».
 
بیان فخر رازی مفسرمعروف قرآن کریم
فخر رازى صاحب تفسير بزرگ و معروف فخر رازى، در تفسير آيه ى شريفه ى «كوثر»، وجوه متعددى را نقل كرده است. يكى از اين وجوه آن است كه مراد و هدف از «كوثر»، فرزندان پيامبر اسلام باشد.وى مى گويد: شأن نزول اين آيه، در رد تعيير و شماتت دشمنان پيامبر اسلام بود. كه مى گفتند پيامبر «أبتر» (يعنى بدون فرزند و بى دنباله و مقطوع النسل) است. و هدف از اين آيه آن است كه خداوند متعال آنچنان نسل پربركت بر آن حضرت عنايت مى كند كه با گذشت زمان و سپرى شدن ايام و اعصار، همچنان باقى مى ماند. نگاه كن كه چه تعداد از خاندان اهل بيت، كشته شده اند، ولى باز جهان پر است از اولاد و فرزندان خاندان رسالت. ولى از بنى اميه با آن همه كثرت تعداد و نفرات، اكنون هيچ فردى كه قابل اعتنا و اهميت و توجه باشد وجود ندارد. ولى بر آنان (فرزندان و اعقاب رسول خدا) نگاه كن: شخصيتهايى از علما و دانشمندان بزرگ مانند باقر، صادق، كاظم، رضا... و امثال آنان، از خاندان رسالت، باقى مانده است».(5)
 
بیان دکتر علی ابراهیم حسن
زندگانى حضرت فاطمه صفحه ى برجسته اى از صفحات تاريخ را تشكيل داده است، در آن صفحه چهره هاى گوناگونى از بزرگى و عظمت را مشاهده مى كنيم، او همچون بلقيس يا كلئوپاترا نيست كه عظمت خود را از تخت بزرگ و ثروت كلان و زيبائى كم نظير خود داشته اند، و شهامتش در اعزام و رهبرى لشكرها و فرماندهى بر مردان است، بلكه ما در مقابل شخصيتى قرار گرفته ايم توانسته است هاله اى از حكمت و شكوه را بر پهنه ى گيتى بگستراند حكمتى كه به كتابها و فلاسفه و دانشمندان برنمى گردد، بلكه تجربه هائى است از روزگار مملو از دگرگونيها و پيش آمدهاى ناگهانى، شكوهى كه از فرمانروائى و ثروت برنخاسته بلكه از درون روح و اعماق جان او نشأت گرفته است... (6)
 
بیان محمد طلحه شافعی
بدان، خداوند به وسيله روحى از سوى خود تو را تأييد و پشتيبانى فرمايد، پيشوايان پاكى كه در اين نوشتار سخن از فضائل آنانست، و رهبران نيكوكارى كه در اين كتاب مى خواهيم ويژگيهايشان را بازگوئيم، غير از پيوند نسبى با رسول خدا مزيتى ديگر بخاطر پيوند از طريق حضرت زهراء (س) دارند، به واسطه آن حضرت، خداوند رتبه اى افزونتر و شرافتى برتر، ارزشى والا و والائى ارزشمندتر، جايگاهى برين و برترى مقام، ريشه اى پاك، و پاكيزگى ريشه مقدر ساخته است، پس در پرتو روشن بينى خود- خداوند تو را با هدايتش يارى فرمايد- به مفهوم اين آيه شريفه‌(7)و سبك عبارات و چگونگى اشاراتش به مقام والاى فاطمه (س) در درجات شرافت و بزرگوارى نگاه كن، خداوند مقام حضرتش را بيان كرده و سر و رمز دقيق آن را در اينجا آورده كه او را بين حضرت رسول و حضرت على قرار داده و از پيش رو و پشت سر اطرافش را گرفته تا بدين وسيله مقام و رتبه او را بازگو فرمايد، از آنجا كه مقصود از كلمه «انفسنا» نفس على به همراه پيامبر (ص) است فاطمه (س) را بين آن دو قرار داده است زيرا بيان نگهدارى كسى به وسيله خود انسان از نگهدارى به وسيله فرزندان رساتر است.(8)

پی نوشت:
1ـ كتاب «فاطمة الزهراء وترٌ فى غمد»، پيشگفتار، ص 3.
2ـ ص 205 ترجمه ى همان كتاب.
3ـ ص 211 همان ترجمه.
4ـ شخصيات قلقه عبدالرحمن بدوى و ضميمه ى آن «المباهله» تأليف لويى ماسينيون چاپ ميلان به سال 1944، ص 179.
5ـ تفسير فخر رازى، ج 32، ص 144 چاپ مطيعه بهيه مصر.
6ـ فاطمة الزهراء عليهاالسلام تأليف علامه دخيل/ 171.
7ـ آل عمران، 61: فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة اللَّه على الكاذبين.
8 ـ مطالب السؤول ط ايران 6- 7

بر گرفته از ویژه نامه حضرت فاطمه زهرا(س)

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه